کلمه شیعه و معنای آن در کتابهای حدیثی اثناعشریه
در کتابهای حدیثی شیعه، در روایات بسیاری که به رسول خداجو امام علی و حسن و حسیننو سایر ائمۀ شیعه نسبت میدهند [۱۳۳]، بارها لفظ «شیعه» به عنوان اصطلاحی که بر فرقه، عقاید و امامانشان اطلاق میشود تکرار شده است؛ زیرا آنان ادعا میکنند که رسولخداجبذر تشیع را کاشته است و خود تا زمان رشد و نموش، متعهد به نگهداری و مراقبت از آن شده است [۱۳۴]. حتی کارشان به جایی رسیده که روایاتی وضع و جعل کردهاند مبنی بر اینکه گویا اصطلاح شیعه ـ به عنوان اصطلاح ویژۀ این فرقه ـ پیش از بعثت پیامبر ما محمّدجمعروف بوده است [۱۳۵]. حتی ادعایشان به جایی رسیده که میگویند: «خداوند بر ولایت علی از پیامبران عهد و پیمان گرفته است» [۱۳۶]و اینکه ولایت علی در تمام کتابها و صُحُف انبیا نوشته شده است [۱۳۷]و ادعاهای بیپایه و اساس دیگری که در بحث پیدایش تشیع به آنها خواهیم پرداخت.
[۱۳۳] از نظر شیعه، مفهوم سنت عبارت است از هر آنچه پیامبر و امامان اثناعشریه گفتهاند. [۱۳۴] کلینی در اصول كافی، در مسئله نص دربارۀ انتصاب ائمه از جانب خدا و پیامبر، سه باب ذكر كرده است كه ۱۱۰ حدیث را در خود جای داده است؛ بنگرید به: اصول كافی: ۱/۲۸۶ تا ۳۲۸. [۱۳۵] در بحث از معنای کلمۀ «شیعه» در صفحات پیش دیدیم که در احادیث آنان در مفهوم آیۀ ﴿وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِۦ لَإِبۡرَٰهِيمَ﴾[الصافات: ۸۳] آمده است که «ابراهیم، از شیعیان (پیروان) علی بود». [۱۳۶] بحرانی، تفسیر البرهان: ۱/۲۶. [۱۳۷] اصول كافی: ۱/۴۳۷.