مبحث هفتم: استخارۀ شیعه همچون قمار دوران جاهلیت است
اگر در دوران جاهلیت یکی از اعراب قصد سفر یا انجام کاری داشت، ظرفی را میچرخاند که سه پیکان در آن بود؛ روی یکی از آنها نوشته بود: «انجام بده»، روی دومی: «انجام نده» و روی سومی چیزی نوشته نمیشد. برخی نیز گفتهاند: «بر یکی از آنها نوشته بود: خداوند دستور داده، بر روی دومی: خداوند نهی کرده و بر روی سومی چیزی نوشته نمیشد. با حرکت ظرف، تیری از یکی از پیکانها خارج میشد. اگر اولی بود، تصمیمش را اجرایی میکرد و اگر دومی بود، از انجام آن صرفنظر میکرد و اگر سومی بود، قرعهکشی را دوباره انجام میداد» [۱۷۷۳].
بسیاری از مردم با «اَزلام» فریب خوردند، چنانکه انبوهی نیز به بلای «اَنصاب» دچار شدند. انصاب شرک ورزیدن در عبادت است و ازلام پیشگویی و طلب علمی است که منحصر به خداوندأمیباشد و دین و شرع خدا با هر دو مخالف است.
پیروان اثناعشریه، استخاره به ازلام را به دینشان وارد کردهاند و چیزهایی را به آن افزوده و آنرا «رِقاع» نامیدهاند. حر عاملی بابی تحت عنوان «مستحب بودن استخاره با رِقاع و چگونگی آن» آورده و در آن پنج روایت نقل کرده است [۱۷۷۴]. مجلسی نیز در سه باب، انواع استخاره را در بابهای «الإستخارة بالرقاع»، «الإستخارة بالبنادق» و «الإستخارة بالسبحة و الحصی» [تسبیح و سنگریزه] ذکر کرده است [۱۷۷۵].
کتابهای شیعه چگونگی استخاره را توضیح دادهاند که ابتدای آن با شیوۀ استخاره دوران جاهلیت متفاوت است؛ چرا که در میان استخارۀ اینها نماز بدعتآلود و دعاهای خاصی افزوده شده است اما در نهایت همه چیز به عمل جاهلیت منتهی میشود؛ زیرا تسبیح آنها برای کسب خیر، همان پیکان (ازلام) دوران جاهلیت است یا اینکه روی یک تکه کاغذ بنویسند «انجام بده» و روی کاغذ دیگر «انجام نده» و آنرا چندين بار امتحان كنند یادآور همان رِقاع عرب جاهلی است.
متأسفانه باید گفت علمای شیعه نیز خود بدین بدعت دامن زده و آتش آنرا شعلهور کردهاند. برای مثال، از هارون بن خارجه از جعفر صادق چنین روایت کردهاند: «اگر خواستی کاری را انجام دهی، شش رُقعه (کاغذ) را بیاور و در سه تا از آنها بنویس "بسم الله الرحمن الرحیم. خیری از خداوند منان برای فلان بن فلانه [۱۷۷۶]، آن کار را انجام بده" و در سه کاغذ دیگر بنویس "بسم الله الرحمن الرحیم. خیری از خداوند منان برای فلان فرزند فلانه، آن کار را انجام نده". سپس کاغذها را زیر جانمازت بگذار و دو رکعت نماز بخوان. وقتی نماز را به پایان رساندی، یک سجده کن و در سجده صد بار بگو: "خداوندا، از رحمتت خیر و مصلحت میخواهم". سپس برخیز و بگو: "خداوندا، در هر کاری خیر را به من ارزانی فرما". سپس کاغذها را با هم مخلوط کن و یکی یکی آنها را بیرون بیاور. اگر سه تا پی در پی «انجام بده» بیرون بیاید، آن کار را انجام بده و اگر سه تا از آنها پی در پی «انجام نده» بیرون آمد، آن کار را انجام نده؛ و اگر یکی از آنها «انجام بده» و دیگری «انجام نده» بود، پنج بار دیگر کاغذها را بیرون بکش؛ اگر بیشتر آنها «انجام بده» بود، کار را انجام بده و به کاغذ ششم اهمیت نده» [۱۷۷۷].
اما دربارۀ استخاره با لوله (بُنادق) دستورالعمل روایات شیعه چنین است: «نیازت را در دل نگهدار و دو کاغذ بیاور؛ در یکی از آنها بنویس نه و در دیگری بنویس بله و آن دو تکه را در دو لولۀ گِلی قرار بده. سپس دو رکعت نماز بخوان و آنها را در زیر خودت بگذار و بگو: "خداوندا، من با تو مشورت میکنم که بهترین مشاور هستی. به چیزی که مصلحت و فرجام نیک است اشاره کن. سپس یکی از آنها را بیرون بیاور؛ اگر بله بود، کار را انجام بده و اگر نه بود، آنرا انجام نده» [۱۷۷۸].
در روایات آنها گفته شده که «استخاره مولانا امیرالمؤمنین این است که آنچه آرزویش را داری در سینه حبس کن و استخاره را بنویس و آنرا در دو لوله (بُندُق) قرار بده که باید مثل هم و هموزن باشند. سپس آنرا در ظرفی پر از آب قرار بده و بر روی یکی از آنها بنویس «انجام بده» و بر روی دیگری «انجام نده»؛ هر کدام بیرون آمد، همان کار را انجام بده و با آن مخالفت نکن» [۱۷۷۹].
شکی نیست که علیساز این شرک و بتپرستی و اوهام بری و بیزار بود. همۀ این یاوهها ساخته و پرداخته ذهن افسانهساز و خیالپردداز شیعه است؛ زیرا فقط کتابهای آنان این خرافات را نقل کرده است. و اگر حقیقت داشتند و این دیدگاه علی بود، چرا فقط شیعه به این دُرِّ گرانبها دست پیدا کرده است؟
مجلسی در مورد استخاره با تسبیح و سنگریزه (حَصی) میگوید: «شنیدم که پدرم از شیخ بهائی روایت میکرد ... که گفت: «گفتگویی را از علمای خود از قول قائم [= مهدی معدوم] در مورد استخاره با تسبیح شنیدیم که [استخارهکننده] باید چند سنگریزه بردارد و سه بار بر رسولخداجصلوات بفرستد، سپس سنگها را در کف دست بگیرد و آنها را دو تا دو تا بیرون بیاورد. اگر در پایان یکی باقی ماند، کار را انجام دهد و اگر دو تا باقی ماند، از انجام دادنش خودداری کند» [۱۷۸۰].
همۀ این نوع استخارهها، ریشۀ جاهلی دارند؛ اما علمای شیعه خواستهاند به آن رنگ و لعاب اسلامی ببخشند و گرگِ شرک را در جامۀ فخیم و آراستۀ دین به مردم عرضه کنند. خداوند متعال به مسلمانان دستور داده اگر در انجام امری مردد شدند، از او طلب خیر کنند؛ بدین صورت که ابتدا نماز بخوانند و مشفغول عبادت او تعالی شوند و سپس از قادر متعال بخواهند که راه خیر و صلاح را در کاری که مردد هستند به آنها نشان دهد [۱۷۸۱].
امام احمد، بخاری و دیگر بزرگان اهلسنت از جابر بن عبداللهسروایت کردهاند که «پیامبرجهمچنانکه خواندن سورهای از قرآن را به ما میآموخت، چگونگی استخاره را نیز آموزش میداد و میفرمود: هنگامی که یکی از شما تصمیم گرفت کاری را انجام دهد، دو رکعت نماز سنت بخواند؛ سپس بگوید: اللهم إني أستخيرُك بعلمك، وأستقدِرُك بقدرتك، وأسألُك من فضلك العظيم، فإنَّك تقدر ولا أقدر، وتعلم ولا أعلم، وأنت علام الغيوب، اللهم إن كنت تعلم أن هذا الأمر (ويسمي حاجته) خير لي في ديني، ومعاشي، وعاقبة أمري؛ أو قال: عاجل أمري وآجله؛ فاقدره لي، ويسره لي، ثم بارك لي فيه. وإن كنت تعلمُ أن هذا الأمر، شرٌّ لي في ديني ومعاشي، وعاقبة أمري، أو قال: عاجل أمري وآجله، فاصرفه عني واصرفني عنه، واقدُر لي الخير حيث كان، ثم أرضني بهیعنی: «خدایا، من از علم تو، آنچه را که خیرِ من است طلب میکنم، و از قدرت تو [در آنچه ناتوانم] مدد میجویم و از بخشش فراوان تو میطلبم؛ زیرا تو قادر [مطلق] هستی و من ناتوانم، تو علم [کامل] داری و من چیزی نمیدانم و فقط تو دانای همۀ ضمیرها هستی. خدایا، اگر میدانی که در اینکار، خیر دین و دنیای من نهفته است و سرانجامش برایم نیکی است، پس مرا بر انجام آن قادر ساز و برایم آسانش کن و سپس آن را برایم مبارک فرما. خدایا، اگر تو میدانی در این کار، شرِ دین و دنیا و سرانجام بدی قرار دارد، آنرا از من دور ساز و مرا نیز از آن منصرف گردان؛ و هرجا که خیری است، مرا در به دست آوردن آن قدرت عطا فرما و بدان راضی گردان» [۱۷۸۲]. این نوع استخاره، حتی در کتابهای شیعه نیز با همان نص منقول از اهلسنت روایت شده است [۱۷۸۳].
علمای شیعه این بار هم تقیه را که یکی از بزرگترین و خطرناکترین سلاحهای پنهانکاری بوده و شیعه همیشه دست به دامن آن شده است، به کار گرفتهاند. آنان با وجود اینکه شیوۀ صحیح و اسلامی استخاره را در میان کتابهای خود یافته بودند، برای جدا شدن از اهل سنت و جماعت، خلاف روایات خود را برای مردم تفسیر کردند و به آن رنگ و بوی جاهلی بخشیدند، زیرا موافقت با اهل سنت و جماعت را نشانۀ گمراهی و ضعف روایت خود میدانستند. حر عاملی میگوید: «ابنطاوس بنا به دلایل متعددی استخاره با کاغذ را ترجیح میداد ... زیرا تقیه شامل این نوع استخاره نمیشد؛ چون هیچیک از عامه (اهلسنت) آنرا روایت نکردهاند» [۱۷۸۴]. این خود نوعی اعتراف است که استخاره با کاغذ (رقعه) فقط مخصوص شیعه میباشد. [از سوی دیگر نشانگر عمق دشمنی آنان با اهلسنت است؛ تا جایی که حاضرند عقیدۀ عرب جاهلی را که به صراحت در قرآن رد شده بپذیرند، ولی همنظر و همسو با اهلسنت نباشند].
برخی از علمای شیعه به این حقیقت اقرار کردند که استخاره با رقاع جنبۀ شرعی ندارد و بدعتی است ساخته و پرداختۀ مشرکین مسلماننما. جعفر بن حسن حلی ـ مشهور به محقق حلیـ میگوید: «استخاره با کاغذ و اینکه «انجام بده» یا «انجام نده»، در دایرۀ امور شاذ قرار میگیرد» [۱۷۸۵]. حتی بعضی از آنها سند روایت را زیر سئوال بردهاند. شیخ ابن ادریس میگوید: «خبرش شاذ است؛ چون راویان آن افرادی از فطحیۀ ملعون، مانند زرعه و سماعه هستند» [۱۷۸۶]. این صدای حق، در میان متأخرین شیعه رونق چندانی نداشت؛ بلکه آن را رد کرده و میگویند: «چگونه ممکن است شاذ باشد، درحالیکه بین محدثین و مصنفین مشهور است؟ و چگونه میتوان حکم شاذ به آن اطلاق نمود، درحالیکه خودشان آنرا در کتابها و نوشتههایشان آوردهاند؟» [۱۷۸۷]؛ همچنین میگویند: «یکی از بزرگان به نام رضی الدین حسن علی بن طاووس حسنی، کتاب بزرگی در مورد انواع استخارهها نوشته و در آن بر روایات استخاره با کاغذ اعتماد فراوانی نموده و از آثار و برکات آن، سخنان عجیبی گفته است» [۱۷۸۸]. و گفتهاند: فقط تعداد اندکی از علمای شیعه منکرِ این نوع استخاره شدهاند که انکار آنها اعتباری ندارد [۱۷۸۹].
این بود داستانِ شیعه در مورد هر چهار نوع استخاره و مناقشهای که در مورد آن بین علمایشان بر پا شده است. این استخارهها، دقیقاً همان کار مشرکین دوران جاهلیت است؛ با این تفاوت که نماز و دعا را به آن افزودهاند و بعضی از روایات نیز قبر حسین را محل مخصوص استخاره دانستهاند [۱۷۹۰]تا باب شرک بیشتر باز شود. این بدعت و شرکِ خطرناک، فقط ویژۀ شیعه است؛ به آن خو گرفتهاند و برای رسیدن به اهداف و امیالشان از آنها بهره میگیرند. آنان در حالی دست به چنین گناهی میزنند که خداوند میفرماید:
﴿حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ وَٱلدَّمُ... وَأَن تَسۡتَقۡسِمُواْ بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ ذَٰلِكُمۡ فِسۡقٌ﴾[المائدة: ٣]
«(گوشت) مردار و خون ... و آنکه با تیرهای فال؛ بخت و قسمت طلب کنید (همه) بر شما حرام شده و (روی آوردن به تمام) اینها فسق و نافرمانی است».
پیام آیه این است که ای مؤمنان، تعیین قسمت به وسیلۀ ازلام (لولهها یا تیرهای چوبی) بر شما حرام است [۱۷۹۱]. ابنعباس در توضیح ازلام میگوید: «منظور وسیلهای است که در دوران جاهلیت برای تقسیم امور و [تصمیمگیری] از آن استفاده میکردند» [۱۷۹۲]یا «توسط آنها میخواستند دربارۀ سهم و قسمتی که برای آنها مشخص شده اطلاعاتی به دست آورند [۱۷۹۳]؛ و اینکه خداوند میفرماید: «ذالکم فسق یعنی انجام دادن چنین کارهایی موجب فساد، هلاکت، گمراهی، جهالت و شرک است» [۱۷۹۴].
روافض با این نوع استخاره دقیقاً کار مشرکان را انجام میدهند و خطای آنها را تکرار میکنند. آنان این قُرعهها را بر استخارۀ شرعی ترجیح میدهند [۱۷۹۵]؛ زیرا بر اساس قانونی که علمای شیعه خود را ملزم به پیروی از آن دانسته و مخالفت با آنرا جرم نابخشودنی به شمار میآورند، ناشناخته بودنِ یک عقیده و اختصاصش به شیعه، دلیل صحت آن عقیده است، هرچند مخالف با کتاب خدا و سنت پیامبرجباشد. به علاوه، مخالفت با نتیجۀ استخاره را گناه بزرگی دانسته و میگویند: «اگر نتیجه «انجام نده» باشد، باید حتماً از آن کار دوری کنید» [۱۷۹۶]. گویا روافض بر این باورند که آنچه از بین کاغذها بیرون میآید، همان منظور پروردگار است و باید از آن پیروی کرد؛ درحالیکه این کار، همان تعیین قسمت با تیرهای چوبی است که مشرکان دورۀ جاهلیت انجام میدادند. به تعبیر ابنقیم: «این نوع تعیین قسمت و سرنوشت، یعنی بر خود لازم بدانند که هر چه از قرعه خارج شود انجام دهند؛ گو اینکه سوگند خوردهاند» [۱۷۹۷].
به راستی جای شگفتی و سئوال است که چگونه شیعیان باور دارند که آنچه از این کاغذها یا دانههای تسبیح بیرون میآید، ارادۀ خداست که خود را چنین ملزم به انجام آن میدانند. آیا علم غیب دارند، یا با خدا پیمانی ویژه بستهاند؟ این کاغذها بدون دلیل و شاهدی، افراد را از کاری باز میدارند یا به کاری تشویق مینمایند؛ دقیقاً همان وضع و حالی که مشرکان دورۀ جاهلیت داشتند. و چه بسا «بین این کار و توصیۀ ستارهشناسی که میگوید به خاطر طالع فلان ستاره این کار را نکن، تفاوتی وجود ندارد» خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا تَدۡرِي نَفۡسٞ مَّاذَا تَكۡسِبُ غَدٗا﴾[لقمان: ٣٤] «و هیچکس نمیداند فردا چه چیزی به دست میآورد» [۱۷۹۸]. شیعیان نیز بسان همان مشرکان معتقدند که سنگریزهها و تسبیح و کاغذها هم میتوانند تعیین کنند که این کار را انجام بده و یا آنرا انجام نده [۱۷۹۹]؛ و کم نیستند کسانی که با این کار ابلهانه، تصمیمات غلطی گرفتهاند، و بدون در نظر گرفتن جنبههای مختلف یک تصمیم، زندگی خود و اطرافیانشان را به تباهی کشیدهاند [۱۸۰۰].
[۱۷۷۳] تفسیر ابنکثیر: ۲/۱۲، تفسیر طبری: ۹/ ۵۱۰. [۱۷۷۴] وسائل الشیعة: ۵/ ۲۰۸ تا ۲۱۳. [۱۷۷۵] بحار الأنوار: ۹۱/ ۲۲۶ تا ۲۵۱. [۱۷۷۶] در روش شیعه، استخارهکننده با نسبت مادرش خوانده میشود؛ هرچند در قرآن میفرماید: ﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ﴾[الاحزاب : ٥] «آنها را با نام پدرهایشان بخوانید». [۱۷۷۷] کلینی، الفروع من الکافی: ۱/۱۳۱؛ طوسی، التهذیب: ۱/۳۰۶؛ حر عاملی، وسائل الشیعة: ۵/۲۰۸. [۱۷۷۸] الفروع الکافی: ۱/ ۱۳۲، التهذیب: ۱/ ۳۰۶، وسائل الشیعة: ۵/ ۲۰۹. [۱۷۷۹] بحار الأنوار: ۹۱/ ۲۳۸ و ۲۳۹، باب «إستخاره بالبنادق». [۱۷۸۰] همان: ۹۱/۲۵۰. [۱۷۸۱] تفسیر ابنکثیر: ۲/۱۳. [۱۷۸۲] بخاری: ۲/۵۱، باب «سنت های دو رکعتی»؛ ۸/۱۶۸، باب «قل هو القادر»؛ أبوداود، ۲/۱۸۷ و ۱۸۸، شماره ۱۵۳۸؛ امام ترمذی: ۲/۳۴۹، شماره ۴۸۰؛ نسائی: ۶/۸۰ و ۸۱؛ ابنماجه: ۱/۴۴۰، شماره ۱۳۸۳؛ امام أحمد: ۳/۳۴۴. [۱۷۸۳] بحار الانوار: ۹۱/۲۶۵؛ مکارم الاخلاق: ص۳۷۲. [۱۷۸۴] وسائل الشیعه: ۵/ ۲۱۱. [۱۷۸۵] بحار الانوار: ۹۱/ ۲۸۷. [۱۷۸۶] همانجا. [۱۷۸۷] همان: ۹۱/ ۱۸۷. [۱۷۸۸] همان: ۹۱/۲۸۸. [۱۷۸۹] البته آنان در مورد اینکه چه کسی برای نخستین بار منکر این نوع استخاره شد، اختلاف نظر دارند. عالم شیعه که به شهید معروف است میگوید: «کسی منکر آن نیست مگر ابن ادریس و افرادی که بر مسلک او هستند مانند شیخ نجم الدین (بحار الأنوار: ۹۱/۲۸۸)؛ ولی مجلسی معتقد است که انکارِ استخاره، از شیخ مفید شروع شد؛ زیرا وی در هنگام ذکر روایت استخاره با کاغذ میگوید: «این روایت شاذ است و ما آنرا بدون تحقیق ذکر کردهایم». با این همه، بعضی از متأخرین منکر وجود چنین عبارتی در کتاب شیخ مفید هستند و بر این باورند که در سخن او دست برده و بدان افزودهاند (همان: ۹۱/ ۲۸۷ و ۲۸۸). این خود دلیلی است بر اینکه آنان در کتاب علمایشان دستبرده و چه بسا آنرا طبق میل و خواستۀ خود تغییر میدهند. به هر حال، برخی از متأخرین به تکذیب شیخ مفید نیز اهمیتی نمیدهند و همچنان بر صحت استخاره با همان شرایط مشرکانه پافشاری میکنند. [۱۷۹۰] بحار الأنوار: ۱۰۱/ ۲۸۵؛ وسائل الشیعة: ۵/۲۲۰. [۱۷۹۱] تفسیر ابنکثیر: ۲/۱۲. [۱۷۹۲] تفسیر طبری: ۶/ ۷۸. [۱۷۹۳] ابنقیم، إغاثة اللهفان: ۱/ ۲۲۷. [۱۷۹۴] تفسیر ابنکثیر: ۲/ ۱۳. [۱۷۹۵] بنگرید به: حر عاملی، الإیقاظ من الهجعة: ۲/۷۰ و ۷۱. [۱۷۹۶] بحار الأنوار: ۹۱/۲۲۸. [۱۷۹۷] إغاثة اللهفان: ۱/ ۲۲۷. [۱۷۹۸] همانجا. [۱۷۹۹] استخاره فقط به همین چند نوع وسیله ختم نمیشود. اصولاً ساز و کار اعمال و عقاید مشرکانه چنین است که هر روز شاخ و برگ جدیدی بدان افزوده میگردد و بدعتی نو در آن پدید میآید. استخاره با قرآن و دیوان حافظ بدعتی است که در پیِ بدعتهای قبلی به وجود آمده است. در استخاره یا فالِ حافظ، بر اساس موضوع و پیام غزلی که باز شده است، خوب و بد بودن کار یا نیت را مشخص میکنند. در استخاره با قرآن نیز کتاب خدا را پس از نیتِ استخاره، به صورت اتفاقی باز میکنند و ـ مانند دیوان حافظـ بر اساس مضمون و پیام آیهای که در صفحۀ سمت راست آمده است، خوب یا بد بودن کار را مشخص مینمایند. متأسفانه حتی نسخههایی از قرآن کریم منتشر شده است که در بالای تمام صفحاتش نتیجۀ استخاره با آن صفحه نوشته شده است؛ بدین صورت که با ذکر کلماتی همچون «خوب»، «بد» و «متوسط» نتیجه را در اختیار استخارهکننده قرار میدهند، یا پیام آیه را برای استخاره ذکر میکنند. ترجمۀ قرآن محمد صادقی تهرانی (انتشارات شکرانه، ۱۳۸۷) و بعضی از نسخههای ترجمۀ مهدی الهی قمشهای از این نوع هستند. (مصحح) [۱۸۰۰] یک دلیل دیگر بر اصرار و علاقۀ شیعیان به این عمل مشرکانه، فرار از مسئولیت و پذیرش خطا و اشتباه در تصمیمگیری است؛ بدین معنی که هرگاه نتیجۀ یک تصمیم یا عمل مطلوب و موفقیتآمیز نبود، شخص به بهانۀ استخاره به راحتی از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند و درحقیقت ـ العیاذ باللهـ اشتباه را متوجه خداوندـمیداند. به علاوه، بهانۀ استخاره بهترین راه برای پاسخ منفی دادن به درخواست دیگران است؛ یعنی برای توجیه و عذرآوردن دیگر نیازی به دلیل منطقی نیست و همین که به شخص بگویید «استخاره کردم و بد آمد»، باعث میشود که از ارائه دلیل و شاهد فرار کنید و طرف مقابل نیز بیسلاح و دهانبسته بماند. لذا میبینیم که استخاره علاوه بر مفاسد عقیدتی، در روابط اجتماعی نیز ریاکاری و دروغگویی به همراه دارد و همین کاربرد در روابط بینفردی است که باعث شده استخاره تا این حد در جامعۀ ایران پرطرفدار و حتی باعث درآمدزایی باشد. این قضیه، در شهرهای مذهبیتر، مثل قم، شدیدتر و پرطرفدارتر است. به هر حال، این کار میتواند برای افراد یا اعتبار دینی بیاورد یا منافع مادی یا هر دو؛ مخصوصاً اینکه بر حسب اتفاق، نتیجۀ استخاره با میل و علاقۀ شخص نیز سازگار باشد. امروزه کم نیستند طلبهها و عمامهبهسرهایی که باید در برابر استخارهای که برای افراد میگیرند، از خجالتشان درآمد؛ حتی با یک مبلغ ناچیز. عدهای نیز برای خود دستگاهی مفصل برپا کردهاند و فناوری را به خدمت گرفتهاند و با استخارۀ تلفنی، راه را به درماندگان و بیچارگان نشان میدهند. بدین شکل که پس از تماس با پاسخگوی خودکار، به متقاضی استخاره یک کد رهگیری داده میشود تا روز بعد با وارد کردن شمارۀ آن، از نتیجۀ استخارۀ خود مطلع شود و بداند که خدا برایش چه چیزی مقرر داشته است. هزینۀ استخاره نیز از طریق مخابرات در صورتحساب تلفن محاسبه میشود و به استخارهکننده پرداخت میگردد. بدین شکل آخوندها از اعتقادات عوام حداکثر بهره را میبرند و به نان و نوایی میرسند. واعظ شهر بین که چون لقمه به شُبهه میخورد پار دُمش دراز باز این حَیَوان خوش علف (مصحح)