مبحث چهارم: ادعای تحریف با هدف تأیید دیدگاه شیعه در عقیدۀ تعطیل
این وادی ضلالت و بیابان گمراهی را تنها شیعیان پیمودهاند و کسی جز آنان چنین جسارتی نداشته است؛ زیرا برای فرار از آیاتی که اسماء و صفات الهی را اثبات میکنند، ادعای خطرناکی کردهاند که در اینجا به اختصار به آن میپردازیم:
این ادعا دربارۀ تحریف آن دسته از آیات قرآن کریم است که به اسماء و صفات الهی میپردازند؛ مثلاً ابنبابویه در مورد آیۀ ذیل از علی بن موسی الرضا روایت میکند:
﴿هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّآ أَن يَأۡتِيَهُمُ ٱللَّهُ فِي ظُلَلٖ مِّنَ ٱلۡغَمَامِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَقُضِيَ ٱلۡأَمۡرُۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ﴾[البقرة: ٢١٠]
«آیا (کسانیکه راه اسلام نمیپویند و در زمین فساد میکنند) جز این انتظار ندارند که الله (برای داوری و قضاوت میان بندگان) در سایههایی از ابرها به سوی آنان بیاید. و (نیز) فرشتگان (برای اجرای فرمان الهی بیایند) و کار یکسره شود؟! و کارها به سوی الله برگردانده میشود».
امام رضا راجع بدان میگوید: آیه این چنین نازل شده است: «هل ينظرون إلا أن يأتيهم الله بالملائكة في ظلل من الغمام» [۱۹۹۲].
هدف شیعه از این تحریف واضح است: میخواهند همانند معتزله، آمدنِ خدا را نفی کنند. طبرسی نیز در «الإحتجاج» میگوید: «علی در گفتگو با یکی از کافرانی که میخواست او را در مورد اسلام قانع کند، گفت: "و اما اینکه خداوندأمیفرماید: ﴿كُلُّ شَيۡءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥ﴾[القصص: ٨٨]، منظور از وجه، دینِ خداست؛ زیرا امکان ندارد وجود خداوند نابود شود و تنها وجه او تعالی باقی بماند. خداوند بس بزرگتر و بزرگوارتر از آن است» [۱۹۹۳].
روشن است که جعل کننده این افسانه، کمترین سواد عربی را نداشته است و از لحاظ عقیدتی، کافری بوده که میخواسته اسلام را به نابودی بکشاند، بر کتاب خدا دروغ ببندد، صفاتش را تعطیل کند و چنین کفر زشتی را به امیرالمومنین علی نسبت دهد. آنان حتی عذرِ بدتر از گناه میآورند و آنرا طوری تأویل میکنند که گویی امام علی میخواسته کافری را قانع کند. چنین روشی در تعطیل، بیانگر این است که جاعل آن در دفاع از مبادی و اصول خود، هیچ حدودی را رعایت نمیکند و هیچ حرمتی برای خود باقی نمیگذارد.
اگر معتزله و گروههای دیگر، قرآن و الفاظش را آماج حملات خود قرار نداده و فقط به تأویل روی آوردند، شیعۀ غالی پا فراتر از این گذاشته و برای اثبات اصول خود، اصلیترین باورهای اسلامی را به بادِ انتقاد و انکار گرفته و آنها را زیر سئوال بردهاند تا از این رهگذر، به اهداف و نیتهای مشرکانه و شوم خود نائل شوند که با این کار به طور کلی از اسلام خارج میشوند. این خود دلیل واضحی است بر اینکه گروههایی که صفات پروردگار را نفی و تعطیل میکنند، میخواهند با نیرنگ و دسیسه، ریشۀ اسلام را ـ که همانا قرآن است ـ بخشکانند. بدین گونه، نقشههای شومشان برملا شده و رسوا شد و خود زشت گشتند؛ و خداوند بر مشرکان سیطره دارد.
[۱۹۹۲] ابنبابویه، التوحید: ص۱۶۳؛ بحار الأنوار: ۳/۳۱۹؛ البرهان:۱/۲۰۸. [۱۹۹۳] الإحتجاج: ص۲۵۳.