د- عالم اسلامی
عالم عربی در عهد ابن خلدون با دیگر کشورهای اسلامی نیز همواره ارتباط داشت و سرتاسر این بلاد در مرحلۀ تغییرات و تحولات مهمی بود. انقراض دولت سلجوقی از یک سو (در آسیای صغیر) و دولت مغولی از سوی دیگر (درایران و عراق) به تجزیۀ این ممالک منجر گردید و امارات نشینها و دولتهای کوچک بیشماری تشکیل یافت، ولی پس از این مرحله دو جنبش نیرومند پدید آمد که هدف آنها وحدت و مرکزیت این کشورها و از بین بردن تجزیۀ مزبور بود: یکی فتوحات تیمورلنگ و دیگری قیام دولت آل عثمان.
تیمور به فتوحات عظیمی نایل آمد که بر سراسر کشورهای آسیایی از چین تا عراق مشتمل بود و سرانجام بر عراق نیز استیلا یافت و به سرعت از یک سو به طرف بلاد شام و از سوی دیگر در آناتولی پیش میرفت.
ولی دولتی که تیمور در سایۀ این فتوحات تشکیل داد دیرزمانی دوام نیافت، زیرا دولت مزبور به دنبال مرگ او تجزیه شد و کشورهای آن میان پسران او و آنگاه میان نواده هایش تقسیم گردید.
اما دولتی که آل عثمان تشکیل دادند نسبت به کشورگشاییهای سریع تیمور بسیار به کندی و تأنی در راه توسعه و جهانگشایی گام مینهاد، ولی فتوحات آن پایدارتر و استوارتر بود و دولت مزبور سرانجام آن چنان وضع سیاسی مستقری ایجاد کرد که چندین قرن دوام یافت.
در حقیقت هنگامی که تیمور در پیرامون آنقره (آنکارا) با دولت مزبور به نبرد پرداخت آسیب بزرگی بدان وارد آمد و دولت جوان عثمانی با بحران خطیری روبرو شد، زیرا پیکار مزبور به شکست سپاهیان عثمانی و اسیرشدن سلطان آنان، با یزید اول، منجر گردید و این پیش آمد موجب تقسیم کشور میان چهارفرزند وی شد، ولی سلطان محمد اول پس از رنج فراوان توانست بر حریفان خود غلبه یابد و وحدت گذشتۀ سلطنت عثمانی را تجدید کند.
سلطنت مزبور پس از رهایی از این بحران با سرعت تمام پیشرفت و ترقی نایل آمد و به خصوص در قارۀ اروپا توسعه یافت.
ابن خلدون هنگامی که تیمور دمشق را محاصره کرده بود با آن سلطان ملاقات کرد و این ملاقات او را که شش سال پیش از مرگ وی روی داد میتوان پایان فعالیت سیاسی را به شمار آورد، ولی وی با هیچیک از سلاطین آل عثمان ملاقات نکرد.
ابن خلدون به هیچ یک از ممالک اسلامی خارج از عالم عربی مسافرت نکرد ولی کتاب تاریخ او با آن مقدمۀ مشهور در همۀ این ممالک انتشار یافت و در آنها تأثیر معنوی بزرگی بخشید زیرا لغت عربی در ممالک مزبور همواره زبان علمی به شمار میرفت و عالمان عثمانی به طور عموم فرهنگ و معلومات را از کتب عربی فرا میگرفتند و به همین سبب به آموختن و مهارت در آن اهتمام خاص نشان میدادند، حتی برخی از آنان تألیفات خود را به زبان عربی مینوشتند. بنابراین در چنین شرایطی طبیعی است که این دانشمندان به تاریخ و مقدمۀ آن آگاهی یافته و به طور عمیق تحت تأثیر آن واقع شدهاند.
نکتۀ قابل توجه اینست که فتوحات پی در پی دولت عثمانی به ویژه در قارۀ اروپا به طبع موجب پدید آمدن گروهی از مورخان گردیده است تا وقایع این فتوحات عظیم را تدوین کنند و این مورخان تاریخ عثمانی را به منزلۀ تتمۀ تاریخ عمومی اسلام تلقی میکردند و به همین سبب به مطالعۀ کتب تاریخ باستان عنایت خاصی مبذول میداشتند و خواهی نخواهی تاریخ ابن خلدون را به تفصیل مورد مطالعه و تحقیق قرار دادند و از تألیف مزبور مسائل بسیاری اقتباس کردند، و از این رو میبینیم مورخان عثمانی نخستین کسانی بودهاند که در دنیای بیرون از جهان عربی مقدمۀ ابن خلدون را مورد تحقیق قرار دادهاند. چنان که میتوان اهتمام آنان را به مقدمۀ یگانه عامل و موجبی دانست که توجه خاورشناسان اروپا را در اوایل قرن نوزدهم بدان جلب کرد.