فصل بیست و سوم: در اینکه قوم مغلوب همواره شیفتۀ تقلید از شعایر و آداب و طرز لباس و مذهب و دیگر عادات و رسوم ملت غالب است
زیرا در نهاد انسان همواره اعتقاد به کمال و برتری قوم پیروزی که ملت شکست خورده را مسخر خود میسازد حاصل میشود، و منشأ این اعتقاد یا رسوخ بزرگداشت و احترام قوم غالب در نهاد ملت است و یا بدان سبب است که ملت مغلوب در فرمانبری خود از قوم پیروز دچار اشتباه میشود و به جای آن که این اطاعت را معلول غلبۀ طبیعی آن قوم بداند آن را به کمال و برتری آنان نسبت میدهد و هرگاه چنین پندار غلطی به قوم مغلوب دست دهد و مدتی بر آن ادامه دهد سرانجام به اعتقادی مبدل میشود [پس در اکتساب کلیۀ آداب و شؤون قوم غالب میکوشد و به آنان تشبه میجوید. و معنی اقتدا و پیروی همین است] [۸۳۹]. یا این که منشأ تقلید از قوم فاتح اینست، و خدا داناتر است، که ملت شکست خورده پیروزی غلبه جویان را از عصبیت یا قدرت و دلاوری آنان نمیداند بلکه گمان میکند این غلبه در پرتو عادات و رسوم و شیوههای زندگی آن قوم حاصل آمده است. و باز هم در موجب غلبه اشتباه میکند و این مورد نیز به همان وجه نخستین بر میگردد. و به علت همین گونه اشتباهات میبینیم که قوم مغلوب خواه در نوع لباس و مرکوب و سلاح و خواه در چگونگی پوشیدن و بکار بردن و حتی شکل و رنگ آنها همواره از قوم پیروز تقلید میکند و بلکه در همۀ عادات و شؤون زندگی به آن قوم تشبه میجویند و این خصوصیت را میتوانیم در مناسبات میان پسران و پدران ملاحظه کنیم که چگونه پسران همواره از پدران خود تقلید میکنند و خود را به آنان همانند میسازند و منشأ این جز اعتقاد پسران به کمال پدران خود چیز دیگری نیست.
همچنین به هر کشور و شهری در نگریم خواهیم دید چگونه بیشتر مردم آنها از طرز لباس و رفتار نگهبانان و سپاهیان پادشاه تقلید میکنند چه آنها را بر خویش چیره میدانند. حتی اگر ملتی در جوار ملت دیگر باشد و آن را بر آن همسایه غلبه و تسلط باشد ملت همسایۀ ضعیف از این تشبه و اقتدا بهرۀ بزرگی خواهد داشت چنان که این وضع هم اکنون در (میان مسلمانان) اندلس با اقوام جلالقه [۸۴۰]صدق میکند، و میبینیم اهالی آن کشور در طرز لباس و وسایل آرایش و زینت و بسیاری از عادات و احوال به ایشان تشبه میجویند و حتی در ترسیم تصاویر روی دیوارها و کارخانهها و منازل از آنان تقلید میکنند. چنان که بیننده اگر با دیدۀ حکمت بنگرد در مییابد که این وضع علامت [۸۴۱]استیلا و غلبه است. و فرمان مخصوص خدا است. و درین باره باید در سر گفتار معروف: «عامه مردم بر دین پادشاهند» اندیشد، چه مفهوم این مثل نیز از همین قاعده به شمار میرود، زیرا پادشاه بر زیردستان خویش تسلط دارد و رعیت به وی اقتدا میکنند چه اعتقاد مردم به پادشاهان مانند عقیدۀ [۸۴۲]پسران به پدران و شاگردان به معلمان است، و خدا دانا و حکیم است [۸۴۳].
[۸۳۹] این قسمت در (ینی) نیست. [۸۴۰] گالیس، Galices، عیسویهای لئون Leon و کاستیل Castille (دسلان). [۸۴۱] در نسخههای مصر و بیروت: از علائم. [۸۴۲] در «ینی» اقتدای. [۸۴۳] هوالعلیم الحکیم. سوره یوسف، آیه ۸۳. در چاپهای مصر و بیروت این جمله نیز پس از آیه قرآن دیده میشود: «و کامیابی به یاری او، سبحانه و تعالی، است» ولی در «ینی» آخر فصل مانند چاپ (پ) است.