فصل شانزدهم: در اینکه اقوام وحشی در کار غلبه و تسلط از دیگران تواناترند
همچنان که در مقدمۀ سوم یاد کردیم چون بادیه نشینی یکی از موجبات دلاوری است، بیگمان یک نژاد وحشی از نژاد شهرنشین دلاورتر است و بنابراین چنین قومی در چیرگی و غلبۀ بر خصم و ربودن ثروتهای اقوام دیگر تواناتر است، بلکه احوال یک نژاد نامتمدن هم در این باره برحسب ازمنه و عصرهای گوناگون فرق میکند، زیرا چنین اقوامی هرچه بیشتر به آبادیها در آیند و در مساکن پرناز و نعمت اقامت گزینند و به مزایای فراخی معیشت و رفاه زندگی خوی گیرند از صفات و عادات وحشی گری و بادیه نشینی ایشان کاسته میشود و به همان اندازه دلاوری آنان نیز نقصان میپذیرد و این امر را میتوان در حیوانهای غیراهلی چون گاو وحشی و آهو و بزکوهی و گورخر نیز مورد مطالعه قرار داد که هرگاه خانگی شوند و به سبب آمیزش با آدمیان خوی رمندگی آنها زایل گردد و آذوقه و خوراک آنها فراوان و رنگارنگ شود، چگونه وضع آنها در شدت و جست و خیز و حتی هنگامی که به شهرنشینی خو گیرند بر همین منوال است و سبب این دگرگونی احوال آن است که سرشتها و طبایع انسان در نتیجۀ عادات و چیزهایی که به آنها الفت میگیرد تکوین میشود. و هرگاه بدانیم که غلبه و پیروزی ملتها تنها در پرتو گستاخی و دلیری میسر میگردد پیداست که قومی که در بادیه نشینی ریشه دارتر و خوی وحشی گری او افزونتر از دیگران باشد در غلبۀ بر اقوام دیگر تواناتر خواهد بود و از این رو هرگاه دو دسته با هم در نبرد روبرو شوند و از لحاظ شماره با هم یکسان باشند و در نیرومندی و داشتن جمعیت [۷۹۸]نیز با یکدیگر برابری کنند، دستۀ بادیه نشین به غلبه و پیروزی نزدیکتر خواهد بود.
و در این باره میتوان وضع قبیلۀ مضر را با حمیر و کهلان که در ملک داری و بهره مند شدن از تنعمات بر مضر سبقت جسته و هم با قبیلۀ ربیعه که در آبادیهای عراق متوطن شده بودند سنجید و دید که به علت باقی ماندن مضر در بادیه نشینی و گراییدن دیگران به فراخی معیشت و فراوانی ناز و نعمت چگونه گروه نخستین در غلبه و جانگیری توانایی داشتند و بر همۀ متصرفات و سرزمینهای قبایل دیگر استیلا یافتند و آنها را از کفشان ربودند و وضع بنی طی و بنی عامربن صعصعه و بنی سلیم بن منصور پس از ایشان نیز بر همین شیوه است که چون دیرتر از دیگر قبایل مضر و یمن دست از بادیه نشینی برداشتند و به هیچ یک از تنعمان دنیوی در نیاویختند چگونه عادات بادیه نشینی نیروی عصبیت ایشان را حفظ کرد و نگذاشت رسوم و آداب تجمل خواهی و نازپروری جانشین آن گردد، تا حدی که نسبت به دیگران در غلبه یافتن تواناتر بودند. و همچنین هر یک از تیرههای (احیاء) [۷۹۹]عرب که نسبت به تیرۀ دیگر در زندگانی پرناز و نعمت و فراخی زندگی سبقت جوید بیشک تیرۀ بادیهنشین [۸۰۰]نسبت به وی چیره تر و تواناتر خواهد بود، هرچند درعده و بسیج برابر باشند. و این سنت خداست در میان آفریدگانش [۸۰۱].
[۷۹۸] درچاپهای مصر و بیروت : و در نیرومندی عصبیت. ولی در «ینی» چنین است: و در نیرومندی و عصابه یعنی گروه و دسته و ما صورت «ینی» را برگزیدیم. [۷۹۹] جمع «حی» که کوچکتر از قبیله است. [۸۰۰] «المبتدی» در بعضی از چاپها غلط و صحیح «المبتدی» است. [۸۰۱] ﴿سُنَّةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلُ﴾[الفتح: ۲۳].