مقدمه ابن خلدون - جلد اول

فهرست کتاب

فصل هفتم: در این که بادیه نشینی جز برای قبایلی که دارای عصبیت‌اند میسر نیست

فصل هفتم: در این که بادیه نشینی جز برای قبایلی که دارای عصبیت‌اند میسر نیست

باید دانست که خدا، سبحانه، در طبایع بشر نیکی و بدی هر دو درآمیخته است، چنان که خدای تعالی فرماید: و راه نمودیم ما او را به خیر و شر [۷۳۶]و نیز فرمود: پس نفس انسان را به بدکاری و پرهیزگاریش الهام کرد [۷۳۷].

و بدی از همۀ خصال به آدمی نزدیک تر است، به ویژه اگر خودسرانه در چراگاه عادات رها شود و از راه پیروی از دین به تهذیب خود نپردازد و به جز کسانی که خدا آنان را کامیاب فرموده جماعتهای بسیاری بر این سیرت‌اند. و از جملۀ خویهایی که در میان بشر رواج دارد ستمگری و تجاوز به یکدیگر است، چنان که دیدگان هر کس به کالای برادرش بیفتد بی‌درنگ بدان دست درازی می‌کند تا آن را برباید، مگر اینکه حاکم و رادعی وی را باز دارد، چنان که شاعر گوید: ستمگری از سرشتهای بشر است و اگر کسی را بیابی که پاکدامن است به سببی ستمگری نمی‌کند [۷۳۸]. و اما در شهرهای کوچک و بزرگ فرمانداران و دولت از تجاوز برخی به دیگری پیش گیری می‌کنند و از راه وضع مقررات چنان زیر دستان خویش را مطیع می‌سازند که نمی‌توانند به یکدیگر دست درازی کنند یا به هم تجاوز نمایند و به وسیله نیروی اجبار و تسلط پادشاهی از ستمگری به یکدیگر منع می‌شوند، مگر آن که ستمگری از طرف خود حاکم آغاز گردد. و در صورتی که از خارج تجاوزی به شهر روی دهد اگر غافلگیر شوند یا دشمن بخواهد شبیخون بزند یا در روز از پایداری عاجز باشند، آنوقت دیوارهای بلند بارۀ شهر تجاوز را دفع می‌کنند وگرنه هنگام آمادگی و قدرت مقاومت سپاهیان دولت و نگهبانان و مدافعان شهر از حملۀ دشمن پیش گیری می‌کنند و او را میرانند. و اما تیره‌های بادیه نشین به وضع دیگری از تجاوز و ستم ممانعت می‌کنند. در داخل آنان بزرگان و سران قبیله افراد را تجاوز به یکدیگر باز می‌دارند، زیرا همۀ آنان برای بزرگان قبیله احترام و وقار خاصی قائل هستند.

و اگر در خارج دشمنانی بخواهند به سرزمین آنان فرود آیند و محل آنان را قبضه کنند علاوه بر نگهبانان قبیله دلاوران و جوانانی که در میان قبیله به جنگ آوری و دلیری معروفند و همواره دفاع از قبیله بر عهدۀ آنانست به دفاع برمی خیزند، و امر دفاع و حمایت از قبیله مصداق پیدا نمی‌کند مگر هنگامی که در میان آنان عصبیت باشد و همه از یک خاندان و یک پشت باشند چه ازین رو شکوه و قدرت ایشان نیرو می‌یابد و بیم آنان در دل دیگران جای می‌گیرد زیرا غرور قومی [۷۳۹]هر یک از افراد قبیله نسبت به خاندان و عصبیت خود از هر چیزی مهمتر است. و غرور قومی و مهری که خداوند در دلهای بندگان خویش نسبت به خویشاوندان و نزدیکان قرار داده در طبایع بشری وجود دارد و همکاری و یاریگری به یکدیگر وابسته بدان می‌باشد و به سبب آن شکوه و نهیت ایشان در دل دشمن بزرگ می‌شود و در این باره از آنچه قرآن درخصوص برادران یوسف، ع، حکایت کرده می‌توان پند گرفت: هنگامی که برادران به پدر وی گفتند اگر گرگ او را بخورد با این که ما گروه توانایان هستیم آنگاه از زیانکاران خواهیم بود [۷۴۰]و معنی آیه اینست که وقتی گروهی توانایان از یک خاندان یار و یاور کسی باشند گمان نمی‌توان برد که کسی بر او ستم کند و اما آنان که در خاندان خویش تنها و بیکس‌اند و در میان آنان عصبیت نیست کمتر ممکن است هیچ یک از این گونه کسان نسبت به یاران خویش غرور قومی نشان می‌دهند و هر گاه در روز جنگ آسمان تیره و تار شود و مصیبتی پیش آید هر یک از آنان از بیم و وحشت فروماندگی و خواری رهایی خود را می‌جویند و به گوشه ای می‌گریزند. به همین سبب این گونه کسان قادر نیستند در بیابانهای دور به وضع چادرنشینی بسر برند چه در این صورت طعمۀ آشکار قبایل و ملت‌هایی خواهند شد که در صدد بلعیدن آنان برمی آیند و هر گاه آشکار شود که انسان در امر سکونت گزیدن به دفاع و حمایت نیازمند است پس به ثبوت می‌رسد که در هر امری انسان بخواهد مردم را بدان وادارد از قبیل نبوت یا تأسیس سلطنت یا هر تبلیغ و دعوت دیگری به طریق اولی محتاج یاری وهمراهی دیگران است زیرا به علت سرکشی و عصیانی که در نهاد بشر نهفته است رسیدن به هدف در همۀ این‌ها بی‌شک از راه جنگ و خونریزی حاصل می‌شود. و همچنان که در سطور پیش یاد کردیم عصبیت به ویژه در نبرد و زد و خورد و کشتار ضرورت کامل دارد. و این نکته را در موضوعاتی که در آینده یاد خواهیم کرد همواره باید در مدنظر داشت و آن را به منزلۀ راهنمایی دانست. و خدا کامیاب کنندۀ انسان به راه راستی است.

[۷۳۶] ﴿وَهَدَيۡنَٰهُ ٱلنَّجۡدَيۡنِ ١٠[البلد: ۱۰]. [۷۳۷] ﴿فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا ٨[الشمس: ۸]. [۷۳۸] والظلم من شیم النفوس فان تجد ذاعغه فلعله لایظلم. در نسخه (ب) به غلط «ذاغفله» چاپ شده. [۷۳۹] ترجمه کلمه «نعره» (به ضم ن فتح ع) است که در لغت به معنی بانگ و فریاد در جنگ می‌باشد. [۷۴۰] ﴿قَالُواْ لَئِنۡ أَكَلَهُ ٱلذِّئۡبُ وَنَحۡنُ عُصۡبَةٌ إِنَّآ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ ١٤[یوسف: ۱۴].