فصل بیستم: در احوال موالی و نمک پروردگان در دولتها
باید دانست که نمک پروردگان در دولتها از لحاظ پیوند نسبی به خدایگان (پادشاه) دولت به نسبت سوابق دیرین یا تازگی خدمتگزاری تفاوت دارند و علت خویشاوندی حاصل میشود زیرا در میان اعضای خاندان و وابستگان و نزدیکان روح یاریگری به یکدیگر وجود ندارد (و برعکس) بیگانگان و دوران (از لحاظ نسب) یکدیگر را فرو میگذارند و از هم دور و جدا هستند چنان که در پیش یاد کردیم و یاری دادن و همدستی و آمیزش از راه برگزیدن بندگان یا گرفتن هم پیمانان رفته رفته [۱۰۱۶]جایگزین عصبیت میگردد. زیرا موضوع نسب و خویشاوندی هرچند طبیعی است اما در حقیقت امری خیالی و وهمی بیش نیست و معنایی که بدان پیوند نسبی حاصل میشد عبارت بود از معاشرت و همراهی [۱۰۱۷]و طول ممارست و همنشینی از راه پرورش و شیرخوارگی و دیگر احوال مرگ و زندگی.
و هنگامی که بدینسان پیوند حاصل آید نهال آن ثمرۀ غرور قومی و یاریگری به یکدیگر را نیز به بار خواهد آورد، چنان که این حقیقت را در میان مردم به چشم میبینیم و اگر همین معنی را در برگزیدن نمک پروردگان بسنجیم درخواهیم یافت که میان برگزیننده و کسی که به یاری برگزیده میشود نسبت خاصی از همیستگی پدید میآید که جانشین پیوندهای نسبی میشود و نزدیکی و پیوند را استوار میسازد هرچند خویشاوندی در میان نباشد. بنابراین نتایج و ثمرات پیوند خویشی در آن موجود است. و هر گاه دوستی و همبستگی (از راهولاء) میان قبیله ای با دوستان برگزیدۀ ایشان پیش از رسیدن به کشورداری حاصل آید به دو علت نهال آن دوستی و وابستگی ریشه دار تر و بارورتر و عقاید یا مایههای دلبستگیهای آن درست و خویشاوندی آن صریحتر خواهد بود.
نخست آن که پیش از کشورداری در میان ایشان نوعی برابری و پیروی از یکدیگر پدید میآید که جز به ندرت نمیتوان خویشاوندانی را از هم پیمانی و همسوگندی باز شناخت، چنان که موالی و دوستان برگزیده در میان آنان به منزلۀ اعضای خاندان و خویشاوندان نزدیک ایشان قرار میگیرند. لیکن اگر قبیله ای پس از رسیدن به کشورداری دوستان و هوی خواهانی برگزیند وضع کشورداری و ریاست چنان اقتضا میکند که آقا از بنده و خویشاوند از مولی و دوستان برگزیده متمایز باشند چه تشکیل دولت ایجاب میکند که پایگاههای و مراتب از هم بازشناخته شوند و به منزلۀ بیگانگان به شمار میآیند و در نتیجه همبستگی و پیوند میان ایشان سست تر و یاریگری در این باره دورتر و این امور نسبت به برگزیدن پیش از کشورداری کمتر میگردد.
علت دوم ایست که نمک پروردگان و خاصانی که پیش از نایل آمدن قبیله ای به کشورداری و سلطنت انتخاب میشوند به سبب گذشت زمان دوران آن از خاطر خداوندان دولت دور میشود و چگونگی آن پیوند و همبستگی نهان میگردد چنان که اغلب آن را به منزلۀ هم نژادی و خویشاوندی میپندارند و از این رو وضع عصبیت آنان نیرومند میشود ولی برگزیدن یاران و خاصان پس از رسیدن به کشورداری به سبب نزدیکی زمان چنانست که بیشتر آن را میدانند و به یاد دارند که از این رو همبستگی و هم پیمانی بخوبی از هم نژادی و خویشاوندی متمایز میباشد و عصبیت آنان نسبت به آن گونه هواخواهان و یارانی که پیش از دولت برگزیده میشوند ضعیف تر میباشد.
و اگر این معنی را در وضوع دولتها و ریاستهای قبایل بسنجیم به خوبی بدان پی میبریم و میبینیم هر نمک پرورده ای که پیش از حصول کشورداری و ریاست برگزیده شده باشد همبستگی و نزدیکی او بخدایگانش نیرومندتر و بیشتر است و در پیشگاه وی به منزلۀ فرزندان و برادران و دیگر خویشاوندان نزدیکش شمرده میشود.
ولی کسی که برگزیدن وی پس از کامیابی خدایگانش به کشورداری و سلطنت است، به هیچ رو دارای آن نزدیکی و همبستگی که دربارۀ نخستین یاد کردیم نمیباشد و این معنی را به چشم میبینیم. حتی دولتهایی که در مرحلۀ پیری و پایانی دوران سلطنت به بیگانگان روی میآورند و آنان را به هوی خواهی برمی گزینند نمیتوانند آن ارجمندی و تقربی را که برگزیدگان نمک پرورده پیش از سلطنت به دست میآورند به ایشان ارزانی دارند، زیرا از یک سو در این هنگام زمان انتخاب ایشان نزدیک است و از سوی دیگر دولت در شرف انقراض میباشد و ناگزیر موالی و نمک پروردگان وی در مراتب پست و دور از ارجمندی وعزت به سر میبرند و علت این که خدایگان دولت به برگزیدن ایشان مجبور میشود و از دوستان وهوی خواهان پیشین خود عدول میکند و به اینان روی میآورد اینست که دوستان سابقش در خود نسبت بخدایگان دولت شوکت و ارجمندی احساس میکنند و کمتر سرتعظیم و فروتنی در پیشگاه وی فرود میآورند و به نظر یک فرد قبیله وعضو خانواده به وی مینگرند، چه همبستگی ایشان به سلطان در طی قرون متمادی از راه تربیت و پیوستگی به پدران و گذشتگان قوم وی و هم سلک شدن با بزرگان خاندان او استوار میگردد به همین سبب نسبت بخدایگان دولت گستاخ میشوند و خود را گرامی و ارجمند میشمرند و خدایگان دولت از ایشان نفرت میکند و به جای آنان دیگران را که بیگانهاند به کارهای خویش میگمارد و خواهی نخواهی چون زمان برگزیدن ایشان نزدیک میباشد هنوز نمیتوانند ارجمندی و شوکت بدست آورند و بر همان صفت بیگانگی و خارجی بودن باقی میماند و چنین است وضع دولتها در پایان کار، و نام دوستان و هوی خواهان اغلب بر همان گروه نخستین اطلاق میشود و این برگزیدگان تازه کار خدمتگزاران و یاران تلقی میشوند.
و خدا دوست گروندگان است [۱۰۱۸][و او برهمه چیز کارگزار است [۱۰۱۹].]
[۱۰۱۶] مقصود موالی وحلف است. [۱۰۱۷] در چاپهای مصر (مدافعه) و در (ینی) (رافقه) است و صورت متن از (ینی) است. [۱۰۱۸] ﴿وَٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٦٨﴾[آل عمران: ۶۸]. [۱۰۱۹] ﴿وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ ١٠٢﴾[الأنعام: ۱۰۲] آیه دوم در چاپ (پ) و «ینی» نیست.