مقدمه ابن خلدون - جلد اول

فهرست کتاب

فصل سی و نهم: در باج نهادن (وضع مالیات و باج) در پایان دولت

فصل سی و نهم: در باج نهادن (وضع مالیات و باج) در پایان دولت

باید دانست که دولت درآغاز کار چنان که یاد کردیم به حالت بادیه نشینی است و از این رو به علت نداشتن ثروت فراوان و نازونعمت و عادات و رسوم آن نیازمندی‌های اندکی دارد و خرج آن نیز افزون نمی‌باشد، به همین سبب درآمدهای خراج ستانی آن با هزینه‌ها برابری می‌کند و بلکه درآمد دولت به میزان بسیاری از نیازمندی‌های آن افزون تر است. آنگاه دیری نمی‌گذرد که به آیین‌های شهرنشینی از قبیل نازونعمت و تجمل خواهی و عادات و رسوم آن می‌گراید و در راهی گام می‌نهد که دولت‌های پیشین آن را می‌پیموده‌اند و از این رو هزینۀ اولیای دولت و به ویژه مخارج سلطان به میزان کثیری افزایش می‌یابد چه سلطان ناچار است مخارج خواص و درباریان خود را بپردازد و بر میزان بذل و بخشش و مستمری‌ها بیفزاید و البته با این وضع مخارج دولت با درآمدی که از خراج بدست می‌آید برابری نمی‌کند ودولت مجبور می‌شود بر میزان خراج بیفزاید چه خواهی نخواهی مستمری لشکریان و نگهبانان و هم مخارج سلطان افزایش می‌یابد و دولت چنان که گفتیم نخستین بار ناچار است بر مقدار تکالیف و تقسیم بندی‌های خراج مردم اضافه کند و باز همچنان رفته رفته نیازمندی‌ها و مخارج دولت به خاطر عادات و رسوم تجمل خواهی و ناز و نعمت و مستمریهای نگهبانان و سپاهیان روبه فزونی می‌رود و سستی و پیری به دستگاه دولت راه می‌یابد و گروه اهل عصبیت و فرمانروایان او از خراج ستانی در شهرستان‌ها و نواحی دور و مرزها عاجز می‌شوند و در نتیجه ازمقدار خراج کاسته می‌شود و برعکس عادات و رسوم تجمل خواهی توسعه می‌یابد و به علت توسعۀ آن‌ها حوائج و مستمریهای سپاهیان افزایش می‌یابد، از این رو خدایگان دولت به وضع انواع خراج‌ها بر کالاها و فروختنی‌ها دست می‌یازد و به اندازۀ معینی بر قیمت‌ها در بازار و هم بر عین کالاها در دروازه‌های [۱۴۳۰]شهر باج می‌گذارد و دولت باز هم ناچار استب دین روش ادامه دهد زیرا به همان نسبت نازونعمت [۱۴۳۱]توسعه می‌یابد و بر مستمری‌ها وشمارۀ لشکریان و نگهبانان افزوده می‌شود و چه بسا که این گونه باجگزاری در پایان روزگار دولت‌ها به حدی افزایش می‌یابد که در نتیجۀ نومیدی مردم به بازارها منجر می‌شود و این وضع اختلال و ویران شدن اجتماع و آبادانی را اعلام می‌دارد و نتایج آن به دولت باز می‌گردد و همچنان باجها فزونی می‌یابد تا آن که دولت مضمحل می‌شود.

و نظیر این گونه باجگزاریها در شهرها و ممالک مشرق در اواخر دولت عباسیان و عبیدیان (فاطمیان) بسیار روی داده است به طوری که حتی بر حجگزاران نیز در موسم حج [۱۴۳۲]باج و خراج وضع کردند. و صلاح الدین بن ایوب کلیۀ آن رسوم را لغو کرد و به جای آن به آثار خیر و یادگارهای جاوید پرداخت. همچنین در اندلس در دوران ملوک طوایف همین گونه باجها وضع کردند تا آن که یوسف بن تاشفین امیر مرابطان آن رسوم را برانداخت و در شهرستان‌های جرید واقع در افریقیه نیز در همین روزگار هنگام خودکامگی رؤسای آن باج‌ها و خراج‌های گوناگونی بر مردم تحمیل کرده‌اند، و خدای تعالی داناتر است [۱۴۳۳].

[۱۴۳۰] در برخی از چاپ‌ها به جای : ابواب المدینه، به غلط : اموال المدینه آمده است. [۱۴۳۱] (طرق) به جای (ترف) در چاپ بیروت غلط است. [۱۴۳۲] موسم را اغلب بر هنگام اجتماع حج گزاران و انجام دادن مناسک حج در مکه اطلاق می‌کنند. [۱۴۳۳] پایان فصل در نسخه (پ) چنین است: «و خدا نسبت به بندگان خود مهربانست».