مقدمه ابن خلدون - جلد اول

فهرست کتاب

فصل نخستین: در اینکه تشکیل دادن کشور و دودمان دولت از راه قبیله و عصبیت حاصل می‌آید

فصل نخستین: در اینکه تشکیل دادن کشور و دودمان دولت از راه قبیله و عصبیت حاصل می‌آید

زیرا در باب نخستین ثابت کردیم که غلبه و قدرت و مدافعه بیگمان از راه عصبیت پدید می‌آید چون غرور قومی و حس حمایت و دفاع مشترک و جانسپاری هر یک از افراد در راه یاران خویش از نتایج عصبیت است.

گذشته از این پادشاهی پایگاهی شریف و لذت بخش است و بر همۀ نیکیهای دنیوی و شهوات بدنی و لذایذ نفسانی مشتمل می‌باشد و اغلب در راه بدست آوردن آن کشمکش و زدوخورد روی می‌دهد.

و کمتر ممکن است کسی آن را به دیگری واگذار کند مگر آن که بر وی چیره آید. از این رو خواه ناخواه اختلاف و نزاع روی می‌دهد و کار به جنگ و خونریزی و غلبه یافتن یکی بر دیگری منجر می‌گردد و چنان که در گذشته یاد کردیم هیچیک از این امور هم جز از راه عصبیت واقع نمی‌شود.

و خلاصه درک امر پادشاهی از فهم عامه دور است و از آن غافلند چه روزگار بنیان نهادن دولت را از یاد می‌برند و آغاز آن را به خاطر ندارند. روزگار درازی در شهرنشینی به سر می‌برند و نسل‌های پی در پی بدینسان پرورش می‌یابند، از این رو نمی‌دانند خدا در آغاز تأسیس دولت چگونه پادشاهی را به یک قوم سپرده است، بلکه آن‌ها فقط خداوندان دولت و پادشاهی را در حالی مشاهده می‌کنند که آیین [۸۵۴]فرمانروایی آنان استحکام یافته و مردم بدانسان تسلیم ایشان شده‌اند که از عصبیت هم بی‌نیاز می‌باشند.

آنها نمی‌دانند در آغاز کار وضع دولت بر چه منوال بوده و سرسلسلۀ ایشان در راه تأسیس آن چه رنج‌ها برده است. به ویژه مردم اندلس بیش از همۀ اقوام عصبیت و تأثیر آن را از یاد برده‌اند، از این رو که دیرزمانیست که برحسب معمول از نیروی عصبیت بی‌نیاز‌اند، چه وطن ایشان متلاشی و واژگون شده و از جمعیت‌ها و قبایل تهی گردیده است.

و خدای بر آنچه بخواهد تواناست [و او به هر چیزی داناست] [۸۵۵]و ما را بسنده است و نیکوکارگزاریست [۸۵۶].

[۸۵۴] ترجمه کلمه «صبعه» است که در قرآن نیز «صبغه الله» سوره بقره، آیه ۱۳۲ آمده، و مفسران آن را به: دین، خلقت، فطرت، اسالم، شعار، قبله، حجت و سنت تفسیر کرده‌اند. رجوع به تفسیر ابوالفتوح ج ۲ ص ۲۱۲ شود. [۸۵۵] در «ینی» نیست [۸۵۶] و الله قادر علی ما یشاء و هو بکل شی علیم و هو حسبنا و نعم الوکیل. اشاره به آیه: ﴿يَخۡلُقُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٤٥[النور: ۴۵].