فصل بیست و پنجم: در اینکه قوم عرب تنها بر سرزمینهای هموار و جلگههای غیرکوهستانی دست مییابد
زیرا این قوم برحسب طبیعت وحشیگری که دارند به غارتگری و خرابکاری عادت گرفتهاند، و بیآنکه آهنگ غلبه و جهانگیری داشته باشند یا به کارهای پرمخاطره ای دست یازند به آنچه دسترسی پیدا کنند آن را به غارت میبرند و به بیابانهای خشکی که جایگاههای چادرنشینی آنهاست میگریزد. همچنین آنها به لشکرکشی و جنگ اقدام نمیورزند مگر هنگامی که ناچار شوند از خود دفاع کنند چنانکه هردژ تسخیرناپذری را که مانع آنان باشد رها میکنند و به تسخیر دههایی میپردازند که استحکامی ندارند. و با کارهای دشوار روبرو نمیشوند و اقوام و قبایلی که در مناطق کوهستانی بسر میبرند و رفتن بادیه نشیان عرب به مساکن آنان دشوار است از دستبرد خرابکاری و غارت اعراب بادیه نشین در اماناند زیرا ایشان از کوهها و ارتفاعات بالا نمیروند و به کارهای پرمشقت و دشوار اقدام نمیکنند و با مخاطرات روبرو نمیشوند. ولی هر وقت کشورها و شهرهایی را که در جلگهها و دشتهای هموار واقع است به سبب ضعف دولت آن بیلشکر و نگهبانان بینند بدانسوی میتازند و به غارتگری میپردازند. چنین جایگاههایی بهترین طعمۀ آنان به شمار میرود و به سبب سهولت تهاجم دم به دم بدان سوی تاخت و تاز میکنند و به تاراج و غارت اهالی آن دست مییازند تا آن که مردم آن کشور به کلی محکوم و اسیر آنها میشوند. آنگاه در آن سرزمین در نتیجۀ دخالتهای قوم مهاجم امور فرمانروایی دم به دم تغییر میپذیرد ودست به دست میگردد و به وضع سیاست آنان انحراف راه مییابد تا سرانجام تمدن وعمران ایشان منقرض میگردد.
و خدا بر خلق خویش تواناست و او یگانه غلبه یابنده است (و جز او پروردگاری نیست) [۸۴۷].
[۸۴۷] قسمت داخل پرانتز در چاپ پاریس و «ینی» نیست.