مقدمه ابن خلدون - جلد اول

فهرست کتاب

فصل دوازدهم: در اینکه تن آسانی و سکون از امور طبیعی کشورداری است

فصل دوازدهم: در اینکه تن آسانی و سکون از امور طبیعی کشورداری است

زیرا مملکت برای یک قوم جز با توسعه طلبی به دست نمی‌آید و غایت آن حصول غلبه و قدرت و مملکت داری است و هرگاه غایت حاصل آید کوشش به سوی آن سپرده می‌شود. شاعر گوید: «از تلاش و کوشش روزگار در جدایی میان من و دلدارم در شگفت شدم و همین که آنچه میان ما بود پایان پذیرفت دیگر روزگار آرامش یافت». از این رو هرگاه قومی شاهد ملک را در آغوش گیرند دیگر از متعب و دشواری‌هایی که در راه جستن آن تحمل می‌کردند دست می‌کشند و آسایش و تن آسایی و سکون را بر می‌گزینند و به تحصیل ثمرات و نتایج کشورداری چون بناها و مساکن و پوشیدنی‌ها می‌پردازند چنان که کاخ‌ها بنیان می‌نهند و آب‌ها جاری می‌سازند و بوستانها می‌کارند و از اوضاع و احوال این جهان بهره مند می‌شوند و آسایش را بر سختی‌ها ترجیح می‌دهند و در وضع پوشیدنی‌ها و خوردنی‌ها و ظروف و گستردنی‌ها تا سرحد امکان به ظرافت کاری و زیبایی می‌گرایند و بدان خو می‌گیرند و آن‌ها را برای نسل‌های آیندۀ خویش به ارث می‌گذارند. و این کیفیت هم چنان در میان آنان فزونی می‌یابد تا این که ایزد فرمان خویش را دربارۀ آنان اعلام فرماید [و او بهترین حکم کنندگانست [۹۱۴]و ایزد تعالی داناتر است] [۹۱۵].

[۹۱۴] ﴿وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ ٨٧ [۹۱۵] در «ینی» نیست.