مقدمه ابن خلدون - جلد اول

فهرست کتاب

در قعلۀ ابن سلامه

در قعلۀ ابن سلامه

انتقال ابن خلدون به این قلعه به مثابۀ پایان زندگی سیاسی او به شمار می‌رود.

قلعۀ مزبور در محل سوق الجیشی مهمی یعنی بر فراز قلۀ بلندی بنیان نهاده شده و از بلندی بر تمام دشت‌های مجاور که به سرزمین‌های دور امتداد می‌یافت مشرف بود. این قلعه پناهگاه شیوخ اولاد عریف به شمار می‌رفت و بسیار از شهرها جدا و دور بود.

ابن خلدون هنگامی که به این قلعه رسید چهل و دو سال عمر داشت و مدت درازی از زندگانی خود را که پر از حوادث و انقلابات دشوار بود پشت سر گذاشته بود.

او در خلال این زندگانی سیاسی نیز از مطالعه و دانش دست نکشیده بود ولی احساس می‌کرد که سیاست وی را از دانش باز می‌دارد و آرزو می‌کرد که به طور همیشگی دست از سیاست بردارد تا بتواند با فراغ و آسودگی کامل به مطالعه و کسب دانش پردازد.

این قلعۀ دور افتاده با کاخی که در آن برافراشته شده بود بهترین جایگاهی بود که می‌توانست به آرزوی وی جامۀ عمل پوشد. به همین سبب ابن خلدون مدت چهارسال در آن اقامت گزید و در این مدت با نشاط و فعالیت تمام به اندیشه و تأمل فرو رفت و به تألیف پرداخت. او در این مدت به تألیف تاریخ و نوشتن مقدمۀ آن در عالم تنهایی وانزوا و در این قلعۀ دورافتاده آغاز کرد. وی در ترجمۀ زندگانی خود روش کار خویش را در عباراتی کوتاه بدینسان ترتیب می‌دهد:

«در آن قلعه فارغ از کلیۀ مشاغل و اعمال اقامت گزیدم و هنگام اقامت در آن به تألیف این کتاب آغازکردم و مقدمۀ آن را بدین شیوه شگفت که در آن عالم تنهایی بدان رهبری شدم تکمیل کردم». پس از به پایان رساندن مقدمه، به نوشتن «اخبار عرب و بربر و زناته» اقدام کرد و خواهی نخواهی در چنان شرایطی مطالب را به اتکای محفوظاتش می‌نوشت.

لیکن هنگامی که به تدوین تواریخ رسید، دریافت که این کار را در اینجا نمی‌توان به پایان رسانید و ناچار باید به بعضی از کتب و منابع مراجعه کند که جز در شهرهای بزرگ به دست نمی‌آید.

او نمی‌خواست به هیچ یک از شهرهای مغرب میانه و دور که صحنۀ زندگانی سیاسی او بود باز گردد از این رو تصمیم گرفت به تونس رهسپار شود و بدین سبب نامه‌ای به سلطان تونس نوشت و از وی برای بازگشت خود کسب اجازه کرد. ابن خلدون این تصمیم خود را بدینسان وصف می‌کند: «در من تمایل به بازگشت نزد سلطان ابوالعباس و مسافرت به تونس، همان شهری که مرکز سکونت و جایگاه آثار و قبور پدران من بود، پدید آمد. از این رونامه ای به سلطان نوشتم و در بارۀ بازگشت خویش به فرمانبری وی و اقامت در تونس کسب اجازه کردم و در انتظار پاسخ بودم. دیری نگذشت که نامه‌ای از وی به من رسید که در آن شرایط آسودگی و تأمین مرا پذیرفته و مرا به بازگشت برانگیخته بود و بنابراین مرغ دل برای سفربه پرواز در آمد».

بدینسان ابن خلدون قلعۀ ابن سلامه را پس از چهار سال انزوا و گوشه نشینی در آن ترک گفت.