فصل پنجاهم: در این که در اواخر دوران فرمانروایی دولتها اجتماع توسعه مییابد و مرگ و میر و قحطی و گرسنگی بسیار روی میدهد
از آنچه در فصول پیش یاد کردیم ثابت شد که دولتها در آغاز کار ناچار و خواهی نخواهی با مردم روش همراهی پیش میگیرند و شیوۀ اعتدال را از دست نمیدهند و آن یا به سبب دین است، اگر دولت در نتیجۀ دعوت دینی تشکیل یافته باشد، و یا به علت ملاطفت و خوش رفتاری و جوانمردی است که مخصوص بادیه نشینان است و دولتهای تازه کار چون هنوز بر خوی بادیه نشینی هستند این خوی مقتضی بداوت طبیعی دولتها است. و هرگاه [چنین دولتی] با مردم همراه باشد و خوش رفتاری با رعیت را از دست ندهد رعایا امیدوار میشوند و با جنبش و کوشش در راه تهیه کردن وسایل عمران و آبادانی تلاش میکنند و در نتیجه اجتماع توسعه مییابد و توالد و تناسل مردم افزون میشود و چون کلیۀ این امور به تدریج پیش میرود از این رو نتایج و آثار آنها لااقل پس از یک یا دو نسل پدید میآید و پس از انقضای دو نسل دولت به پایان عمر طبیعی خود نزدیک میشود و در این هنگام اجتماع در نهایت توسعه و رشد میباشد. و نباید گفت چون در صفحات پیش یادآور شدیم که در اواخر دولتها تجاوز و ستمگری و بدرفتاری نسبت به رعایا معمول میگردد این موضوع با گفتۀ پیشین معارض است بلکه این اصل به کمال درست است و به هیچ رو با آن منافی نیست زیرا در این مرحله هرچند ستمگری روی میدهد و میزان خراجها تقلیل مییابد ولی اثر آن از لحاظ کمبود و نقصان اجتماع پس از روزگاری دراز پدید میآید از این رو که امور طبیعی همواره به تدریج و مرور زمان روی میدهند. [سپس باید دانست که] قحطی و گرسنگی و مرگ و میر در اواخر دوران فرمانروایی دولتها افزایش مییابد.
اما علت قحطی اینست که اغلب مردم دست از کشاورزی برمی دارند چه در این مرحله یعنی اواخر دولتها به اموال مردم از راه خراجهای گوناگون تجاوز میشود یا به علت فرسودگی و پیری (بحران و انحطاط) دولت سرکشان قیام میکنند و فتنهها و آشوبها پدید میآید که رعایا آواره میشوند و کار کشاورزی نقصان میپذیرد.
و از این رو اغلب محصولات کشاورزی در چنین شرایطی کمتر احتکار میشود. و خوبی و بهبود کشت و ثمرۀ آن همیشگی نیست (همه ساله امیدبخش نمیباشد) و پیوسته بر یک شیوه نیست چه طبیعت جهان از لحاظ کمی و فزونی باران مختلف است و باران گاهی پیاپی و بسیار و زمانی دیر به دیر و اندکاست و محصولات کشاورزی و دام پروری به نسبت خشکسالی یا مساعد بودن طبیعت متفاوتست و گاهی فراوان و زمانی کمیاب است ولی مردم از راه اندوختن و احتکار کردن به وسایل معاش خود مطمئن میشوند و بنابراین هرگاه از احتکار و انبارکردن محصولات هم دست بردارند انتظار وقوع قحطی و تنگسالی فزونی مییابد و وسایل روزی آنان گران میشود و بینوایان و مردم تنگدست از فراهم آوردن آنها عاجز میشوند و از گرسنگی میمیرند یا اگر بعضی از خشکسالیها روی دهد و احتکار هم نباشد گرسنگی همگانی میشود و بینوا و توانگر را فرا میگیرد.
و اما مرگ و میر بسیار در اواخر دولتها موجبات گوناگونی دارد، از آن جمله قحطی زدگی، چنان که یاد کردیم و یا به سبب تزلزل اوضاع دولتها فتنهها و آشوبها روی میدهد و فساد و هرج ومرج و کشتار فزونی مییابد یا مردم گرفتار وبا میشوند وعلت آن اغلب اینست که در نتیجۀ توسعۀ اجتماع و افزایش جمعیت هوا فاسد میشود زیرا هوای شهرهای پرجمعیت با مواد گندیده و رطوبات فاسد در میآمیزد و هرگاه هوا که به منزلۀ غذای روح حیوانی است و همواره آن را استنشاق میکند فاسد شود این فساد به مزاج انسان راه مییابد.
و اگر این فساد قوی باشد به ریۀ انسان بیماری سرایت میکند و این گونه بیماریها عبارت از انواع طاعونها میباشند و عوارض آنها مخصوص به ریه است. و اگر فساد مزاج به آن حد افزون و قوی نباشد عفونت آن بسیار و دوچندان میشود و انواع تبها در امزجه پدید میآید و بدن گرفتار بیماری میشود و سبب هلاک آدمی میگردد. و علت بسیاری عفونتها و رطوبت فاسد در کلیۀ این گونه حالات توسعۀ اجتماع و افزایش جمعیت شهر در اواخر دوران فرمانروایی دولتهاست. زیرا دولتها در آغاز کار با مردم شیوۀ همراهی و خوشرفتاری پیش میگیرند و مردم را از هر گزندی حمایت میکنند و مالیاتها آنقدر افزون نیست که برای رعایا کمرشکن باشد و سبب آن آشکار است.
از این رو در دانش حکمت در موضع خود ثابت شده است که گشودگی خلأ و دشت میان اجتماع ضروری است [یعنی] باید اجتماع و مناطق مسکونی به دشتها و نقاطی که دارای هوای آزاد است پیوسته باشد تا تموج هوا آنچه را که از فساد و گندیدگی به سبب در آمیختگی با جانوران در شهر پدید میآید از میان ببرد و هوای سالم و صحیح داخل شهر شود، و نیز به همین سبب است که مرگ و میر در شهرهای پرجمعیت به درجات بیش از نقاط دیگر است مانند مصر در مشرق و فاس در مغرب، و خدا هر چه بخواهد مقدر میکند.