ورود منطق در علوم اسلامی
دستۀ اخیر منطق را در برخی از علوم اسلامی به ویژه «علم اصول فقه» به کار گرفتند و حتی از واردساختن مصطلحات منطقی در «علوم ادبی» نیز خودداری نکردند، به طوری که کار بُرد ایشان مورد انتقاد دیگر دانشمندان و فقهای اسلام و صاحبنظران علوم ادبی قرار گرفت، جلال الدین سیوطی در کتاب «صون المنطق والکلام عن فن المنطق والکلام» مینویسد: از میان علمای اسلام، ابن الصلاح [۴۲]و ابی شامه [۴۳]و نووی [۴۴]و ابن تیمیه [۴۵]، دخالتدادن منطق را در اصول فقه ناپسند شمردهاند [۴۶]. و در همین کتاب مینویسد: «امام ابومحمد، عبدالله بن السید بطلیوسی (متوفی در سال ۵۲۱ هجری قمری) در کتاب خود که «کتاب المسائل» نام دارد گفته است: میان من و مردی از اهل ادب در مسائل مربوطه به نحو، مباحثهای روی داد و او در میان گفتگو، ذکر موضوع و محمول و دیگر الفاظ منطقی، بسیار میکرد! بدو گفتم: در فن نحو، مجازات و مسامحاتی به کار میرود که منطقیان آنها را استعمال نمیکنند و اهل فلسفه گفتهاند که لازمست هر فنی بر قوانین شناختهشده و مرسوم در میان اهلش حمل شود و به نظر ایشان داخلکردن یک فرن در فنون دیگر، از نادانی گوینده ناشی میشود! یا این که آهنگ مغالطه دارد! یا با انتقال از یک فن، به فن دیگر هنگامی که به تنگنای سخن درمیافتد میخواهد خلاصی جوید و استراحت کند».
«قال الامام ابومحمد عبدالله السيد البطليوسي في كتابه الموسوم بكتاب المسائل: وقع البحث بيني وبين رجل من اهل الادب في مسائل نحوية، فجعل يكثر من ذكر (المحمول) و (الموضوع) والالفاظ المنطقية، فقلت له: صناعة النحو يستعمل فيها مجازات ومسامحات لا يستعمل اهل المنطق، وقد قال اهل الفلسفة: يحب حمل كل صناعة على القوانين المتعارفة بين اهلها وكانوا يرون ان ادخال صناعة في اخرى انما يكون لجهل المتكلم او لقصد المغالطة والاستراحة بالانتقال من صناعة الى اخرى عند ضيق الكلام عليهم» [۴۷].
به نظر نویسنده از آنجا که علوم ادبی با همۀ فنون رابطه پیدا میکنند و در اداء و بیان معارف مختلف آنها را یاری مینمایند، ناگزیر مصطلحات علوم در فن ادب تأثیر خواهند کرد و در این باره شواهد بسیاری موجود است که نشان میدهند واژهها و مصطلحات گوناگونی، از فلسفه و منطق و دیگر دانشها در ادبیات نفوذ کرده و در نظم و نثر جای گرفتهاند، در عین حال باید به افراط و زیادهروی در این باره دست نزد و هرج و مرج ادبی پدید نیاورد! و بهرهگیری از مصطلحات فلسفی یا منطقی یا دیگر علوم را در فنون ادبی مشروط به آن دانست که نزد اهل ادب مقبول افتاده یا به کثرت استعمال مشهور شده باشند و نیز باید توجه داشت که اشتباه در مفهوم یک کلمه که در علوم گوناگون دارای معانی مختلفاند پیش نیاید [۴۸].
[۴۲] ابن الصلاح، همان ابوعمر و عثمان بن عبدالرحمن، تقی الدین شامی، محدث و فقیه معروف و صاحب فتوای مشهور در حرمت منطق است، وفات او به سال ۶۴۳ هجری قمری رخ داد.
[۴۳] ابی شامه، عبدالرحمن بن اسماعیل بن ابراهیم دمشقی است که در سال ۶۶۵ هجری قمری در گذشته است.
[۴۴] نووی، ابوزکریا حورانی ملقب به محیی الدین شافعی، متوفی در سال ۶۷۷ هجری قمری است.
[۴۵] شرح احوال ابن تیمیه به زودی خواهد آمد.
[۴۶] صون المنطق والکلام، چاپ مصر، صفحۀ ۲۰۰.
[۴۷] صون المنطق والکلام، چاپ مصر، صفحۀ ۲۰۰.
[۴۸] به عنوان مثال «کان واخواتها» در ادب عربی از افعال ناقصه به شمار میآیند ولی در قضایای منطقی، عنوان ربط محض دارند نه فعل! سبزواری در «منظومه» به همین موضوع نظر داشته آنجا که گفته است:
وما رأي الاديب فعلاً ناقصا
ففي القضايا هو ربط خالصا!
و این قبیل تفاوت مفاهیم یا مصطلحات گاهی موجبات اشتباه را فراهم میآورند که باید از آنها برحذر بود.
(اللئالی المنتظمه، چاپ سنگی، صفحۀ ۱۵).