نقائص منطق!
سپس سیرافی اشارهای به نقائص منطق نموده گفت:
«به علاوه در منطق شما نقائص روشنی وجود دارد، زیرا کتب منطقی توضیحات لازم را در بر ندارد، شما از شعر سخن میگوئید و آن را به درستی نمیشناسید! و خطابه را به میان میآورید و از آن آگاهی ندارید... و نهایت کوشش خود را مصروف این کار کردهاید که با الفاظی چون: جنس و نوع و خاصه و فصل و عرض و شخص و هلیه و اینیه و ماهیه و کیفیه و کمیه و ذاتیه و عرضیه و جوهریه و هیولیه و صوریه و ایسیه و لیسیه و نفسیه، دیگران را بیمناک سازید! و میگوئید ما جادو آوردهایم در این که گوئیم: لا جزئی از ب است و ج جزئی از ب است، پس لا جزئی از ج است [۱۰۰]و لا در تمام ب است و ج در تمام ب، پس لا در تمام ج است [۱۰۱]و این به طریق خلف است و این به طریق اختصاص است! و اینها همه سخنان بیهوده و باطلند! و هرکه نیروی عقل و تشخیص خود را به خوبی به کار برد و نظرش باریک بین و رأیش نافذ گردد و روانش از مواهب عالیۀ خداوند روشن شود به یاری حق تعالی و فضل او از همۀ مباحث منطق بینیاز خواهد بود و برای این سخنان دور و دراز که در منطق آوردهاید هیچ وجهی نمیشناسم! این ابوالعباس ناشی [۱۰۲]است که اقوال شما را نقض کرده و لغزشها و ضعف گفتارتان را نشان میدهد و تاکنون نتوانستهاید یک کلمه از ایرادات او را پاسخ گوئید و تنها به سخنتان افزودهاید که: ابوالعباس مقصود ما را در نیافته و به پندار خود سخن گفته است و این نشانۀ عجز و ناتوانی شما است! و بر همۀ اقوالی که آوردهاید اعتراض وارد است مانند آنچه در باره یفعل و ینفعل، گفته و آن را ناتمام گذاشتهاید و مراتب و اقسام آنها را هیچ نیاوردهاید و همین اندازه به وقوع فعل از یفعل، و قبول فعل از ینفعل، قناعت ورزیدهاید با این که در پی این دو معنی، معانی دیگری نیز هست که بر شما پوشیده مانده! و همچنین در مورد اضافه، آگاهی شما ناقص و محدود است! اما دربارۀ بدل و اقسامش، و معرفه و اقسام آن، و نکره و مواضعش، و دیگر مباحثی که ذکر آنها به درازا میکشد اساساً سخنی ندارید!»
[۱۰۰] شکلی که در اینجا سیرافی از اهل منطق آورده بنا بر قواعد منطقی درست نیست، مگر این که کسی بخواهد یکی از صور مغالطه را بیان کند و گمانِ من آن است که چون بنای ابوسعید در این بیان بر تحقیر منطق است لذا در تعبیر فوق تسامح به کار برده و قصد نداشته است صورت صحیحی از قیاس منطقی را به میان آورد یا شکلی از أشکال مغالطه را نشان دهد. [۱۰۱] برخی از محققین علامتگذاری در منطق صوری را برای بیان قضایای منطقی، از ابتکارات «ابوالبرکات بغدادی» پنداشتهاند (به کتاب منطق قدیم و جدید تألیف آقای دکتر هاشم گلستانی صفحۀ ۸۶ چاپ اصفهان نگاه کنید) ولی از اینجا به دست میآید که پیش از بغدادی نیز این کار در میان منطقیان رواج داشته است. [۱۰۲] أبوالعباس، عبدالله بن محمد انباری (ناشئ کبیر) معروف به «ابن شر شیر» از شیوخ معتزله بوده است، آثار و اشعار بسیاری داشته و در رسائل خود به نقض آراء منطقیان پرداخته است، وفات وی را در سال ۲۹۳ هجری قمری در مصر، ضبط کردهاند.