نیاز به لغت عربی
سیرافی به سخن خود افزود:
«باری چون تو از دانستنِ اندکی از لغت عربی برای ترجمه ناچاری، از آموختن بسیاری از آن نیز به خاطر تحقیق ترجمه و جلب اعتماد و پرهیز از رخنههائی که در کار ترجمه میآید ناگزیری!»
متی گفت:
«از لغت شما مرا همان اسم و فعل و حرف بس است! و من به همین اندازه مقاصدی را که یونان به پاکیزگی در اختیارم نهاده به دیگران میرسانم!»
ابوسعید جواب داد:
«اشتباه کردی! زیرا تو در این اسم و فعل و حرف به اوصاف و ساختمان آنها به همان ترتیبی که نزد اهل زبان رایج است، نیازداری و همچنین به حرکات این اسماء و افعال و حروف نیازمندی که خطا و تحریف در حرکات، مانند خطا و تباهی در واژههائی است که حرکات بر آنها تعلق گرفته! و این بابی است که تو و همفکرانت از آن در غفلت هستید! به علاوه در اینجا سری است که بدان توجه نکردهای! و آن اینست که هیچ لغتی از لغات با لغت دیگر از همۀ جهات و اوصاف منطبق نیست و در أسماء و أفعال و حروف و تقدیم و تأخیر و استعاره و تحقیق و تشدید و تخفیف و وسعت و محدودیت و نظم و نثر و سجع و وزن و دیگر صفات که ذکر آنها به درازا میانجامد با لغت دیگر سازگاری ندارد و گمان نمیکنم هیچ عاقل منصفی این حکم را رد کند و یا در درستی آن شک روا دارد، با این وصف چگونه میتوانی به آنچه از یونانی برای تو ترجمه شده اعتماد کنی؟! بلکه تو به شناسائی لغت عرب نیازمندتری تا شناختِ معانی یونانی- هرچند که معانی (برعکس الفاظ)، یونانی و هندی ندارد!- با وجود این، تو خود عقیده داری که معانی از راه عقل و تفحص و تفکر به دست میآید پس دیگر جز احکام لغت چیزی باقی نمیماند! بنابراین، چرا بر زبان عربی عیب مینهی و در کار آن سستی روا میداری؟! با این که تو کتابهای ارسطوطالیس را به عربی شرح میکنی و از حقیقت این زبان خبر نداری»!