دلیل خطاهای غیر منطقی از اهل منطق!
آحرین بخشی که بر رد منطق در اینجا از قول سیرافی بازگو میکنیم مربوط به لغزشهائیست که در اعتقادات برخی از اهل منطق ملاحظه میگردد و سیرافی اینگونه خطاها را به پای نرسائی علم منطق گذاشته و به تخطئۀ منطق پرداخته و ارزش فن مزبور را نفی کرده است! چنانکه در همین زمینه به متی اظهار داشت:
«آیا به نظر تو میآید که به نیروی منطق و برهان منطقی باور کردهای خداوند، أقنومی از أقانیم ثلاثه (اب و ابن و روح القدس) است؟! و این که خدای یگانه در عین وحدت، بیش از یکی است؟! و ذاتی که بیش از یکی است، یگانه میباشد؟!»
«أتراك بقوة المنطق وبرهانه اعتقدت أن الله ثالث ثلاثة؟! وأن الواحد أكثر من واحد؟! وأن الذي هو أكثر من واحد هو واحد؟!» [۱۵۰].
از این بیان چنانکه گفتیم ابوسعید میخواسته نتیجه بگیرد که متی با وجود آگاهی از منطق، چون به عقیدۀ نادرست «تثلیث» که در جهان مسیحیت رایج بوده (وهست) گرائیده. بنابراین، منطق سودی به او نرسانده و توانائی نداشته تا عقل وی را از لغزش مصون دارد، پس چنین فنی، دردی را درمان نمیکند و هیچ گمراهی را به راه راست دلالت نمینماید که به قول شیخ محمود شبستری:
هر آنکس را که ایزد راه ننمود
ز استعمال منطق هیچ نگشود
[۱۵۱]
به نظر ما هرچند شگفتآور است که عالم منطقی «جمع ضدین» را بپذیرد یعنی «سه گانگی» را با «یگانگی» برابر شمارد! و «تثلیث» را عین «توحید» پندارد! ولی باید توجه داشت که اینگونه لغزشها، پیوندی با فن منطق ندارد و گناهی از این بابت بر عهدۀ آن نیست! بلکه تعصبات مذهبی و علائق محیط یا علل دیگر، گاهی موجب میشوند که دانشمندان حتی سخنانی ناسازگار با فنونِ ویژۀ خود ابراز دارند!
آری، کمتر کسی را میتوان یافت که توانسته باشد عقل و روح خویش را از «اندیشههای موروثی» آزاد کند و از سر انصاف، در مباحث گوناگون اظهار عقیده نماید، چه برای دستیافتن به حقایق، تنها «عالمبودن» کافی نیست، بلکه باید «آزاده» نیز بود و با روحی سرشار از «انصاف» و «تقوای علمی» به کار تحقیق پرداخت، به ویژه در وصول به راه راست و پیوند به رضای الهی، بیش از فراگرفتن رموز علم، تهذیب نفس و مجاهدت اخلاقی و عادت به تأمل و تعمق لازمست.
پس اگر مرد دانشمندی مرتکب خطا و لغزشی در عقیده و ایمان شد نباید با دانشِ وی به مخالفت برخاست، زیرا هرگز دانش و آگاهی، منشاء خطا نمیگردد، بلکه باید انگیزههای لغزش او را در احوال و اوضاع دیگری جستجو کرد و آنها را مولود عوامل غیر علمی دانست.
[۱۵۰] الإمتاع والمؤانسه، جزء اول، صفحۀ ۱۲۵. [۱۵۱] گلشن زار، چاپ سنگی.