متفکرین اسلامی در برابر منطق یونان

فهرست کتاب

آراء اهل منطق دربارۀ «کلی منطقی»

آراء اهل منطق دربارۀ «کلی منطقی»

اینک مناسب به نظر می‌آید در زمینۀ آراء منطقیان و عقاید ایشان راجع به «کلی» تحقیقی کنیم تا معلوم شود که رأی ابن تیمیه با نظر کدام دسته از اهل منطق برخورد و ناسازگاری دارد.

دربارۀ «کلی منطقی» دو نظر در کتب منطقی دیده می‌شود، یکی آن که «کلی» در ظرف ذهن و هم در خارج وجود دارد، چنانکه ابن تیمیه از ارسطو و پیروان او حکایت کرده که به انواع کلیه در خارج از ذهن قائل بوده‌اند و در این باره می‌نویسد:

«ارسطو و پیروان او پنداشته‌اند که حقایق نوعیه، جدا از افراد و اشخاص معین، در خارج از ذهن موجودند».

«زعم ارسطو وذووه... أن الحقائق النوعية ثابتة في الخارج غير الأشخاص المعينة» [۲۴۹].

و ابن سینا در «إشارات» می‌نویسد:

«هر حقی، به اعتبار حقیقت ذاتی خود که به سبب آن، حق است، متفق و یگانه بوده و قابل اشارۀ حسی نیست».

«كل حق فإنه من حيث حقيقته الذاتية التي بها هو حق، فهو متفق واحد غير مشار إليه» [۲۵۰].

ظاهراً مقصود ابن سینا در اینجا آنست که: «هرچیزی که وجودش ثابت و محقق است به اعتبار حقیقت کلیه‌ای که در آن وجود دارد، نامحسوس و غیر قابل اشاره می‌باشد». چنانکه قطب الدین رازی (متوفی در سال ۷۴۱ هجری قمری) در «محاکمات» همین معنا را برگزیده و می‌نویسد:

«... ان كل موجود في الأعيان فهو من حيث حقيقته الكلية غير مشار اليه» [۲۵۱].

نظر دستۀ دوم از اهل منطق، آن است که: «کلی» در اعیان خارجی وجود ندارد، بلکه یک امر ذهنی است چنانکه شهاب الدین سهروردی در کتاب: «حکمة الإشراق» تحت عنوان: «الضابط الخامس في أن الكلي ليس بموجود في الخارج»می‌نویسد:

«معنای عام در خارج از ذهن تحقق ندارد، زیرا اگر تحقق داشت البته برای آن یک نوع هویتِ ممتازی بود که به سبب همان هویت از غیر خود جدا می‌شد و تصورِ شرکت در آن نمی‌رفت و مشخص می‌گردید با این که فرض آنست که معنایش عام و نامشخص باشد! و این محالست».

«هو أن المعني العام لا يتحقق في خارج الذهن، إذ لو تحقق لكان له هوية يمتاز بها عن غيره ولا يتصور الشركة فيها فصارت شاخصة وقد فرضت عامة وهو محال» [۲۵۲].

چنانکه ملاحظه می‌شود این نظر همانست که ابن تیمیه دربارۀ «کلی منطقی» ابراز داشته و بنابراین، نقد او در این موضوع با آراء عموم اهل منطق برخورد ندارد و خود ابن تیمیه نیز که بر آراء منطقیان احاطۀ کافی داشته از این معنا واقف بوده است، چنانکه گوید:

«در این کلیِ مطلقِ لابشرط، اهل منطق نزاع دارند که آیا در خارج موجود است یا نه؟»

«... وهذا الكلي المطلق لا بشرط، قد يتنازعون هل هو موجود في الخارج أم لا؟» [۲۵۳].

اما چون مبتکرِ فنِ منطق (یعنی ارسطو) بدانگونه که ابن تیمیه آورده، به وجود أنواع کلیه در خارج از ذهن عقیده داشته لذا نقد این نقاد بزرگ اسلامی متوجه مسئلۀ مزبور نیز شده است.

[۲۴۹] الرد علی المنطقیین، صفحۀ ۶۶ و ۶۷. [۲۵۰] إشارات، چاپ دانشگاه تهران، صفحۀ ۱۰۵. [۲۵۱] محاکمات، چاپ تهران (در حاشیه شرح اشارات طوسی) جزء ثالث، صفحۀ ۹ و ۱۰. [۲۵۲] حکمة الإشراق، چاپ تهران، صفحۀ ۱۷. [۲۵۳] الرد علی المنطقیین، صفحۀ ۸۴.