متفکرین اسلامی در برابر منطق یونان

فهرست کتاب

ابن تیمیه و حدود منطقی

ابن تیمیه و حدود منطقی

چنانکه دانستیم نیمی از اختلافات بنیادی ابن تیمیه با منطقیان بر سر «حد منطقی» و ارزش و اعتبار آنست. ابن تیمیه با این نظر که به تصورات غیر بدیهی جز از راه «حدود» نمی‌توان رسید سخت مخالفست و در این باره دلائل گوناگون و متعددی نشان می‌دهد.

از میان بیانات «مفصل» او طرح یک نقطه نظر و پیگیری و کاوش دربارۀ آن مناسب می‌نماید، ابن تیمیه می‌نویسد:

«... تاکنون حد صحیحی که با اصول اهل منطق سازگار باشد بر کسی معلوم نشده، بلکه از هر حدی روشنتر «حد انسان» به «حیوان ناطق» است که اعتراضات مشهوری بر آن شده [۲۰۸]و نیز «حد خورشید» [۲۰۹]و امثال آن، تا آنجا که دانشمندان اخیر علم نحو، چون در بحث حدود وارد شدند برای «اسم» بیش از بیست حد یاد کرده‌اند! که همگی بر طبق اصول منطقی مورد اعتراض قرار گرفته است! و گفته شده که به تدریج برای «اسم» هفتاد حد! بیان نمودند که هیچ یک از آن‌ها بنا به مشرب اهل منطق درست نیامده! چنانکه ابن أنباریِ متأخر [۲۱۰]آورده است، نیز دانشمندان علم اصول فقه، برای «قیاس» [۲۱۱]بیست و چند حد ذکر کرده‌اند که همگی مورد اعتراض واقع شده‌اند و تمام حدودی که در کتب فیلسوفان و پزشکان و نحوی‌ها و اصولی‌ها و متکلمان، مذکور آمده بنا بر مشرب اهل منطق در خور اعتراض است! و اگر ادعای درستی و صحتِ برخی از آن‌ها شود بسیار اندکند، بلکه چنین حدی در میان نیست! پس اگر تصور اشیاء را موقوف بر شناسائی حدود منطقی بدانیم، لازم آید که تاکنون مردم به هیچ وجه تصور امور خویش را نکرده باشند! و چون «تصور» میسر نشد «تصدیق» هم ممکن نمی‌گردد. بنابراین، در نزد فرزندان آدم هیچ دانشی از مجموعۀ علوم نباید موجود باشد و این بزرگترین سفسطه‌ها است»!

«... أنه الى الساعة لا يعلم للناس حد مستقيم على أصلهم، بل أظهر الاشياء الإنسان وحده بالحيوان الناطق عليه الاعتراضات المشهوره وكذلك حد الشمس وأمثال ذلك حتى أن النجاه لما دخل متأخروهم في الحدود ذكروا للاسم بعضه وعشرين حداً وكلها معترض عليها على أصولهم! وقيل أنهم ذكروا للاسم سبعين حدا لم يصح شيء منها! كما ذكر ابن الأنباري المتأخر. والأصوليون ذكروا للقياس بضعة وعشرين حداً وكلها معترض على أصلهم وإن قيل بسلامة بعضها كان قليلاً بل منتفياً! فلو كان تصور الأشياء موقوفاً على الحدود لم يكن إلى الساعة قد تصور الناس شيئاً من هذه الأمور! والتصديق موقوف على التصور فاذا لم يحصل تصور، لم يحصل تصديق! فلا يكون عند بني آدم علم في عامة علومهم وهذا من اعظم السفسطة» [۲۱۲].

ابن تیمیه در پی این بیان، تأکید می‌ورزد که:

«تصور ماهیت اشیاء نزد منطقیان تنها از راه حد حقیقی فراهم می‌گردد و حدّ مزبور از ذاتیات مشترکه و ممیزه تألیف شده است که مرکب از جنس و فصل باشد و بیان این حد یا محالست یا دشوار! چنانکه خودشان بدان اقرار کرده‌اند، در این صورت هیچ حقیقتی از حقایق را دائماً یا غالباً نمی‌توان تصور کرد، با این که حقایق به تصور درمی‌آیند! بنابراین، دانسه شد که تصورات، از حدود منطقی بی‌نیازند».

«... ان تصور الماهية انما يحصل عندهم بالحد الذي هو الحقيقي المؤلف من الذاتيات المشتركة والميزة وهوا المركب من الجنس و الفضل وهذا الحد إما متعذر او متعسر كما قد أقروا بذلك وحينئذ فلا يكون قد تصور حقيقة من الحقائق دائماً او غالباً وقد تصور الحقائق فعلم استغناء التصورات عن الحد» [۲۱۳].

[۲۰۸] مانند این که گفته‌اند: اگر انسان را «حیوان ناطق» بخوانیم و حیوان را «جسم حساس» بشماریم باید «أفلاک» که به عقیدۀ منطقیون و حکمای سابق، دارای جهت جسمانی و نفوس فلکیه و قوه ناطقه هستند نیز «انسان» شمرده شوند! و اما امروز که این عقیده فرسوده و کهنه و باطل شده است، این سؤال پیش آمده که: اگر در مسافرت‌های فضائی با موجوداتی برخورد کنیم که از نیروی عقل و نطق درونی بهره داشته باشند ولی در صورت و هیئت و احساسات با آدمی متفاوت باشند بازهم بنا به تعریف: «الإنسان حیوان ناطق» باید آن‌ها را «انسان» دانست؟!! [۲۰۹] پیش از این «حد خورشید» را از قول ابن سینا آورده و به نقد آن پرداختیم. [۲۱۰] مقصود، کمال الدین عبدالرحمن بن محمد أنباری نحوی، صاحب کتاب: «الإنصاف في مسایلِ الخِلافِ بَینَ البصریین والکوفیین» است که در سال ۵۷۷ هجری قمری وفات یافته، نه ابوبکر محمد بن قاسم أنباری، متوفی در سال ۳۲۸ هجری. [۲۱۱] قیاس در اصطلاح علم اصول فقه و همچنین در میان متکلمان اسلامی با قیاس به اصطلاح منطقی فرق دارد، اصولی‌ها و متکلمان به چیزی قیاس می‌گویند که در منطق «تمثیل» نامیده می‌شود و مراد ابن تیمیه در اینجا همان قیاس اصولی است. [۲۱۲] الرد علی المنطقیین، صفحات ۸ و ۹. [۲۱۳] الرد علی المنطقیین، صفحات ۸ و ۹.