متفکرین اسلامی در برابر منطق یونان

فهرست کتاب

ترجمه‌های منطقی تا چه اندازه قابل اعتمادند؟

ترجمه‌های منطقی تا چه اندازه قابل اعتمادند؟

از میان ایرادات سیرافی بر ترجمۀ منطق ارسطو که در محیط عربی انجام پذیرفت این نکته نیز جالب و چشمگیر بود که ابوسعید اظهار می‌داشت گیرم که قواعد منطقی در اصل، درست و تمام باشند ولی به آنچه از زبان یونانی به سُریانی و از سُریانی به عربی برگردانده شده اعتماد نمی‌توان کرد! به ویژه که می‌دانیم هیچ لغتی از جمیع جهات با لغت دیگر منطبق نیست و «قدرت تعبیر برابر» ندارد و در این باره سیرافی مکرر سخن گفته و پافشاری نموده است چنانکه گوید:

«اذا كان المنطق وضعه رجل من يونان على لغة اهلها واصطلاحهم عليها وما يتعارفونه بها من رسومها وصفاتها، فمن اين يلزم والترك والهند والفرس والعرب ان ينظروا فيه ويتخذوه قاضياً؟» [۱۴۶].

و نیز گوید:

«وهو ان تعلم ان لغة من اللغات لا تطابق لغة اخرى من جميع جهاتها بحدود صفاتها في اسمائها وافعالها وحروفها وتاليفها وتقديمها وتأخيرها و استعارتها وتحقيقها وتشديدها وسعتها وضيقها... وغير ذلك مما يطول ذكره» [۱۴۷].

ظاهر أمر اینست که هنگامی که سیرافی ایراد مزبور را اظهار می‌داشته جز «احتمال عقلی» دلیل روشنی بر این مدعا نداشته که ترجمه‌های عربی با اصل یونان خود منطبق نیستند و اگر بخواهیم بیش از این سخنی بگوئیم باید گفت تجربه‌ای که ابوسعید در کارهای ادبی داشته تا اندازه‌ای به او اجازه می‌داده که در مورد تراجم نامبرده مشکوک باشد، ولی دلیل قاطعی در این باره در دست نداشته و ارائه نکرده است و حتی وی به عنوان نمونه، موردی را نشان نداده که به هنگام ترجمۀ منطق، تغییر و تحریفی در آن راه یافته باشد.

اما امروز که متن رساله‌های ارسطو به همت زبان‌شناسان ورزیده ترجمه شده به نظر می‌رسد تا اندازه‌ای- نه چندان که گمان می‌رفته- حق با سیرافی بوده است و ترجمه‌های قدیم در برخی از موارد از انحراف مصون نمانده‌اند!

برای نمونه اگر به کتاب «سفسطه» اثر «ارسطو» بنگریم و ترجمه‌های مختلفی را که عیسی بن زرعه و یحیی بن عدی و دیگران از آن به دست داده‌اند با ترجمۀ انگلیسی پیکارد- کمبریدج [۱۴۸]v a pickard- canbridge بسنجیم، از برخی اختلافات این ترجمه‌ها با متن یونانی کتاب آگاه خواهیم شد و همسخن با محقق مصری معاصر، محمد سلیم سالم، در پاره‌ای از موارد خواهیم گفت:

«... ومن الواضح ان الترجمات العربية كلها قد بعدت عن الأصل اليوناني» [۱۴۹].

یعنی: «از جملۀ واضحاتست که (در اینجا) همۀ ترجمه‌های عربی از اصل یونانی خود دور شده‌اند».

با این همه اختلافات مزبور در موارد جزئی پدید آمده‌اند و چنان نیستند که بنیاد منطق ارسطوئی را درهم ریخته باشند! به ویژه که می‌دانیم احکام منطقی از امور عقلی به شمار می‌آیند - نه از مسائل نقلی! - و اگر در ترجمه‌های عربیِ منطق، چنان تحریفی پدید آمده بود که معانی و مقاصد را دگرگون می‌ساخت، البته مباحث منطق به کلی نامعقول جلوه می‌نمود و به هیچ وجه مورد پذیرش خردمندان قرار نمی‌گرفت و هذیان‌ها و یاوه‌هائی بی‌ارزش به نظر می‌رسید! با این که چنین نبوده است و نیست.

پس ارزش نقد سیرافی را در این زمینه آن قدرها مهم و در خور توجه نباید پنداشت!

[۱۴۶] الإمتاع والمؤانسه، جزء اول، صفحۀ ۱۱۰. [۱۴۷] الإمتاع والمؤانسه، جزء اول، صفحۀ ۱۱۶. [۱۴۸] این ترجمه، ضمن تراجم آثار ارسطو زیر نظر W. d. ross در آکسفورد سال ۱۹۲۸ انتشار یافته است. [۱۴۹] تلخیص السفسطه، چاپ قاهره، صفحۀ ۳ (پاورقی).