پیشروان علوم جدید!
منطق یونانی چنانکه در جهان اسلامی مورد نقد قرار گرفته در غرب نیز نقادی شده است ولی نقد غربی مدتها پس از کار مسلمانان بوده و ظاهراً تحت تأثیر ایشان به وقوع پیوسته است.
امروز کمتر محققی است که به این حقیقت گردن ننهاده باشد که غربیها در روزگار گذشته از مسلمانان استفادههای علمی فراوانی بردهاند. برتراند راسلBertrand Russell فیلسوف و ریاضیدان مشهور انگلیسی در کتاب «جهانبینی علمیthe scientificoutlook مینویسد:
در سرتاسر اعصاری که از تاریکی و نادانی پوشیده بود، عملاً مسلمین بودند که سنت تمدن را پیش بردند و هر معرفتِ علمی نیز که صاحبنظرانی چون روجربیکن (roger bacon) در اواخر قرون وسطی کسب کردند، از آنان اقتباس شد» [۲۹۳].
فراگیری و اقتباس غربیها از مسلمین به جائی رسیده بود که به سرزمینهای اسلامی برای تحصیل علوم عقلی و تجربی سفر میکردند و به زبان عربی، علوم مزبور را از مسلمانان فرا میگرفتند.
محمد علی فروغی در کتاب «سیر حکمت در اروپا» مینویسد:
«و در مائۀ دهم [۲۹۴]نیز از فضلا کسی که قابل ذکر است ژربر gerbert فرانسوی میباشد که در پایان عمر به مقام پاپی رسید و عنوان سیلوستر دوم le pape sylyestre را اختیار کرد و او یکی از نخستین کسانی است که از مسلمانان کسب معرفت نموده، یعنی به اسپانیا (اندلس) که آن زمان مملکتی اسلامی بود رفته و نزد دانشمندان آن سرزمین به زبان عربی تحصیل علم نمود و در ریاضیات و هیئت و نجوم دارای مقامی شد و چون به فرانسه برگشت به نشر معلوماتی که در اسپانیا فرا گرفته بود همت گماشت و از آن پس دانشطلبانِ اروپا، ممالکِ اسلامی را منبع علم و حکمت شناخته به آنجا مسافرت کردند و به تحصیل زبان عرب و معلومات فضلا و حکمای اقطار ما پرداختند» [۲۹۵].
زبان عربی، زبانِ علمیِ روز بود و اروپائیان از راه ترجمۀ کتابهای عربی، با تحقیقات مسلمین کم و بیش آشنائی پیدا میکردند [۲۹۶].
پی یر روسو P. rousseau در کتاب «تاریخ علوم» مینویسد:
«سه قرن بعد از مرگ پیغمبر، شهر قرطبه cordove یک میلیون جمعیت، هشتاد مدرسۀ عمومی و کتابخانهای شامل ۶۰۰ هزار جلد کتاب داشت و زبان عربی، زبانِ علمیِ جهان شده بود» [۲۹۷].
[۲۹۳] جهانبینی علمی، اثر راسل، ترجمۀ حسن منصور، چاپ دانشگاه تهران، صفحۀ ۷. [۲۹۴] برابر با قرن چهارم هجری. [۲۹۵] سیر حکمت در اروپا، چاپ اول، صفحۀ ۶۴. [۲۹۶] سیر حکمت در اروپا، جلد اول، صفحۀ ۶۴. [۲۹۷] تاریخ علوم، اثر پی یر روسو، ترجمۀ حسن صفاری، چاپ تهران، صفحۀ ۱۱۸.