صدف نهم: آب توبه، پاکترین آبها است
افرحي بالحياة فهي جميلة
واجعليها بكل خير خميلة
«به زندگی شادمان باش؛ چون زندگی زیباست و با هر کار خوبی ازآن بستان انبوهی بساز».
خداوند، توبهکنندگان و پاکان را دوست دارد. پروردگار متعال، از توبهی بندهاش، بیش از انسانی شادمان میشود که در بیابانی خشک سواریش را که آب و غذایش بر آن است، گم میکند و از یافتن آن ناامید میگردد و به تنهی درختی تکیه میدهد و انتظار مرگ را میکشد. این انسان ناامید، در همان حال به خواب فرو میرود و چون بیدار میشود، ناگهان میبیند که سواریش، بالای سرش ایستاده و آب و غذایش بر آن است. لذا بلند میشود و مهار آن را میگیرد و از شدت خوشحالی ناخودآگاه فریاد برمیآورد که بار خدایا! تو بندهی منی و من، پروردگارت هستم!...
آری! خداوند، از توبه بندهاش، بیش از چنین شخصی شادمان میگردد.
خداوند چقدر مهربان و بزرگوار است که از توبهی بندهاش خوشحال میشود تا بندهاش به بهشت او راه یابد و رضامندی او را به دست آورد. خداوند بندگان مؤمن خویش را صدا میزند و میگوید:
﴿وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٣١﴾[النور: ۳۱]. «ای مؤمنان! همه به سوی خدا باز گردید و توبه کنید تا رستگار شوید».
پس توبه یعنی شستن قلب با آب اشکهای ندامت. توبه، سوز و گداز قلب و بیتابی وجود و شکستگی خاطر و اشک چشمان است؛ توبه، آغاز راه سالکان است و سرمایهی رستگاران و اولین، اقدام جویندگان و کلید استقامت بازگشتگان؛ توبهکننده، گریه و زاری میکند و فریاد میزند؛ وقتی مردم آرام میگیرند و به خواب فرو میروند، قلب او آرام نمیگیرد. ترس او از بین نمیرود؛ وقتی مردم استراحت میکنند، سوز و گداز دل توبه کار فرو نمیکشد؛ بلکه با غم و اندوه و ندامت و پریشانی، در پیشگاه پروردگارش میایستد و چون بزرگی گناهان و کثرت خطاهایش را به یاد میآورد، غمها بر او حملهور میشوند و دلش به سوز و گداز میافتد و اشکهایش سرازیر میگردند، نفسهای توبهکننده، سوزان و آه ونالهاش از دل سوختهاش برمیآید؛ او، خودش را برای مسابقه فردا لاغر کرده است و بار خود را از دنیا سبک نموده تا با سرعت از پل جهنم عبور کند.
تابش نور: خواهرم! مثبت فکر کن و خوشبین باش.
اگر روزی وضعیت ناخوشایندی پیش آمد، بدان که آن روز، مقدمهای برای روزی دیگر است که سرشار از شادی و سرور میباشد.
درخشش نور: زنانی که اسرار زناشویی را حفظ میکنند.