انگشتر چهارم: از اظهار ناخوشی بپرهیز
و من يتهيّب صعود الجبال
يعش أبد الدهر بين الحفر!
«هر کس از صعود کوهها بترسد، برای همیشه و تمام عمر در گودالها زندگی خواهد کرد».
شخصی میگوید: در سن بیست تا سی سالگی با اینکه از زندگی لذت میبردم، شکایت میکردم و اظهار ناخوشنودی مینمودم؛ چون سعادت خود را نمیشناختم و نمیدانستم که در خوشبختی و سعادت به سر میبرم... اینک که سن من، از شصت سال گذشته است، به یقین میدانم که در بیست تا سی ساگی چقدرخوشبخت بودهام!، اما اکنون که میدانم، دیگر فرصتی ندارم و با خاطرات گذشته، زندگی میکنم؛ اگر جوانی با خاطرات تلخ وشیرینش، دوباره بیاید، زندگی بسیار زیبایی خواهم داشت و در بهار جوانیام، دیگر جایی برای شکایت و نالیدن نخواهم گذاشت و گل شکوفای سعادت خویش را هرگز پنهان نخواهم کرد؛ اما اکنون خودم و گل سعادتم، پژمرده شدهایم. به شما ای خوانندهی گرامی میگویم: یا با شادمانی و احساس سعادت، لذت میبرید و میگذارید تا چشمان و حس بویایی و سایر حواس شما، از دیدن و بوییدن گلهای شکوفای آن لذت ببرند و یا سعادت خود را به فراموشی میسپارید و نگاهتان به قسمت دیگری از زندگی معطوف میگردد که از سعادت شما میکاهد و بدینسان شکار ناخوشنودی خواهید شد. با مرور زمان، آرزوی گذشته را خواهید کرد و برای آن اشک خواهید ریخت؛ اینچنین به یاد خواهید آورد که چقدر در گذشته خوشبخت بودهاید، اما از خوشبختی غفلت کردهاید و اینک چیزی جز بدبختی برایتان باقی نمانده است!!
تابش نور: زنی میتواند خانه را به بهشتی تبدیل کند؛ همچنانکه میتواند آن را به جهنمی غیرقابل تحمل تبدیل نماید.
درخشش نور: خداوند از آنان راضی است و آنها از او راضی هستند.