مرجان سوم: سپاسگزاری از کسی که به تو نیکی کرده، واجب است
أكذب النــفس إذا حدثــتها
إن صدق النفس يزري بالأمل
«هرگاه با خودت سخن گفتی، به خود دروغ بگو؛ راستگویی با خود، آرزو را تحقیر میکند».
«خیزران» کنیزی بود که مهدی، خلیفهی عباسی، او ار از بردهفروش خرید، آزادش کرد و با وی ازدواج نمود و طبق خواستهی او، پدر و مادرش را ولیعهد و جانشین حکومت خویش کرد. خیزران، وقتی ناراحت میشد، به خلیفه مهدی میگفت:« هرگز از تو خیری ندیدم»! برمکیه نیز مانند او کنیزی بود که خرید و فروش میشد و معتمد بن عباد پادشاه مغرب، او را خرید، آزادش کرد و او را ملکه قرار داد؛ وقتی این ملکه، کنیزها و دختران را دید که در خاکها بازی میکنند به یاد گذشتهاش افتاد و دلش خواست که مانند آنها در خاکها بازی کند؛ بنابراین پادشاه دستور داد خوشبوییهایی به شکل خاک پهن کنند تا در آن بازی کند. برمکیه، در آن میرفت و بازی میکرد؛ اما وقتی خشمگین میشد به شوهرش میگفت: «من هیچگاه از تو خیری ندیدهام». پادشاه لبخند میزد و میگفت:« و در روز خاک بازی هم خیری ندیدی؟!» آنگاه او خجالت میکشید!...
طبیعت زنان ـ به جز اندکی از آنها ـ چنین است که اگر کوچکترین اشتباهی از مرد سر بزند، تمام کارهایی را که برایشان کرده، فراموش میکنند. پیامبر جفرموده است: «ای گروه زنان! صدقه بدهید؛ زیرا شما را دیدم که بیشتر دوزخیان بودید». زنها گفتند: به چه خاطر ای رسولخدا؟ فرمود: «خیلی زود لعنت و نفرین میکنید و زیاد طعنه میزنید و ناسپاسی شوهرانتان را مینمایید».
و فرمود: «جهنم به من نشان داده شد؛ دیدم که بیشتر اهل آن، زنان هستند؛ چون آنها ناسپاسی شوهر را مینمایند و نیکی را فراموش میکنند؛ اگر تمام عمر به یکی از آنها نیکی کنی و بعد از تو چیزی بر خلاف میل خودش ببیند، میگوید: هرگز از تو خیری ندیدهام. انسانی که طبیعت زن را میداند، پرخاشگری زنش و از اینکه به هنگام ناراحتی، تمام خوبیهای گذشتهاش را انکار نماید، ناراحت نمیشود».
تابش نور: همه برای زن موفق دعا میکنند؛ شوهرش او را میستاید و همسایگانش او را دوست دارند و دوستانش، به او احترام میگذارند.
درخشش نور: رحمت من گستردهتر از خشم من است.