زبرجد هشتم: خواهرم! برای دنیا تأسف مخور
فيما عجباً كيف يعصي الإله
أم كيف يجحده الجاحد؟!
«عجیب است چگونه از فرمان خدا سرپیچی میشود و چگونه برخی، او را انکار و ناسپاسی میکنند»؟!
کسی که کوتاهی عمر دنیا، اندک بودن بضاعت آن، زشتی اخلاق آن و بیوفایی آن را میداند، برای دنیا تأسف نمیخورد، و برای آنچه از دست داده، ناراحت نمیشود، پس خواهرم! برای آنچه از دست رفته، اندوهگین مباش و ناامیدی را به خود راه مده؛ زیرا ما جهانی دیگر داریم که از این جهان بزرگتر و ماندگارتر و زیباتر است؛ ما،جهان آخرت را داریم. پس خواهرم! خدا را سپاس و ستایش بگو که تو، به لقایش ایمان داری و زنان کافر، این روز موعود را انکار میکنند و لقای خدا را قبول ندارند. پس خوشا به حال کسی که به آن روز ایمان دارد و خودش را برای آن روز آماده میکند و وای به حال کسی که ایمانش ضعیف است و آن روز را فراموش کرده و خانه و کاخ و گنجهایش و کالای بیارزش دنیا، او را از آن روز فراموش گردانیده است! کاخ و خانه و طلا و پست و مقام بدون ایمان و تقوا چه ارزشی دارند؟ اگر سلطنت و ریاست و تجارت، سعادت میآورند، بسیاری از پادشاهان و امیران و بازرگانان بدبخت و ناراحت نبودندو آنها را نمیدیدم که از رنجها و غمهایشان شکایت میکنند.
تابش نور: دیروز، همچون خوابی است که تمام شده و رفته و فردا، آرزویی زیباست؛ اما امروز، حقیقتی واقعی میباشد.
درخشش نور: زن، مردان بزرگی به جهان تحویل داده است.