مروارید نهم: وفا، ارزشمند است؛ پس وفاداران کجایند؟
و إنما المرء حديث بعده
فكن حديث حسناً لمن وعي
«بعد از انسان، در مورد او سخن گفته میشود؛ پس بکوش تا انسانهای فهمیده، به خوبی از تو یاد کنند».
ایوب پیامبر÷یکی از بزرگترین کسانی بود که خدا را شناخت و در برابر تقدیر الهی تسلیم گردید و به حکم و قضای الهی، خرسند شد. او، به بیماری مبتلا گشت و مال و فرزندانش را از دست داد و تمام بدن او را بیماری فراگرفت تا جایی که جز قلبش حتی به اندارهی سر یک سوزن هم از بدن او، سالم نمانده بود. ثروتش را از دست داده هیچ چیزی نداشت که با آن بیماریش را درمان کند؛ اما زنش، همچنان به او عشق و محبت میورزید زیرا به خدا و پیامبرش ایمان داشت، زن ایوب، برای مردم کار میکرد و با مزدی که میگرفت، برای ایوب آب و غذایی تهیه مینمود؛ وی، تا هیجده سال زندگی را بدینگونه گذراند؛ او، هیچگاه از ایوب جدا نمیشد مگر وقتی که برای کار کردن پیش مردم میرفت. پس از طولانی شدن و شدت گرفتن این وضعیت بغرنج و آنگاه که بهخواست خدا، دوران سخت، رو به پایان نهاد، ایوب÷به درگاه پروردگار جهانیان ناله و زاری نمود و او را به فریاد خواند و گفت: ﴿أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ٨٣﴾[الأنبياء: ۸۳]. یعنی: «بلا و زیان، به من رسیده است و تو، مهربانترین مهربانان هستی». در آن هنگام خداوند، دعای او را پذیرفت و به او فرمان داد که از جایش بلند شود و پایش را به زمین بزند. ایوب÷همین کار را کرد آنگاه خداوند چشمهای جوشاند و به او امر کرد تا خودش را در آن چشمه بشوید؛ وقتی ایوب، در آن چشمه آبتنی کرد، تمام بیماری از بدنش دور شد؛ آنگاه خداوند به او دستور داد که در جایی دیگر پایش را به زمین بزند و او چنان کرد؛ آنگاه چشمهای دیگر جوشید و خداوند به او گفت از آن بنوشد. وقتی ایوب÷، از آن نوشید، همهی بیماریهای داخلیش از بین رفتند و کاملاً سالم و تندرست گردید. اینها، ثمره و نتیجهی صبر و بردباری و شکیبایی به امید پاداش الهی است.
تابش نور: ممکن است انسان به خاطر حرفی که میزند، پشیمان شود، اما هرگز به خاطر سکوت کردن پشیمان نمیشود!
درخشش نور: زن، منبع شادمانی و سرچشمهی سرور است.