یاقوت دوم: سعادت، وجود دارد؛ اما چه کسی آن را مییابد
و قلت لقلبي إن نزا بك نزوةٌ
من الهمّ افرح، أكثر الروع باطله
«و به قلبم گفتم: هرگاه اندوه به تو دست داد، شاد باش، زیرا بیشتر ترسها و ناراحتیها بیهوده هستند».
انسان میتواند سعادت را فقط از درون خود بجوید؛ ولی باید به بهترین راه برای رسیدن به سعادت رهنمون شود، برای این منظور باید ضمن شجاعت، کار و کوشش و مردم را دوست داشته باشد، با دیگران همکاری نماید و از خودپسندی و خود محوری بپرهیزد؛ همچنین باید قبل از هر چیزی، وجدان بیداری داشته باشد. سعادت، یک افسانه نیست؛ بلکه حقیقتی است که بسیاری از آن بهرهمند هستند و ما هم میتوانیم از آن بهرهمند شویم؛ به شرط آنکه از تجربههای خود و از مهارتی که در زندگی به دست آوردهایم، استفاده کنیم؛ اگر با دقت به زندگی نگاه کنیم میتوانیم از وجود خود چیزهای زیادی بیرون بیاوریم و از بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی به وسیلهی شناخت و اراده و صبر بهبود یابیم، و زندگی را که ارزانی خداوند متعال به ما میباشد، بدون ناسپاسی و بدور از بدبختی سپری نماییم.
تابش نور: ترس و هراس از پیری، بدترین دشمن برای زیبایی زن است.
درخشش نور: و پروردگارت (بهروزی و نعمت به تو) میدهد و (بدینسان تو،) خوشنود میشوی.