مرجان نهم: در راحتی و آسایش خدا را بشناس؛ او تو را به هنگام سختی میشناسد
أيها اليائس مت قبل الممات
أو إذا شئت حياة فالرّجا
«ای ناامید! قبل از مردن، بمیر و اگر میخواهی زنده بمانی، باید امیدوار باشی».
وقتی یونس در شکم ماهی احساس گرفتاری و تنگی نمود، در شکم ماهی در آن تاریکیهای هولناک، تاریکی دریا، تاریکی شکم ماهی و در تاریکی شب، به خداوند پناه برد؛ خدایی که فریادرس مصیبیتزدگان و پناهگاه کسانی است که دچار مشکل شدهاند. خداوندی که توبهپذیر و دارای رحمت فراوان است؛ آنگاه کلماتی از زبان یونس بیرون آمد که گویی یاقوت و مرجان هستند: ﴿فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ٨٧﴾[الأنبياء: ۸۷]. یعنی: «و در میان تاریکیها صدا زد که هیچ معبود به حقی جز تو نیست؛ پاک و منزهی تو و من؛ از ستمگران بودهام».
بلافاصله خداوند، دعای او را پذیرفت؛ چنانکه میفرماید: ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ٨٨﴾[الأنبياء: ۸۸]. یعنی: «دعای او را پذیرفتیم و او را از اندوه نجات دادیم و اینگونه مؤمنان را نجات میدهیم».
خداوند، به ماهی الهام کرد که یونس را در کنارهی دریا بیندازد؛ یونس در حالی به ساحل آمد که لاغر و مریض بود. در آن هنگام عنایت الهی، او را فرا گرفت و رحمت خداوندی بر او سایه گستراند و خداوند بوتهی کدو را رویاند؛ کدو، گیاهی است با برگهای پهن که ساقه ندارد. تندرستی، به یونس بازگشت و امیدهای زندگی، در او آشکار شدند. بدینسان هر کس، در آسانی و راحتی، خدا را بشناسد، خداوند نیز او را در سختیهایش میشناسد و یاری میرساند.
تابش نور: شما زمانی شایستهی رهبری خودتان هستید که شایستگی رهبری زندگی خود را داشته باشید.
درخشش نور: مرد بدون زن، بینوا و بیچاره است.