شبهه ممنوعیت نوشتن و تدوین حدیث در عهد عمرسو عثمانس
صادق نجمی میگوید. ممنوعبودن کتابت و تدوین حدیث در عهد عمر.
جواب:
«جناب نجمی در این عبارت خود تلبیس نموده در حالیکه کتابت غیر از تدوین است کتابت حدیث در زمان پیامبر جو بدستور ایشان جایز و صادر شده مثل مکتوب عبدالله بن عمرو بن العاصبوابوشاهسو صحیفه علیساما تدوین حدیث بصورت کتاب در عصر پیامبر جو صحابه نبوده و قضیهی مشهور عمرسبا صحابه برای تدوین حدیث از نظر سند منقطع است زیرا که تولد عروه بن زبیر زمانی بوده که شش سال از خلافت عثمانسگذشته بود [۱۲۵]. ثانیاً: در این قضیه علّت هم بیان شده که اهل کتاب چنین کاری را نمودند و کتاب خدا را ترک کردند [۱۲۶]. و عمرسمردم را به تعلیم حدیث امر میکرد و میفرمود: «سَيَأْتِى قُوم يُجَادِلُونَكُمْ بِشُبُهَاتِ الْقُرْآنِ فَخُذُوهُمْ بِالسُّنَنِ، فَإِنَّ أَصْحَابَ السُّنَة أَعْلَمُ بِكِتَابِ اللَّهِﻷ». «قومی میآید و با شما و با متشابهات قرآن جدال میکنند شما ایشان را با بیان حدیث بفهمانید، اصحاب حدیث به کتاب اللهﻷعالمترند» [۱۲۷].
محمد صادق نجمی در مورد حدیث در عهد عثمان میگوید:
«دوران خلافت دوازده سالهی عثمان از دورانهای تاریک و نکبتبار در تاریخ اسلام است» [۱۲۸].
جواب:
«نه تنها دوران عثمانسبلکه دوران ده سالة بعد از هجرت پیامبر جو دوران دو خلیفه بر حق رسول الله جبرای یهودیهای بنیقریظه و بنینضیر و بعد برای عبدالله بن سبأ (ابن السوداء) و همراهانش، به سبب حسودی آنها، دوران تاریک و ذلّتباری بوده اما در حق مسلمانان دوران درخشان و برکتباری بوده در این مدت با برکت روح اسلام و حق و عدالت و وسعت قلمرو حکومت اسلام به اوج اعلای خود رسید، و بیتالمال مسلمانان و حقوق آنها به چندین برابر رسید حتی دشمنان اسلام مثل عبدالله بن سبأ و پیروان او، از این دریای رحمت و نعمت و حلم و عدالت خلیفه سوم به جای شکر و سپاس، به حسادت و عداوت سربلند کردند، و یکی از آثار و یادگاری جاودانه خلافت ایشان، جمع و ترتیب و تدوین و انتشار قرآن پاک است که شما آن را یقیناً نمیخوانید و منتظر قرآن مهدی هستید، مراجعه بکنید به اصول کافی خود».
صادق نجمی میگوید: عثمان بالای منبر علناً نقل حدیث را ممنوع نمود [۱۲۹].
جواب:
«چنین چیزی در مسند امام احمد موجود نیست».
[۱۲۵] تهذيب التهذيب: ج ۷، ص ۱۶۵. [۱۲۶] جامع بيان العلم لابن عبدالله: ج ۱، ص ۷۸. [۱۲۷] الإحكام في أصول الأحكام لابن حزم: ج ۱، ص ۲۵۷. [۱۲۸] سیری در صحیحین: ص ۴۰. [۱۲۹] استناد شده به مسند امام احمد: ص ۳۶۳، سیری در صحیحین: ص ۴۱.