روابط میان بنیامیه و خلفای ثلاثه و بنیابوطالب
حال بنده یک خلاصهای از تعلقات و روابط میان بنیامیه و خلفای ثلاثه و بنیابوطالب را بقید قلم در میآورم تا حقیقت شما کمی بیشتر روشن گردد.
۱- زندگی دوستانه و بیعت علیسبا خلفاء ثلاثه در تمام مذاهب هفتاد و سهگانه مشهور و اظهر من الشمس است.
۲- علیسعمرسرا داماد خود کرده و این قضیه در تمام تاریخ دنیا به ثبت رسیده «على رغم أنف من أنکر أو سخط أو تأوّل».
۳- علیسعضو مجلس شوری خلفای ثلاثه بوده.
۴- علیسمفتی بدون تقیه در زمان خلفای ثلاثه بود.
۵- دفاع علیساز خلیفه سوم و جوابش از طرف خلیفه به گروه جاهلان قبائل و حزب عبدالله بن سبأ، بر مسلمین جهان مخفی نیست.
۶- برای علیسمدعیان انتقام خون خلیفه سوم از باغیهای گروه سبأئیه مشخص نبود و مقتولینشان را در جنگ جمل شهید و بر حق و به حجت دانسته [۱۳۵].
۷- علیسبه قعقاع بن عمرو دستور داد تا به هر یک از دو نفری که به امالمؤمنین عایشه صدیقه کلمات بیادبانهای گفته بودند، بعد از جنگ جمل صدتازیانه بزند و لباسشان را بکشد [۱۳۶].
۸- و همچنان عمار بن یاسربکسی را که به امّالمؤمنین کلمه بدی گفته بود به او رو کرد و گفت: «اُسکت مقبوحاً منبوحاً» [۱۳۷]. «على سخط من سخط من ذلك». و علیس: عمرو بن جرموز قاتل زبیر را بشارت دوزخ داد و فرمود: من از رسول الله جشنیدهام که میفرمود: قاتل پسر صفیه را مژههای دوزخ بده [۱۳۸].
۹- علیسبه قاتلین خلیفه سوم در ذیقار فرمود که فردا حرکت میکنم و کسی از آنها اجازه ندارند که با کاروان من بیایند [۱۳۹].
۱۰- علیسدر ذیقار خطبهای ایراد فرمودند و در این خطبه مناقب و اوصاف پر افتخار خلفاء ثلاثه را بیان نمودند [۱۴۰].
۱۱- علیسبه منزل امّالمؤمنین عائشه صدیقه در بصره تشریف آوردند و اداء احترام نمودند و تمام لوازم سفری ایشان از بصره به مدینه را مهیا و در اختیارشان قرار دادند [۱۴۱].
۱۲- صلح و دوستی امام حسن و حسین با معاویه در تاریخ اسلام و کفر به ثبت رسیده است.
۱۳- امام حسن و حسینببعد از صلح با معاویهس: هر چند وقت یک بار نزد ایشان میآمدند و معاویهسبرایشان اکرام و احترام فوقالعاده قائل بود و میگفت: مرحباً و اهلاً. و در یکی از روزها دویست هزار درهم به آنها داد [۱۴۲]. و روزی امام حسن به حسین و عبدالله بن جعفر فرمود: که در روز اول ماه آینده هدایای معاویهسمیرسد و در همان روز هدیهها رسیدند و این سه نفر بعد از ادای دیون خود اموال باقیمانده را بر اهل و عیان و پیروان خود تقسیم نمودند [۱۴۳].
۱۴- معاویهسبه امیر مدینه مروان بن حکم دستور داد که به جوانان قریش حقوق بدهند روزی علی بن حسین نزد مروان رفت و ایشان از او پرسیدند که نام شما چیست؟ گفتم: علی بن حسین فوراً برای من حقوق مقرر نمود [۱۴۴]. و همچنان عقیل بن ابیطالب هدایا و هبه از معاویه دریافت مینمود و در یکی از روزها معاویه به ایشان صد هزار درهم داد [۱۴۵]. و معاویهساول کسی بوده که به حسین یک ملیون بخشش عنایت نموده و به هر یک از حسنین، ابن عباس و عبدالله بن جعفر هر سال یک ملیون حقوق میداد [۱۴۶]. معاویهسبرای امام حسینسهر سال یک میلیون دینار بغیر از هدایا، از اجناس مختلف میفرستاد [۱۴۷].
۱۵- و امام حسن و حسین پشت سر مروان بن حکم نماز میخواندند.
۱۶- مدائنی از ابراهیم و او از جعفر بن محمد باقر روایت نموده که مروان بن حکم شش هزار دینار به علی بن حسین قرض داده تا به مدینه بیاید و به وقت موت به پسر خود عبدالملک وصیت نمود که این قرض را از علی بن حسین نگیرد بعداً زینالعابدین این مال را برای عبدالملک ارسال نمود و ایشان دوباره برای علی بن حسین این مال را فرستادند و علی امتناع میورزید پس عبدالملک بسیار اصرار کردند تا علی بن حسین پذیرفت [۱۴۸].
۱۷- در سال پنجاه و یک امام حسین در غزوه القسطنطنیه (در زمان امارت معاویهس) با یزید بن معاویه همراه بود [۱۴۹].
۱۸- این موضوع به تواتر رسیده و بیشتر از هشتاد بار آمده که علیسبالای منبر کوفه میفرمود: «خير هذه الأمة بعد نبيها أبوبکر ثم عمر» [۱۵۰].
۱۹- نام فرزندان علیس، ۱- ابوبکر، (در کربلا شهید شد و اسم مادر او لیلی بنت مسعود بود)، ۲- عمر (و اسم مادر او امحبیبه بنت زمعه است.) و ۳- عثمان بود. (و اسم مادر او امالبنین بنت حرام است.) علیسچهارده پسر و هفده دختر داشته و در زمان شهادت چهار زن در نکاح او بوده، و دختر او امکلثوم بنت فاطمهلدر نکاح عمر بن الخطاب بوده و پسران او بنام عباس و جعفر و عبدالله و عثمان و عبیدالله و ابوبکر با امام حسین در کربلا شهید شدند، و شیعیان از آنها نام نمیبرند، و اسم مادر محمد ابن حنیفه، خوله بنت جعفر بن قیس بود و از قبیله بنیحنیفه بود و این قبیله در زمان خلافت ابوبکر صدیق مرتد گشتند و ابوبکر صدیق دستور جهاد دادند و خالد بن ولید را امیر لشکر برای حمله بر آنها آماده کرد و پیروز گشت و خوله جزء اسیران بوده و به سهم علیسافتاد [۱۵۱]. و دوباره در کتب شیعه آمده که علی و حسن و حسین و اولادهایشان پسران خود را ابوبکر و عمر و عثمان اسم میگذاشتند [۱۵۲].
و رمله دختر علیسدر نکاح معاویه بن مروان بن حکم بود [۱۵۳]. خدیجه دختر علیسدر نکاح عبدالرحمن بن عامر اموی بود [۱۵۴].
و یک دختر علیسدر نکاح عبدالملک بن مروان اموی بود [۱۵۵].
و سکینه دختر حسینسدر نکاح زید بن عمرو بن عثمانسبود [۱۵۶].
و نفیسه دختر زید بن حسن بن علیسدر نکاح ولید بن عبدالملک بن مروان بود [۱۵۷].
و زید بن حسن به همراه عموی خود حسین در کربلا بوده و زینب بنت حسن مثنی نیز در نکاح ولید بن عبدالملک الأُموی بود [۱۵۸]و این حسن مثنی به همراه عموی خود حسین در واقعه کربلا به شدت مجروح گشت. خلاصه: شش نفر از نوههای امام حسن در نکاح امویهای بزرگ بودهاند حتی اصحاب انساب بیشتر از بیست مصاهره و قرابت میان امویها و علی و اولاد او به ثبت رسانیدهاند و همچنان بنیهاشمیها با دختران امویهای بعد از معاویهسو علیسوصلت نکاحی داشتهاند که از محققین تاریخ مخفی نیست.
و فاطمه بنت حسین در نکاح عبدالله اکبر بن عمرو بن عثمان بود و امکلثوم دختر جعفر ذی جناحین در نکاح حجاج بن یوسف بوده [۱۵۹].
خود علیسبعد از وفات فاطمهلامامه دختر ابوالعاص و نوه پیامبر جدختر زینب را نکاح کرد.
حال خوانندگان! میان گفتههای نجمی و ابن ابیحدید و نقل تاریخی صحیح مقایسه کنید فکر کنید و انصاف را حاکم و قاضی قرار بدهید و منابع و مصادر هر یک را مورد بحث و بررسی قرار دهید، حق و واقعیت خود به خود ظاهر و باطل و کاذب خجل و شرمنده خواهد گردید.
«وما علينا إلا البلاغ، وما على الکاذب إلا الخجل».
[۱۳۵] البداية والنهاية لابن کثير: ج ۷، ص ۲۳۹. [۱۳۶] البداية والنهاية: ج ۷، ص ۲۴۶. [۱۳۷] البداية والنهاية: ج ۷، ص ۲۳۷. [۱۳۸] البداية والنهاية: ج ۷، ص ۲۵۰. [۱۳۹] البداية والنهاية: ج ۷، ص ۲۳۹. [۱۴۰] البداية والنهاية: ج ۷، ص ۲۳۸. [۱۴۱] البداية والنهاية: ج ۷، ص ۲۴۶. [۱۴۲] البداية والنهاية: ج ۸، ص ۱۵۰. [۱۴۳] جلاء العيون مجلسي: ص ۳۷۶. [۱۴۴] الکافي في الفروع کتاب العقيقه باب الأسماء و لکني: ج ۶، ص ۱۹. [۱۴۵] الأمام طوسي: ج ۲، ص ۳۳۴، طبع نجف. [۱۴۶] شرح ابن ابیالحدید: ج ۲، ص ۸۲۳. [۱۴۷] مقتل ابیمخنف: ص ۷. [۱۴۸] البداية والنهاية: ج ۸، ص ۲۵۸، که ابن کثیر از امام شافعی و او از جعفر بن محمد باقر روایت نموده است. [۱۴۹] البداية والنهاية: ج ۸، ص ۱۵۱. [۱۵۰] رواه البخاري و غيره، حملة الإسلام الأوّلون لـمحب الدين الخطيب: ص ۱۲. [۱۵۱] البداية والنهاية: ج ۷، ص ۳۳۲. [۱۵۲] اعلام الوري طبرسي: ص ۲۰۳ تا ۲۱۳. الارشاد للـمفيد: ص ۱۸۶، تاريخ يعقوبي: ج ۲، ص ۲۱۳ تا ۲۲۸، مقاتل الطالبين لابي الفرج الاصفهاني: ص ۱۴۲ و ۷۸ و ۱۱۹، کشف الغمه لأربلي: ج ۲، ص ۶۴، جلاالعيون للمجلسي: ص ۵۸۲، و منتهي الامال: ج ۱، ص ۲۴۰ والتنبيه والاشرف للمسعودي الشيعي: ص ۲۶۳. [۱۵۳] الارشاد للـمفيد: ص ۱۸۶، اعلام لوري طبرسي: ص ۲۰۳. [۱۵۴] الاعلام طبرسي: ص ۶۷ و ارشاد مفید: ص ۶۸. [۱۵۵] البداية والنهاية: ج ۹، ص ۶۹. [۱۵۶] نسبت قريش للزبيري: ج ۴، ص ۱۲۰ والـمعارف لابن قتيبه: ص ۹۴ و جمهرة أنساب العرب: ج ۱، ص ۸۶۰. و طبقات ابیسعد: ج ۶، ص ۳۴۹. [۱۵۷] عمدة الطالب في أنساب أبيطالب: ص ۷۰ و طبقات ابن سعد: ج ۵، ص ۲۳۴. [۱۵۸] جمهرة أنساب العرب. [۱۵۹] حملة رسالة الإسلام الأولون: ص ۱۱.