نقدی بر کتاب سیری در صحیحین

فهرست کتاب

اعطای درجه‌ی خدایی به علیس

اعطای درجه‌ی خدایی به علیس

خدا. در آیین مرتضی عسکری فقط همین اسم است مسمّی ندارد مسمّی با تمام اسماء و صفات که در کتب آسمانی و در گفته‌ای تمام انبیاء آمده فقط علی و اهل بیت او هستند. «ولاية علي مکتوبة في جميع صحف الأنبياء ولن يبعث الله رسولا إلا بنبوّة محمد جووصيه علي» [۹۵]. «ولایت علی در تمام کتب پیغمبران نوشته شده است و خدا هیچ پیغمبری را مبعوث نکرده جز به نبوّت محمد جو وصیت علیس». یعنی اقرار به این دو مطلب از طرف خدا بر او واجب است «ما من نبي جاء قط إلا بمعرفة حقنا وتفضيلنا علي من سوانا». «هیچ پیغمبری نیامده مگر به معرفت حق ما و برتری ما بر دیگران» [۹۶]. نه حدیث در این باب به همین مضمون آورده.

در حالی که قرآن می‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ ٢٥[الأنبیاء: ۲۵].

«ما پیش از تو هیچ رسولی را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست پس تنها مرا پرستش کنید».

۱- ﴿نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ ١٩٣[الشعراء: ۱۹۳]. «جبرئیل قرآن را به زبان عربی واضح بر دل تو نازل کرد». [مراد ولایت امیرالمؤمنین است].

۲- ﴿إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ[الأحزاب: ۷۲]. «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین وکوه‌ها عرضه کردیم». [آن امانت، ولایت امیرالمؤمنین است].

۳- ﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ...[الأنعام: ۸۲]. «کسانیکه ایمان آوردند و ایمان خود را به ستم آلوده نکردند». یعنی به ولایتی که محمد جآن را آورده ایمان آورند و آن را به ولایت فلان (ابوبکر) و فلان (عمر) نیامیختند آن ایمان آلوده به ستم نیست.

در این موضوع نود و دو آیه آورده و گفته هدف از این آیه‌ها ولایت علی است.

۴- ﴿وَلَقَدۡ عَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِيَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا ١١٥[طه: ۱۱۵]. «قبلاً به آدم سفارش کردیم و او فراموش کرد پس برایش (پایه‌های) پایداری پیش‌بینی نکردیم». یعنی درباره محمد و امامان بعد از او به وی سفارش کردیم ولی تصمیم نگرفت و ترک پیمان کرد و پیغمبر این که اولوالعزم نامیده شدند از این جهت است که خدا درباره‌ی محمد جو اوصیاء بعد از او خصوصاً درباره حضرت مهدی و روش او به ایشان سفارش فرمود و آنها تصمیم خود را استوار کردند: که مطلب چنین است و اعتراف نمودند [۹۷].

جناب مرتضی عسکری و محمد کلینی و جواد مصطفوی درجه اولوالعزمی را از آدم÷گرفتند، پس اصحاب پیامبر جچه کسانی باشند؟ این است همان اسلام راستینی که مرتضی عسکری مدعی آن بود. و اهل سنت واقعاً چنین اسلام راستینی که مرتضی و هم‌عقیده‌هایشان دارند را قبول ندارد.

به عقیده ما اهل سنت سه خلیفه بیست و چهار سال ولایت نمودند و حکومت اسلام را از شرق به خراسان و از غرب به مصر و آفریقا و از جنوب به یمن و از شمال تا روم رسانیدند در حالی که هیچ پیامبری برای اعلام ولایت‌شان مبعوث نشده و علیسکم‌تر از پنج سال خلافت نمود و در این مدّت تقریباً یک صد و بیست هزار صحابه و تابعین کشته شدند و هیچ شهر جدیدی از دست کفار فتح نشده در حالی که تمام انبیاء غیر از آدم بگفته خود‌شان برای اعلام ولایت او مبعوث شده‌اند حال خوانندگان عزیز از راه انصاف بدون طرفداری از کسی قضاوت فرمایید که اسلام راستین در مقام ترازوی اهل سنت قرار گرفته یا در مقام ترازوی مرتضی عسکری. «الإنصاف خير الأوصاف».

[۹۵] اصول کافی: ج ۲، ص ۳۲۰، کتاب الحجة. [۹۶] اصول کافی: باب فيه نتف و جوامع من الرواية في الولاية، ج ۲، ص ۳۲۰. [۹۷] باب فيه نکت ونتف من التنزيل في الولاية، اصول کافی: ج ۲، ص ۲۷۶-۲۸۳.