خلاصه کلام در مورد توحید اسماء و صفات الهی
خلاصه کلام این است که توحید به عقیده محمد صادق نجمی با توحید قرآن تفاوت زمین آسمان را دارد، ایشان به خاطر تقیه از قرآن اسمی بیان نمیکند و نیش قلم خود را به طرف صحیحین و ابوهریرهسگردانیده. پس بنده مجبورم که آیات قرآن را برای خوانندهگان عزیز نقل کنم تا نیات درونی نجمی روشنتر گردد. اول از همه سه اصل را باید در نظر گرفت که خلل در یکی از این اصول سهگانه سبب گمراهی میشود و آیات قرآن بر این قوانین سهگانه توجه محوری دارد، و شخص مسلمان تا وقتیکه در مورد صفات: الله تعالى موافق این سه اصل عقیده داشته باشد او در ایمان خود راه صحیح و صواب را گرفته و در غیر این صورت، گمراه است. یکی از این قوانین اساسی، منزه دانستن الله است یعنی نباید به چیزی یا کسی تشبیه شود یا صفات او را با صفات مخلوقات مشابه دانست. بدلیل آیه زیر:
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾[الشوری: ۱۱].
﴿وَلَمۡ يَكُن لَّهُۥ كُفُوًا أَحَدُۢ ٤﴾[الاخلاص: ۴].
﴿فَلَا تَضۡرِبُواْ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡثَالَ﴾[النحل: ۷۴].
اصل دوم ایمان به آنچه الله تعالى خود را به آن وصف نموده است زیرا هیچ کسی نمیتواند مانند خود الله، او را وصف کند.
﴿ءَأَنتُمۡ أَعۡلَمُ أَمِ ٱللَّهُ﴾[البقرة: ۱۴۰].
اصل سوم ایمان به آن صفاتی است که رسول الله جبرای خدا توصیف نموده، زیرا هیچکسی به اندازه رسول الله به اوصاف خدا آشنا نیست:
﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤﴾[النجم: ۳-۴].
برای یک مخلوق مسکین و عاجز و جاهل لایق نیست که در مقابل الله تعالى به او بگوید که چرا شما خود را با این صفت موصوف کردهاید و این صفت مخلوق است و من این صفت را لغو میکنم و از طرف خود بدون استناد به کتاب و سنت آن را عوض میکنم ﴿سُبۡحَٰنَكَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِيمٞ﴾[النور: ۱۶]. پس هر کسی اگر بگوید که صفت خالق آسمان و زمین با صفات خلق مشابهت دارد! او مجنون، جاهل، ملحد و گمراه است اما اهل سنت به صفات الله جل و علا ایمان دارند، بدون تشبیه به صفات مخلوقات آنگونه که خود فرموده: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾[الشوری: ۱۱]. پس ما صفت سمیع و بصیر را از الله تعالى نفی نمیکنیم به این دلیل که مخلوقات نیز میشنوند و میبینند. خداوند دارای صفاتی است لایق جلال و کمال او و برای مخلوقات هم صفاتی است مناسب حال آنها و صفات هر کدام ثابت است با این فرق که صفات خالق آسمان و زمین از صفات مخلوق اعلی و اکمل است. مثلا صفت قدرت (توانائی):
﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ﴾[البقرة: ۲۰].
مناسب و لایق به کمال و جلال اوست و همین صفت برای بعضی از مخلوقات هم آمده:
﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ مِن قَبۡلِ أَن تَقۡدِرُواْ عَلَيۡهِمۡ﴾[المائدة: ۳۴].
در این آیه، الله تعالى صفت قدرت را به بعضی مخلوقات نسبت میدهد و ما میدانیم آنچه قرآن گفته حق است پس قدرت الله عزوجل لایق کمال و جلال اوست و قدرت مخلوق مناسب حال (عاجزانه و فانی و احتیاج) اوست، پس تفاوت مابین قدرت خداوند و قدرت بشر مانند تفاوت ذات خالق و ذات مخلوق است.
۲- و همچنان الله تعالى میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعُۢ بَصِيرٌ﴾[الـمجادلة: ۱].
﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ﴾[الشوری: ۱۱].
و در حق انسان میگوید:
﴿فَجَعَلۡنَٰهُ سَمِيعَۢا بَصِيرًا﴾[الانسان: ۲].
﴿أَسۡمِعۡ بِهِمۡ وَأَبۡصِرۡ يَوۡمَ يَأۡتُونَنَا﴾[مریم: ۳۸].
و همچنان صفت حیات (زندگی) را برای خود ثابت کرده است:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ﴾[البقرة: ۲۵۵].
﴿هُوَ ٱلۡحَيُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾[غافر: ۶۵].
﴿وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡحَيِّ ٱلَّذِي لَا يَمُوتُ﴾[الفرقان: ۵۸].
و در مورد مخلوقات هم میفرماید:
﴿وَجَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ كُلَّ شَيۡءٍ حَيٍّۚ أَفَلَا يُؤۡمِنُونَ﴾[الأنبیاء: ۳۰].
﴿وَسَلَٰمٌ عَلَيۡهِ يَوۡمَ وُلِدَ وَيَوۡمَ يَمُوتُ وَيَوۡمَ يُبۡعَثُ حَيّٗا ١٥﴾[مریم: ۱۵].
﴿يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ﴾[الروم: ۱۹].
ما یقین و ایمان داریم بر اینکه صفت سمع و بصر به طور حقیقی لایق کمال و جلال الله تعالى است و همچنان صفت حیات،، و این سه صفت برای مخلوق مناسب حال (عجز و فنائی و افتقاری) اوست و مخالفت و تفاوت بین صفت خالق و مخلوق مثل تفاوت بین ذات خالق و مخلوق است، و همچنان الله تعالى خود را موصوف به اراده نموده است:
﴿فَعَّالٞ لِّمَا يُرِيدُ ١٦﴾[البروج: ۱۶].
﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيًۡٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٨٢﴾[یس: ۸۲].
و در مورد انسان هم میفرماید:
﴿تُرِيدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡيَا﴾[الأنفال: ۶۷].
﴿إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارٗا﴾[الأحزاب: ۱۳].
﴿يُرِيدُونَ لِيُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ﴾[الصف: ۸].
هیچ شکی نیست که اراده الله تعالى حقیقی و لائق کمال و جلال اوست، و اراده انسان مناسب حال (عجز و فنا و افتقار) او. و همچنان الله تعالى خود را به علم توصیف فرموده:
﴿وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ﴾[التغابن: ۱۱].
﴿لَّٰكِنِ ٱللَّهُ يَشۡهَدُ بِمَآ أَنزَلَ إِلَيۡكَۖ أَنزَلَهُۥ بِعِلۡمِهِۦ﴾[النساء: ۱۶۶].
﴿فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا كُنَّا غَآئِبِينَ ٧﴾[الأعراف: ۷].
و در حق مخلوق هم صفت علم را ثابت نموده است:
﴿إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ عَلِيمٖ﴾[الحجر: ۵۳].
﴿وَإِنَّهُۥ لَذُو عِلۡمٖ لِّمَا عَلَّمۡنَٰهُ﴾[یوسف: ۶۸].
علم الله تبارک و تعالى لایقشان اوست و علم بشر مناسب حال اوست.
۷- خداوند صفت کلام (سخن گفتن) را هم برای خود ثابت نموده:
﴿وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا﴾[النساء ۱۶۴].
﴿فَأَجِرۡهُ حَتَّىٰ يَسۡمَعَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ﴾[التوبة: ۶].
و برای بشر هم صفت تکلم را اثبات نموده است:
﴿فَلَمَّا كَلَّمَهُۥ قَالَ إِنَّكَ ٱلۡيَوۡمَ لَدَيۡنَا مَكِينٌ أَمِينٞ﴾[یوسف: ۵۴].
﴿وَتُكَلِّمُنَآ أَيۡدِيهِمۡ﴾[یس: ۶۵].
۸- در مورد خود صفت غنی را اثبات نموده:
﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾[ابراهیم: ۸].
﴿وَٱللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٞ﴾[التغابن: ۶].
﴿وَمَن كَانَ غَنِيّٗا فَلۡيَسۡتَعۡفِفۡ﴾[النساء: ۶].
﴿إِن يَكُونُواْ فُقَرَآءَ يُغۡنِهِمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ﴾[النور: ۳۲].
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ ٥٨﴾[الذریات: ۵۸].
﴿وَهُوَ خَيۡرُ ٱلرَّٰزِقِينَ﴾[سبأ: ۳۹].
﴿وَٱللَّهُ خَيۡرُ ٱلرَّٰزِقِينَ﴾[الـجمعة: ۱۱].
و در مورد بشر هم این صفت را اثبات نموده است:
﴿فَٱرۡزُقُوهُم﴾[النساء: ۸].
﴿وَٱرۡزُقُوهُمۡ فِيهَا﴾[النساء: ۵].
﴿وَعَلَى ٱلۡمَوۡلُودِ لَهُۥ رِزۡقُهُنَّ﴾[البقرة: ۲۳۳].
۱۰- همچنین در مورد خود صفت عمل را اثبات نموده
﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَيۡدِينَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِكُونَ ٧١﴾[یس: ۷۱].
و صفت عمل را هم برای مخلوق ثابت نموده است:
﴿إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾[الطور: ۱۶].
۱۱- و صفت تعلیم را هم در مورد خود ثابت نموده:
﴿عَلَّمَهُ ٱلۡبَيَانَ ٤﴾[الرحمن: ۴]. ﴿عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ ٥﴾[العلق: ۵]. ﴿وَعَلَّمَكَ مَا لَمۡ تَكُن تَعۡلَمُۚ وَكَانَ فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكَ عَظِيمٗا﴾[النساء: ۱۱۳].
و همین صفت را هم در مورد بشر ثابت نموده است:
﴿وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ﴾[الـجمعة: ۲].
﴿تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ ٱللَّهُ﴾[الـمائدة: ۴].
این اوصاف ذکر شده برای الله تعالى لایق کمال وجلال ذات اوست و برای انسان مناسب حال (عاجزانه و فنا و فقیرانه) اوست. پس تمام اوصاف الله تبارک و تعالى و انسان که در قرآن و احادیث صحیح آمده به همین شیوه هستند.
و همچنان صفت عین (چشم) برای خدا در قرآن ثابت شده:
﴿وَٱصۡبِرۡ لِحُكۡمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعۡيُنِنَا﴾[الطور: ۴۸].
«شما در زیر نظر ما هستید».
﴿تَجۡرِي بِأَعۡيُنِنَا﴾[القمر: ۱۴].
«زیر نظر ما حرکت میکرد».
﴿وَلِتُصۡنَعَ عَلَىٰ عَيۡنِيٓ﴾[طه: ۳۹].
«تا در برابر دیدگان من ساخته و پرورش یابی».
و این صفت برای بشر هم آمده است:
﴿قُرَّتُ عَيۡنٖ لِّي وَلَكَ﴾[القصص: ۹].
«نور چشم من و توست».
﴿وَقَرِّي عَيۡنٗا﴾[مریم: ۲۶].
«و چشمت را (به این موجود جدید) روشن دار».
﴿وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ﴾[الکهف: ۲۸].
«چشمان خود را از آنها برمگیر».
﴿ كَيۡ تَقَرَّ عَيۡنُهَا﴾[طه: ۴۰].
«تا چشمش به تو روشن شود».
﴿وَٱبۡيَضَّتۡ عَيۡنَاهُ مِنَ ٱلۡحُزۡنِ فَهُوَ كَظِيمٞ﴾[یوسف: ۸۴].
«و چشمان او از اندوه سفید شد اما خشم خود را فرو میبرد».
﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيۡنَيۡكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦ﴾[الحجر: ۸۸].
«هرگز چشم خود را به نعمتهایی که به گروههایی از آنها دادیم میفکن».
درینجا عین (چشم) مناسب حال انسان است و برای خداوند لایق کمال و جلال ذات اوست بدون سؤال از کیفیت و بدون تشبیه با چشم مخلوق و بدون انکار.