نقدی بر کتاب سیری در صحیحین

فهرست کتاب

ذکر احادیث بدون اسناد توسط نجمی و جواب به آن

ذکر احادیث بدون اسناد توسط نجمی و جواب به آن

۱- قال محمد بن سیرین «إنَّ هذا العلمَ دين فانظُروا ممَّنْ تأخذونَ دينَکم»، این علم، دین است، مواظب باشید که از چه کسانی دین خود را فرا می‌گیرید [۴۹۹].

«قال عبدُالله بن الـمبارك: الإسنادُ منَ الدّينِ وَلَولا الإسنادُ لَقال مَن شاءَ ما شاء وقال أيضاً: بيننا وبين القوم القوائم». یعنی الاسناد [۵۰۰]، بیان سند از دین است، اگر اسناد نباشد هر کسی هرچه بخواهد می‌گوید، فرق درمیان اهل سنت و اهل بدعت بیان اسناد است.

متاسفانه جناب نجمی تا اینجا هرچه گفته بدون سند و تحقیق و بررسی است، فقط به یک کتاب استناد می‌کند و اکثراً عبارت آن کتاب را کامل نمی‌کند و اگر مبتدا یا خبر آن جمله بر علیه او باشد آن را حذف می‌کند. عادت دوم جناب نجمی اینست که اگر حدیث موضوع و یا باطل موافق نظریه او باشد آن را می‌آورد و قبول می‌کند و بدون اینکه سند آن را نقل و یا بررسی کند فقط به ذکر منبع آن اکتفا می‌کند و اگر حدیثی صحیح و ثابت باشد اما برخلاف نظریه او باشد، حتی اگر از علیسروایت بشود آن را نمی‌آورد و قبولش نمی‌کند.

به عنوان مثال این بحث متعلق به جلد دوم «سیری در صحیحین» است و در کتاب خود ص ۱۹۲ دو عبارت را بدون ذکر سند نقل می‌نماید. عبارت اول: (و همان فرشته بود رسول خدا را که هنوز جوان بود و به مقام رسالت نرسیده بود بدینگونه صدا می‌کرد «السلام عليك يا محمد يا رسول الله». و آن حضرت خیال می‌کرد که این صدا از در و دیوار می‌آید و تأمل می‌کرد ولی چیزی نمی‌دید) این عبارت جعلی و ساختگی را به [شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد: ج ۱۳ ص ۲۵۷] بدون بررسی آن، اسناد داده و مردم عوام و بی‌علم فکر می‌کنند که صحیح است. عبارت حدیث دوم این است: «امیر مؤمنان می‌فرماید: منم بنده خدا و برادر رسول خدا و منم صدیق اکبر که بعد از من کسی نمی‌تواند چنین ادعایی بکند، مگر شخصی دروغ باف و افتراساز، من هفت سال، بیشتر از تمام مردم نماز خواندم» آنگاه به [سنن ابن ماجه حدیث: ۱۲۰، ص ۳۷ بحث فضائل اصحاب رسول الله جو مسند احمد بن حنبل ص ۹۹ و تاریخ طبری و خصائص نسائی حدیث ۷ ص ۲۷] استناد کرده است. جناب نجمی بنابه عادت خود سند این روایت را بیان و نقل ننمودند و آنچه که ابن ماجه و احمد در مسند با سند صحیح در فضائل ابوبکر و عمر از خود علیسروایت نموده‌اند اما جناب نجمی از آن اعراض کرده و روگردان شده واین روایت که ایشان بدون سند نقل نموده است دروغ است، زیرا از نظر عقل سلیم در شأن علیسنیست که چنن ادعایی متکبرانه و غرور آمیز بکند. ثانیاً این قصه بر خلاف حقایق تاریخی است، زیرا وقتی که پیامبر جبه نبوت مبعوث ‌شد و واقعه نزول قرآن و جبرئیل را برای خدیجهلبیان کرد، قبل از همه ام المؤمنین ایمان ‌آورد و ورقه بن نوفل بعد از شنیدن آن واقعه، مسلمان ‌شد. و بعد از ایشان ابوبکر الصدیق رسالت پیامبر جرا بدون تأمل و فکر و تأخیر تصدیق می‌کرد. علیسدر آن وقت ده سال سن داشت و نماز هم در این تاریخ فرض نشده بود بلکه بعد از معراج فرض شد، پس چگونه علی می‌تواند ادعا کند که هفت سال پیش نماز خوانده است واقعیات تاریخی هم بر بطلان این حدیث ساختگی گواهی می‌دهد. حال، بررسی سند این حدیث جعلی: این حدیث را علاء بن صالح از منهال بن عمرو از عباد بن عبدالله از علیسروایت نموده است، که عباد بن عبدالله، ضعیف و مجهول است [۵۰۱]و علاء بن صالح، احادیث منکر را روایت می‌کند [۵۰۲]. و ذهبی می‌گوید: این حدیث باطل است [۵۰۳]. و امام احمد می‌گوید: این حدیث منکر است [۵۰۴]. ابن کثیر گفته: «این حدیث به طور کلی منکر است و علی آن را نگفته است، چگونه ممکن است که علی هفت سال زودتر از مردم نماز بخواند، این امر هرگز قابل تصور نیست» [۵۰۵]. در سند دیگر این حدیث، حارث بن حصیره آمده، او هم ضعیف، منکر الحدیث، غالی و معتقد به رجعت علیسبود [۵۰۶]. اکنون چند روایت را با سند صحیح از علیسبرای برادرم نجمی از همان ابن ماجه و مسند احمد نقل می‌کنم تا حقیقت حال نجمی معلوم شود.

۱- هشام از عمار از سفیان از حسن بن شماره از فراس ازشعبی از حارث از علیسو او از پیامبر جروایت کرده که فرمود: ابوبکر و عمر آقای پیران بهشت از اول تا آخر انسانها هستند به غیر از پیامبران و مرسلین، ای علی! آن دو نفر را از این مقام تا زمانی که زنده هستند، آگاه نکن [۵۰۷].

۲- ابوجحیفه نقل می‌کند که از علی شنیدم که می‌گفت: آیا شما را با بهترین انسان‌های این امت به غیر از پیامبر آشنا نکنم، [بدانید که] او ابوبکر و پس از ابوبکر، عمر است.

۳- وهب سوائی نقل می‌کند که علی برای ما سخن می‌گفت و پرسید: چه کسی بعد از پیامبر جبهترین فرد این امت است؟ گفتم: تو ای امیر مؤمنان، فرمود: خیر، بهترین فرد این امت پس از پیامبر جابوبکر و پس از او عمرساست و ما بعید نمی‌دانیم که سکینه با زبان عمر سخن بگوید [۵۰۸].

۴- از عبدخیر روایت شده که گفت: از علی شنیدم که می‌گفت: بهترین انسان پس از رسول خدا جابوبکر و عمر است.

۵- روایات زیر نیز بیانگر همین مطلب هستند: «عن الـمسيب بن عبد خير عن أبيه: وعن أبي إسحق عن عبد خير، وعن حبيب بن أبي ثابت عن عبد خير: عن أبي الأشعث عن أبي إسحق عن عبد خير، «وعن حصين عن الـمسيب بن عبد خير عن أبيه». و «عن علقمة بن قيس عن علي مثله ومن طريق يونس بن خباب إلي علي ومن طريق الحجاج بن دينار» «ومن طريق عبدالـملك بن سلع إلى علي ومن طريق أبوبکر بن أبي شيبه إلى علي ومن طريق عمر بن مجاشع إلى علي علي الـمنبر مثله» «ومن طريق عبدالله بن مليل إلى علي» «ومن طريق کثير بن نافع النواد إلى علي».«ومن طريق سالم بن أبي حفصة إلي عليس». در تمام این طرق از علیسمرفوعاً و موقوفاً آمده که بهترین و افضل‌ترین شخص بعد از پیامبر جابوبکر و عمربهستند ولی جناب نجمی فقط سنگ علیسرا به سینه می‌زند بدون اینکه از گفتار و کردارش پیروی کند.

اما بحث اجتهاد رسول خدا در صفحه ۵۰ همین دفتر می‌آید ان شاء الله تعالى.

[۴۹۹] صحیح مسلم: ج ۱، ص ۱۱. [۵۰۰] صحیح مسلم: ج ۱، ص ۱۲. [۵۰۱] التهذيب: ج ۵، ص ۹۸. [۵۰۲] التهذيب: ج ۸، ص ۱۸۶. [۵۰۳] تلخیص مستدرک حاکم. [۵۰۴] الـموضوعات: ابن جوزی، ج ۱، ص ۳۴۱. [۵۰۵] البداية والنهاية: ج ۳، ص ۲۶. [۵۰۶] التهذيب: ج ۲، ص ۱۴۰ و الضعفاء، عقیلی: ج ۱، ص ۲۱۶ و الکامل: ابن عدی، ج ۲، ص ۶۰۷ و الجرح و التعديل: ابن ابی‌حاتم، ج ۳، ص ۷۳ و الـميزان: ج ۱، ص ۴۳۲ و بخاری، ج ۵، ص ۱۷۹ و مسند احمد: ص ۹۸. [۵۰۷] مسند احمد: ج ۱، ص ۱۰۶ و نیز به سه طریق دیگر و نیز از ابن عباس در ص ۱۱۰ و ص ۱۱۲. [۵۰۸] مسند احمد: ج ۱، ص ۱۱۳-۱۱۵.