نقدی بر کتاب سیری در صحیحین

فهرست کتاب

متهم کردن بخاری و مسلم به تعصب و رد آن

متهم کردن بخاری و مسلم به تعصب و رد آن

نجمی می‌گوید: آنان فضائل مهم و مشهور علی÷را که بیانگر اولویت آن حضرت به مقام خلافت، و از دلائل تقدم آن بزرگوار است نقل ننموده‌اند.

فضائلی که در کتب معتبر اهل سنت، و صحاح دیگر‌شان نقل گردیده و از مسلمات تاریخ، و از مطالبی است که در میان فرقه‌های مختلف از موارد مورد اتفاق به شمار می‌رود.

مانند حدیث غدیر، و آیه تطهیر، و حدیث طایر مشوی و سد ابواب، و حدیث: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بَابُهَا و...». که هر یک از این فضائل را، ده‌ها نفر از صحابه نقل نموده‌اند و در کتب معتبر اهل سنت ضبط گردیده است [۲۲۵].

جواب:

ولله الحمد امّا امام بخاری و جامع صحیح او باید گفت که اوّلاً جناب نجمی مقلد است نه محقق، ثانیاً علمشان شاید به یک صدم علم بزرگانش نرسد و عادت مؤلفین متقدمین‌شان از ابوبصیر و زراره و حمران بن اعین والوشّاء، و احمد بن محمد السّیاری و هشام بن الحکم و ثقة الاسلام ابی‌جعفر محمد بن یعقوب الکلینی، متوفی ۳۲۹، فقط جمع‌آوری اقوال، مطابق مذهب‌شان بوده و راوی هر کسی که باشد و هرچه گفته باشد به آن اهمیت نمی‌دادند و نمی‌دهند و اگر کسی برخلاف مذهب‌شان چیزی گفته باشد ولو اینکه گوینده خود پیامبر جیا علی÷باشد آن گفته را به صدها حیله و تأویل مردود می‌دانند حتی نص صریح و ظاهر قرآن را به طرف خود می‌کشند مثل: ﴿بَقِيَّتُ ٱللَّهِ خَيۡرٞ لَّكُمۡ[طه: ۱۱۵]. و آیه تطهیر و آیه ۱۱۵ از سوره طه و....

برای مصداق آنچه بنده گفتم به کتاب اصول کافی و مراجعات شرف الدین و الغدیر امینی و به همین سیری در صحیحین نجمی مراجعه فرمایید حالا بنگریم به جواب محمد صادق نجمی که بر بخاری و مسلم اعتراض داشته است.

اولاً هیچ یکی از علمای اهل سنت نگفته‌اند که امام بخاری تمام احادیث صحاح را در این کتاب خود جمع نموده بلکه این کتاب مختصر و منحصر در صحیح است چنانچه خود امام بخاریسفرموده که روزی ما در مجلس اسحاق بن ابراهیم الحفظی معروف به ابن راهویه بودیم ایشان به اهل مجلس خطاب فرمودند: «لَو جمعتم کتاباً مُختصراً لصحيحِ سنةِ رسولِ الله ج: قَال فَوقع ذلك في قلبي فأخذتُ في جمع الجامعِ الصحيحِ» [۲۲۶]. کاش شما کتاب مختصری برای احادیث صحیح رسول خدا جتألیف می‌کردید. امام بخاری می‌گوید: این سخن در دل من افتاد پس برای این مقصد شروع به جمع‌آوری احادیث کردم.

و این سخن مشهور است که امام بخاری بر خود لازم دانسته که احادیث صحیح را جمع کند نه احادیث ضعیف، و موضوع، و جای ایراد را؛ بنابراین قانون امام بخاری در مورد فضائل صحابه و بالخصوص خلفای اربعه و بالاخص علیساین بود که روایات صحیح و ثابت را جمع و روایت نماید آن هم به اختصار. و از روایات موضوعه و مختلقه و مخترعه پرهیز وخود را برای الذمه کرده است و به مناقب علی بن ابی‌طالب القرشی الهاشمی ابی‌الحسنساکتفا کرده است.

۱- «وَقَالَ النَّبِىُّ جلِعَلِىٍّ: أَنْتَ مِنِّى وَأَنَا مِنْكَ». «تو از منی و من ازتو».

۲- «وَقَالَ عُمَرُ تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ ج: وَهْوَ عَنْهُ رَاضٍ». «عمرسمی‌گوید: رسول خداجاز دنیا رفت در حالیکه او از علیسراضی بود».

۳- «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: لأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلاً يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ». «همانا رسول خدا جفرمود: فردا پرچم را به مردی می‌دهم که الله تعالى منطقه را بدست او فتح می‌کند».

۴- «لأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ -أَوْ لَيَأْخُذَنَّ الرَّايَةَ- غَدًا رَجُلاً يُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ -أَوْ قَالَ يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ- يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَيْهِ الحديث». «فردا پرچم را به مردی می‌دهم یا می‌گیرد که الله و رسول او را دوست دارند یا او الله و رسولش را دوست دارد و الله تعالى برای او فتح می‌کند».

۵- «فَقَالَ النَّبِىُّ ج: أَيْنَ ابْنُ عَمِّكِ. قَالَتْ فِى الْمَسْجِدِ... فَجَعَلَ يَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ ظَهْرِهِ فَيَقُولُ: اجْلِسْ يَا أَبَا تُرَابٍ مَرَّتَيْنِ». «پیامبر می‌فرمود: ای فاطمه، پسر عموی تو کجاست؟ فرمود در مسجد. رسول خدا جخاک را از پشت او پاک می‌کرد و فرمود: بنشین ای ابوتراب) دو دفعه تکرار نمود».

۶- «جاء رجل إِلى ابنِ عمر... ثم سأله عن عليّ ؟ فذكر محاسن عمله، قال: هو ذاك، بيتُه أوسطِ بيوتِ النَّبيِّ ج، قال: لعل ذاكَ يَسوؤُك ؟ قال: أجل، قال: فأرغمَ الله أَنفكَ، انطلق فَاجْهَدْ عَلَيَّ جَهْدَكَ». «مردی نزد ابن عمر آمد و در مورد علی سؤال کرد، ابن عمر اوصاف خوب علی را برایش گفت و بعد فرمود: خانه علی در وسط خانه‌های پیامبرجاست بعد فرمود: شاید همین مسئله تو را ناراحت کرده؟ آن مرد گفت: بله. ابن عمر فرمود: الله تعالى (بینی تو را به خاک بمالد برو برو و هر چه می‌توانی بر من بگو».

۷- «فَلَمَّا جَاءَ النَّبِىُّ جأَخْبَرَتْهُ عَائِشَةُ بِمَجِىءِ فَاطِمَةَ ، فَجَاءَ النَّبِىُّ جإِلَيْنَا، وَقَدْ أَخَذْنَا مَضَاجِعَنَا ... فَقَعَدَ بَيْنَنَا حَتَّى وَجَدْتُ بَرْدَ قَدَمَيْهِ عَلَى صَدْرِى وَقَالَ: أَلاَ أُعَلِّمُكُمَا خَيْرًا مِمَّا سَأَلْتُمَانِ». «هنگامیکه پیامبر جتشریف آوردند عایشهلنسبت به آمدن فاطمه خبر داد پس پیامبر جبه خانه فاطمه‌لآمد درحالیکه ما بر بستر خواب بودیم سپس او جبین ما نشستند من سر پاهایش را بر سینه احساس نمودم فرمود: آیا به شما بهتر از آنچه که شما سؤال کرده‌اید نیاموزم؟».

۸- «قَالَ النَّبِىُّ جلِعَلِىٍّ: أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى». «پیامبرجبه علیسفرمود: آیا تو راضی نمی‌شوید از اینکه نسبت به من مانند هارون برادر موسی÷باشید».

۹- «عن عليسقال: اقضوا في عدم بيع أم ولد کما کنتم تقضون أن لا يبعن فإني أکره الاختلاف يعني مخالفة أبي بکر و عمر حتّى يکون الناس جماعة، أو أموت کما مات أصحابي أي لا أزال على ذلك حتّى أموت» [۲۲۷]. «علیسمی‌گوید: در مسئله‌ی ام ولد همان قضاوت را بکنید که قبلا کرده‌اید یعنی ام ولد نباید فروخته شود من اختلاف را با ابوبکرسو عمرسمکروه می‌دانم و مردم باید متحد باشند. و من تا مرگم باید با ابوبکر و عمر متفق و متحد باشم».

۱۰- «قال ج: يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ، (صد) ...وَيَخْرُجُونَ عَلَى حِينِ فُرْقَةٍ مِنَ النَّاسِ. قَالَ أَبُو سَعِيدٍ فَأَشْهَدُ أَنِّى سَمِعْتُ هَذَا الْحَدِيثَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ جوَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِىَّ بْنَ أَبِى طَالِبٍ قَاتَلَهُمْ وَأَنَا مَعَهُ. الحديث». بخاري وفي رواية مسلم: «تَقْتُلُهَا أَوْلَى الطَّائِفَتَيْنِ بِالْحَقِّ» «پیامبر جفرمود: گروهی از دین بیرون می‌شوند مثل بیرون شدن تیر از هدف یعنی (کمان) و این در زمانی صورت می‌گیرد که مردم با هم اختلاف پیدا می‌کنند، زمان اختلاف علی و معاویهب. طائفه‌ای که به حق نزدیکتر است با آنان می‌جنگند. ابوسعید می‌گوید: من گواهی می‌دهم که این حدیث را از رسول خدا شنیدم و گواهی می‌دهم که علیسبا آنان جنگید و من همراه او بودم».

۱۱- «قالَ عَلِىٌّسسَمِعْتُ النَّبِىَّ جيَقُولُ: يَمْرُقُونَ مِنَ الإِسْلاَمِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ ، لاَ يُجَاوِزُ إِيمَانُهُمْ حَنَاجِرَهُمْ، فَأَيْنَمَا لَقِيتُمُوهُمْ فَاقْتُلُوهُمْ، فَإِنَّ قَتْلَهُمْ أَجْرٌ لِمَنْ قَتَلَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ». [رواه البخاري کتاب الـمناقب باب علامات النبوه في الاسلام] [۲۲۸]. «علیسمی‌گوید: از رسول خدا جشنیدم می‌فرمودند: این گروه از اسلام بیرون می‌شوند مثل بیرون شدن تیر از هدف، ایمان آنان از حلقوم تجاوز نمی‌کند هرجا آنان را دیدید، بکشیدشان زیرا در روز قیامت برای کشتن آنها ثواب در نظر گرفته می‌شود».

این یازده حدیث با سند صحیح و معتبر و مرفوع در فضائل علیسروایت نموده‌ایم، ولی جناب نجمی مثل دیگران جاهل است نه اهل مطالعه و تحقیق.

باب قول النبي جسدوا الأبواب إلا باب أبي بکر.

۱- «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: إِنَّ مِنْ أَمَنِّ النَّاسِ عَلَىَّ فِى صُحْبَتِهِ وَمَالِهِ أَبَا بَكْرٍ، وَلَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا خَلِيلاً غَيْرَ رَبِّى لاَتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ، وَلَكِنْ أُخُوَّةُ الإِسْلاَمِ وَمَوَدَّتُهُ، لاَ يَبْقَيَنَّ فِى الْمَسْجِدِ بَابٌ إِلاَّ سُدَّ ، إِلاَّ بَابَ أَبِى بَكْرٍ». «رسول خدا جفرمود: درمیان تمام مردم نسبت به همراهی و اموال خود ابوبکر بر من احسان نموده است و اگر من غیر از پروردگار خود کسی را دوست قلبی بگیرم ابوبکر را خلیل می‌گرفتم، ولی برادری اسلامی و دوستی آن بین ما است تمام دروازه‌های مردم که به مسجد باز اند باید بسته شوند مگر دروازه‌ی ابوبکر».

۲- «وَلَكِنْ أَخِي وَصَاحِبِي». «مگر دروازه ابوبکر، او برادر و همراه من است».

۳- «فَقَالَ النَّبِىُّ ج: إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِى إِلَيْكُمْ فَقُلْتُمْ كَذَبْتَ. وَقَالَ أَبُو بَكْرٍ صَدَقَ. وَوَاسَانِى بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ» «پیامبر جفرمود: همانا الله تعالى مرا برای شما مبعوث نمود ولی شما مرا در ابتدای امر تکذیب کردید وابوبکر مرا تصدیق کرد و با مال خود غمخوار من بود».

۴- «أَىُّ النَّاسِ أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ: عَائِشَةُ. فَقُلْتُ مِنَ الرِّجَالِ فَقَالَ: أَبُوهَا. قُلْتُ ثُمَّ مَنْ قَالَ: ثُمَّ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ». [الحديث]. «عمرو بن العاص می‌فرماید: از رسول خدا پرسیدم: چه کسی درمیان مردم نسبت به شما محبوب‌تر است؟ فرمود: عایشه، بعد گفتم: درمیان مردان چه کسی را دوست دارید؟ فرمود: پدر عائشهب».

۵- «قَالَ (أبوبکر): هَلْ يُدْعَى مِنْهَا(أي أبواب الجنة) كُلِّهَا أَحَدٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ «نَعَمْ ، وَأَرْجُو أَنْ تَكُونَ مِنْهُمْ يَا أَبَا بَكْرٍ». «ابوبکرسگفت: یا رسول الله آیا کسی هست که از تمام دروازه‌های بهشت صدا کرده شود. رسول خدا فرمود: بله و من امیدوارم که شما از آنان باشید ای ابوبکر ».

۶- «قال عليس: خير الناس بعد رسول الله جأبوبکر ثم عمر». «علیسمی‌گوید بهترین مردم بعد از رسول خدا جابوبکر و عمر هستند».

۷- «ادْخُلْ وَرَسُولُ اللَّهِ جيُبَشِّرُكَ بِالْجَنَّةِ». «ای ابوبکر داخل شو و رسول خدا تو را بشارت بهشت می‌دهد».

۸- «قال ج: اثْبُتْ أُحُدُ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ نَبِىٌّ وَصِدِّيقٌ وَشَهِيدَانِ» [۲۲۹]، «رسول خدا جفرمود: ای کوه احد آرام بگیر همانا بالای تو نبی و صدیق و دو شهید قرار دارند».

[۲۲۵] سیری بر صحیحین: ص ۸۶. [۲۲۶] هدی الساری: ص ۹. [۲۲۷] رواه البخاري: ج ۸، ص ۶۶۰ تا ۶۶۳، فتح الباري: طبع‌دار ابی‌حیان. [۲۲۸] فتح الباري: صحیح بخاری، ج ۸، ص ۵۲۶. [۲۲۹] رواه البخاري: ج ۸، ص ۵۷۰-۵۸۲ فتح الباري.