تلبیس دیگر در سرگذشت فدک و میراث پیامبر ج
گفتارهای واهی و بیبنیاد نجمی:
۱- مصادره میراث پیامبر ج.
۲- جعل ماده قانون.
۳- این حدیث با قرآن مجید مخالفت دارد.
۴- هیچکس به جز ابوبکر آن را نقل ننموده.
۵- امیر مومنان و حسنین در ادعای فاطمهلبا وی موافقت و همکاری نمودند.
۶- آنچه صدقه است و اختصاص به فقرای مسلمانان دارد بنام خودشان ضبط کنند.
۷- فاطمه و حسنین، ابوبکر را در نقل این حدیث صادق نمیدانستند و این ماده قانون را جعلی و ساختگی معرفی نمودند.
۸- اصحاب پیامبر جکسی جز ابوبکر از چنین حدیثی اطلاع نداشت و این مطلبی است که محققین و مورخین اهل سنت آن را تایید نمودهاند.
۹- و این جریان (مطالبه همسران پیامبر) نشان میدهدکه آنها نیز عملاً ابوبکر را در نقل این حدیث تکذیب و این ماده قانون را یک قانون جعلی و ساختگی معرفی نموده و تصریح نمودند که رسول خدا چنین حدیثی نفرموده است و در اسلام (نجمی) چنین قانونی وجود ندارد.
این بود خلاصه گفتارهای فرقه سبائیه.
جواب:
وبه نستعين. روشهاي نقل حديث «ما ترکنا صدقه»
۱- «أَنَّ عَائِشَةَ أُمَّ الْمُؤْمِنِينَل أَخْبَرَتْهُ أَنَّ فَاطِمَةَ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ جسَأَلَتْ أَبَا بَكْرٍ الصِّدِّيقَ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ جأَنْ يَقْسِمَ لَهَا مِيرَاثَهَا، مَا تَرَكَ رَسُولُ اللَّهِ جمِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهَا أَبُو بَكْرٍ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ. فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ جفَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ ... الحديث» [۶۲۶].
و در آخر این روایت آمده است: «فَدَفَعَهَا عُمَرُ إِلَى عَلِيٍّ وَعَبَّاسٍ صدقة». پیامبر جمدینه را در اختیار علی و عباس گذاشت و امّا خیبر و فدک را نگاه داشت تا بهمان مصارف خرج شوند که در حیات رسول الله صرف میشدند [۶۲۷].
۲- روایت مالک بن اوس بن حدثان:
در این روایت عمرسرو به عثمان و عبدالرحمان بن عوف و الزبیر و سعد بن وقاص میکند و میگوید: شما را به خدایی که آسمان و زمین به فرمان پابرجایند، قسم میدهم آیا میدانید که رسول الله جفرمود: «لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ». همه گفتند: «قد قال ذلك». بعد عمرسرو به علی و عباسبمیکند و میگوید: شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید «رَسُولَ اللَّهِ جقَدْ قَالَ ذَلِكَ قَالاَ قَدْ قَالَ ذَلِكَ یعنی: (لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ)». بعد میگوید: این مال (فئی) حق رسول الله جبوده که بر شما نزدیکان خویش خرج نموده است و آن را در شما تقسیم کرده است تا این مقدار باقی مانده است پس رسول خدا از این مال مخارج یکسال اهل (ازواج مطهرات) خود را میداد و باقی مانده را برای خرید تجهیزات جنگی و مصالح مسلمین میگذاشت. شما را به خدا قسم میدهم آیا این را میدانید؟ همه حاضرین مجلس گفتند: (بلی) بعد رو به علی و عباسبکرد و گفت: شما را هم به خدا قسم میدهم آیا این عمل رسول خدا را میدانید؟ و بعد از او شیوه ابوبکر الصدیق نیز چنین بوده و ایشان در این عمل پسندیده و فهمیده و بر حق بوده است و بعد از او من نیز چنین میکنم. الآن شما آمدهاید میراث خود را میخواهید. من هم میگویم که رسول الله جفرموده: «لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ». و به شما گفتم اگر بخواهید این اموال را در اختیار شما میگذارم اما رعایت بیعت و عهد خدا بر شما واجب است. پس مطابق دستور پیامبر و ابوبکر عمل نمایید. آیا این اموال را صحیح و مطابق دستور پیامبر تقسیم نمودم، سپس رو به علی و عباس نمود و گفت: آیا چنین نیست آن دو گفتند: بلی چنین است. فرمود: به خدا سوگند غیر این قضاوت نخواهم کرد [۶۲۸].
در این جلسه عثمان –عبدالرحمن- و الزبیر و سعد بن ابی وقاص و علی و عباس همه این حدیث و این قانون را قبول و تصدیق نمودند.
۳- «باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ ج... عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ فَاطِمَةَ‘أَرْسَلَتْ إِلَى أَبِى بَكْرٍ تَسْأَلُهُ مِيرَاثَهَا مِنَ النَّبِىِّ جفِيمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ ج... فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: لاَ نُورَثُ، مَا تَرَكْنَا فَهْوَ صَدَقَةٌ، إِنَّمَا يَأْكُلُ آلُ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذَا الْمَالِ - يَعْنِى مَالَ اللَّهِ - لَيْسَ لَهُمْ أَنْ يَزِيدُوا عَلَى الْمَأْكَلِ... لأَعْمَلَنَّ فِيهَا بِمَا عَمِلَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ ج. فَتَشَهَّدَ عَلِىٌّ ، ثُمَّ قَالَ إِنَّا قَدْ عَرَفْنَا يَا أَبَا بَكْرٍ فَضِيلَتَكَ. وَذَكَرَ قَرَابَتَهُمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ جوَحَقَّهُمْ . فَتَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ فَقَالَ وَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ ، لَقَرَابَةُ رَسُولِ اللَّهِ جأَحَبُّ إِلَىَّ أَنْ أَصِلَ مِنْ قَرَابَتِى».
«عَنِ ابْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِى بَكْرٍشقَالَ ارْقُبُوا مُحَمَّدًا جفِى أَهْلِ بَيْتِهِ» [۶۲۹].
در این روایت جمله: «إِنَّمَا يَأْكُلُ آلُ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذَا الْمَالِ».
دوم: «لأَعْمَلَنَّ فِيهَا بِمَا عَمِلَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ ج».
سوم: «فَتَشَهَّدَ عَلِىٌّ ، ثُمَّ قَالَ إِنَّا قَدْ عَرَفْنَا يَا أَبَا بَكْرٍ فَضِيلَتَكَ».
چهارم: «قالَ أبو بكر: وَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ ، لَقَرَابَةُ رَسُولِ اللَّهِ جأَحَبُّ إِلَىَّ أَنْ أَصِلَ مِنْ قَرَابَتِى» [۶۳۰].
پنجم در روایت ابن عمر: «وقال أبوبکر: ارقبوا محمداً في أهل بيته». این پنج جمله تمام تهمتهای نجمی را برملا کرده و به باد هوا میدهد.
۱- آل پیامبرجاز آن اموال باید بخورند همان گونه که ازواج مطهّرات میخوردند.
۲- عمل ابوبکر مثل عمل پیامبر جاست.
۳- اعتراف علیسبه فضیلت ابوبکر الصدیقس.
۴- خویشاوندی با رسول خدا جنزد ابوبکر مقدم و محبوبتر از قرابت ابوبکر به عمر است.
۵- وصیت مؤکد ابوبکر الصدیق در حق اهل بیت رسول خدا ج.
جناب نجمی همه اینها را حذف و نادیده گرفته و میگوید: مصادره میراث پیامبرج، و بنام خودشان ضبط کنند.
دروغ سوم اینجاست که میگوید: کسی جز ابوبکر از چنین حدیثی اطلاع نداشت.
و امام بخاری همین حدیث را در کتاب المغازی باب غزوه خیبر با تفصیل بیشتر روایت میکند [۶۳۱].
و همچنین در [کتاب الفرائض «باب قول النبي ج: لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ»] از عائشهلو از مالک بن اوس مانند همان تفصیل که در باب فرض الخمس بازگو نموده، روایت کرده است و همچنین در [کتاب الاعتصام، باب «مَا يُكْرَهُ مِنَ التَّعَمُّقِ وَالتَّنَازُعِ فِى الْعِلْمِ وَالْغُلُوِّ فِى الدِّينِ وَالْبِدَعِ» ص ۱۰۸۴» با تفصیل بیشتر از مالک بن اوس روایت نموده است در این روایت آمده است که عباس میگوید: «يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ اقْضِ بَيْنِى وَبَيْنَ الظَّالِمِ. اسْتَبَّا. فَقَالَ الرَّهْطُ عُثْمَانُ وَأَصْحَابُهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ اقْضِ بَيْنَهُمَا وَأَرِحْ أَحَدَهُمَا مِنَ الآخَرِ. فَقَالَ اتَّئِدُوا أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ الَّذِى بِإِذْنِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَالأَرْضُ، هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ. يُرِيدُ رَسُولُ اللَّهِ جنَفْسَهُ. قَالَ الرَّهْطُ قَدْ قَالَ ذَلِكَ . فَأَقْبَلَ عُمَرُ عَلَى عَلِىٍّ وَعَبَّاسٍ فَقَالَ أَنْشُدُكُمَا بِاللَّهِ هَلْ تَعْلَمَانِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ ذَلِكَ . قَالاَ نَعَمْ . قَالَ عُمَرُ فَإِنِّى مُحَدِّثُكُمْ عَنْ هَذَا الأَمْرِ ، إِنَّ اللَّهَ كَانَ خَصَّ رَسُولَهُ جفِى هَذَا الْمَالِ بِشَىْءٍ لَمْ يُعْطِهِ أَحَدًا غَيْرَهُ ، فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿وَمَآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡهُمۡ فَمَآ أَوۡجَفۡتُمۡ﴾[الحشر: ۶]. الآيَةَ، فَكَانَتْ هَذِهِ خَالِصَةً لِرَسُولِ اللَّهِ ج، ثُمَّ وَاللَّهِ مَا احْتَازَهَا دُونَكُمْ وَلاَ اسْتَأْثَرَ بِهَا عَلَيْكُمْ ، وَقَدْ أَعْطَاكُمُوهَا وَبَثَّهَا فِيكُمْ، حَتَّى بَقِىَ مِنْهَا هَذَا الْمَالُ، وَكَانَ النَّبِىُّ جيُنْفِقُ عَلَى أَهْلِهِ نَفَقَةَ سَنَتِهِمْ مِنْ هَذَا الْمَالِ، ثُمَّ يَأْخُذُ مَا بَقِىَ فَيَجْعَلُهُ مَجْعَلَ مَالِ اللَّهِ، فَعَمِلَ النَّبِىُّ جبِذَلِكَ حَيَاتَهُ، أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ تَعْلَمُونَ ذَلِكَ فَقَالُوا نَعَمْ. ثُمَّ قَالَ لِعَلِىٍّ وَعَبَّاسٍ أَنْشُدُكُمَا اللَّهَ هَلْ تَعْلَمَانِ ذَلِكَ قَالاَ نَعَمْ. ثُمَّ تَوَفَّى اللَّهُ نَبِيَّهُجفَقَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ جفَقَبَضَهَا أَبُو بَكْرٍ فَعَمِلَ فِيهَا بِمَا عَمِلَ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ ج، وَأَنْتُمَا حِينَئِذٍ - وَأَقْبَلَ عَلَى عَلِىٍّ وَعَبَّاسٍ - تَزْعُمَانِ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ فِيهَا كَذَا، وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَنَّهُ فِيهَا صَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ، ثُمَّ تَوَفَّى اللَّهُ أَبَا بَكْرٍ فَقُلْتُ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ جوَأَبِى بَكْرٍ . فَقَبَضْتُهَا سَنَتَيْنِ أَعْمَلُ فِيهَا بِمَا عَمِلَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ جوَأَبُو بَكْرٍ، ثُمَّ جِئْتُمَانِى وَكَلِمَتُكُمَا عَلَى كَلِمَةٍ وَاحِدَةٍ وَأَمْرُكُمَا جَمِيعٌ، جِئْتَنِى تَسْأَلُنِى نَصِيبَكَ مِنِ ابْنِ أَخِيكَ، وَأَتَانِى هَذَا يَسْأَلُنِى نَصِيبَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقُلْتُ إِنْ شِئْتُمَا دَفَعْتُهَا إِلَيْكُمَا ، عَلَى أَنَّ عَلَيْكُمَا عَهْدَ اللَّهِ وَمِيثَاقَهُ تَعْمَلاَنِ فِيهَا بِمَا عَمِلَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ جوَبِمَا عَمِلَ فِيهَا أَبُو بَكْرٍ وَبِمَا عَمِلْتُ فِيهَا مُنْذُ وَلِيتُهَا، وَإِلاَّ فَلاَ تُكَلِّمَانِى فِيهَا. فَقُلْتُمَا ادْفَعْهَا إِلَيْنَا بِذَلِكَ. فَدَفَعْتُهَا إِلَيْكُمَا بِذَلِكَ، أَنْشُدُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ دَفَعْتُهَا إِلَيْهِمَا بِذَلِكَ قَالَ الرَّهْطُ نَعَمْ. فَأَقْبَلَ عَلَى عَلِىٍّ وَعَبَّاسٍ فَقَالَ أَنْشُدُكُمَا بِاللَّهِ هَلْ دَفَعْتُهَا إِلَيْكُمَا بِذَلِكَ. قَالاَ نَعَمْ. قَالَ أَفَتَلْتَمِسَانِ مِنِّى قَضَاءً غَيْرَ ذَلِكَ فَوَالَّذِى بِإِذْنِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَالأَرْضُ لاَ أَقْضِى فِيهَا قَضَاءً غَيْرَ ذَلِكَ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ ، فَإِنْ عَجَزْتُمَا عَنْهَا فَادْفَعَاهَا إِلَىَّ ، فَأَنَا أَكْفِيكُمَاهَا» [۶۳۲]. در این روایت، جملات ذیل قابل توجه و تفکر هستند.
۱- «اقْضِ بَيْنِى وَبَيْنَ الظَّالِمِ».
۲- «استبّا أو فتسابّا».
۳- «إِنَّ اللَّهَ كَانَ خَصَّ رَسُولَهُ جفِى هَذَا الْمَالِ بِشَىْءٍ لَمْ يُعْطِهِ أَحَدًا غَيْرَهُ».
۴- «فَكَانَتْ هَذِهِ خَالِصَةً لِرَسُولِ اللَّهِ ج».
۵- «وَقَدْ أَعْطَاكُمُوهَا وَبَثَّهَا فِيكُمْ».
۶- «وَكَانَ النَّبِىُّ جيُنْفِقُ عَلَى أَهْلِهِ نَفَقَةَ سَنَتِهِمْ مِنْ هَذَا الْمَالِ».
۷- «ثُمَّ يَأْخُذُ مَا بَقِىَ فَيَجْعَلُهُ مَجْعَلَ مَالِ اللَّهِ». ثم يأخذ ما بقي فيجعله مجعل مال الله.
۸- «ثُمَّ قَالَ لِعَلِىٍّ وَعَبَّاسٍ أَنْشُدُكُمَا اللَّهَ هَلْ تَعْلَمَانِ ذَلِكَ قَالاَ نَعَمْ».
۹- «فَدَفَعْتُهَا إِلَيْكُمَا بِذَلِكَ».
۱۰- «فَقَالَ أَنْشُدُكُمَا بِاللَّهِ».
۱۱- «هَلْ دَفَعْتُهَا إِلَيْكُمَا بِذَلِكَ. قَالاَ نَعَمْ».
۱- عباس و علی به یکدیگر ظالم میگفتند.
۲- این مال خالص مال رسول الله جبوده.
۳- کسی دیگر درین مال حقی ندارد.
۴- رسول الله جمخارج ازواج و اولاد و اقرباء خود را از این مال دادهاست.
۵- تجهیزات جنگی را از این مال مهیا میکرد.
۶- علی و عباسببه حقیقت و صداقت قول عمرساعتراف نمودند.
۷- عمرساین مال را در اختیار علی و عباس گذاشته بود.
۸- علی و عباس اعتراف کردند که عمرساین مال را در اختیار ما گذاشته است. لکن تعصّب متعصب را نابینا میکند و این همه تفصیلات را حذف نموده و امام مسلم در باب حکم الفی این حدیث را به روایت مالک بن اوس مفصل روایت نموده است [۶۳۳]. در روایت مسلم چنین آمده است:
۱- «كَانَتْ أَمْوَالُ بَنِى النَّضِيرِ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِمَّا لَمْ يُوجِفْ عَلَيْهِ الْمُسْلِمُونَ بِخَيْلٍ وَلاَ رِكَابٍ فَكَانَتْ لِلنَّبِىِّ جخَاصَّةً فَكَانَ يُنْفِقُ عَلَى أَهْلِهِ نَفَقَةَ سَنَةٍ وَمَا بَقِىَ يَجْعَلُهُ فِى الْكُرَاعِ وَالسِّلاَحِ عُدَّةً فِى سَبِيلِ اللَّهِ».
۲- «اقْضِ بَيْنِى وَبَيْنَ هَذَا الْكَاذِبِ الآثِمِ الْغَادِرِ الْخَائِنِ».
۳- «ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الْعَبَّاسِ وَعَلِىٍّ فَقَالَ أَنْشُدُكُمَا بِاللَّهِ الَّذِى بِإِذْنِهِ تَقُومُ السَّمَاءُ وَالأَرْضُ أَتَعْلَمَانِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ قَالاَ نَعَمْ».
۴- «قَالَ عُمَرُ: إِنَّ اللَّهَﻷكَانَ خَصَّ رَسُولَهُ جبِخَاصَّةٍ لَمْ يُخَصِّصْ بِهَا أَحَدًا غَيْرَهُ قَالَ:﴿مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ﴾[الحشر: ۶-۹]».
۵- «ثُمَّ نَشَدَ عَبَّاسًا وَعَلِيًّا بِمِثْلِ مَا نَشَدَ بِهِ الْقَوْمَ أَتَعْلَمَانِ ذَلِكَ قَالاَ نَعَمْ. قَالَ فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ جقَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ ج».
۶- «فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج:مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ».
۷- «فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ جوَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنِّى لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ».
۸- «فَقُلْتُ إِنْ شِئْتُمْ دَفَعْتُهَا إِلَيْكُمَا عَلَى أَنَّ عَلَيْكُمَا عَهْدَ اللَّهِ أَنْ تَعْمَلاَ فِيهَا بِالَّذِى كَانَ يَعْمَلُ رَسُولُ اللَّهِ جفَأَخَذْتُمَاهَا بِذَلِكَ». [بخاری] [۶۳۴].
۹- «قَالَ (عمر): أَكَذَلِكَ قَالاَ نَعَمْ».
۱۰- «فَإِنْ عَجَزْتُمَا عَنْهَا فَرُدَّاهَا إِلَىَّ» [۶۳۵].
۱۱- و در روایت صالح عن ابن شهاب آمده است.
«فأمّا صدقة بالـمدينة فدفعا عمر إلى علي وعباس».
۱۲- «فغلبه عليها علي».
۱۳- «وَأَمَّا خَيْبَرُ وَفَدَكُ فَأَمْسَكَهُمَا عُمَرُ وَقَالَ هُمَا صَدَقَةُ رَسُولِ اللَّهِ جكَانَتَا لِحُقُوقِهِ الَّتِى تَعْرُوهُ وَنَوَائِبِهِ وَأَمْرُهُمَا إِلَى مَنْ وَلِىَ الأَمْرَ قَالَ فَهُمَا عَلَى ذَلِكَ إِلَى الْيَوْمِ» [۶۳۶].
و در روایت بخاری کتاب المغازی باب حدیث بنی نضیر ص ۵۷۶، ج ۲. این جمله آمده: «فَقُلْتُمَا ادْفَعْهُ إِلَيْنَا بِذَلِكَ. (أي بعهد الله) فَدَفَعْتُهُ إِلَيْكُمَا».
« تقول عائشةل: أَرْسَلَ أَزْوَاجُ النَّبِىِّ جعُثْمَانَ إِلَى أَبِى بَكْرٍ يَسْأَلْنَهُ ثُمُنَهُنَّ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ جفَكُنْتُ أَنَا أَرُدُّهُنَّ، فَقُلْتُ لَهُنَّ أَلاَ تَتَّقِينَ اللَّهَ، أَلَمْ تَعْلَمْنَ أَنَّ النَّبِىَّ جكَانَ يَقُولُ: لاَ نُورَثُ، مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ -يُرِيدُ بِذَلِكَ نَفْسَهُ- إِنَّمَا يَأْكُلُ آلُ مُحَمَّدٍ جفِى هَذَا الْمَالِ . فَانْتَهَى أَزْوَاجُ النَّبِىِّ جإِلَى مَا أَخْبَرَتْهُنَّ» [۶۳۷].
۳- «قَالَ فَكَانَتْ هَذِهِ الصَّدَقَةُ (أي صدقة مدينة أموال بني نضير) بِيَدِ عَلِىٍّ ، مَنَعَهَا عَلِىٌّ عَبَّاسًا فَغَلَبَهُ عَلَيْهَا، ثُمَّ كَانَ بِيَدِ حَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ ، ثُمَّ بِيَدِ حُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ ، ثُمَّ بِيَدِ عَلِىِّ بْنِ حُسَيْنٍ وَحَسَنِ بْنِ حَسَنٍ، كِلاَهُمَا كَانَا يَتَدَاوَلاَنِهَا ، ثُمَّ بِيَدِ زَيْدِ بْنِ حَسَنٍ، وَهْىَ صَدَقَةُ رَسُولِ اللَّهِ جحَقًّا» [۶۳۸].
۴- «قال أبو بکر: والله لقرابة رسول الله جأحبّ إليَّ من أن أصل من قرابتي» [۶۳۹].
این حدیث با سه طرق از ابو هریرهسبه شیوة ذیل روایت شده: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: لاَ يَقْتَسِمُ وَرَثَتِى دِيِنَارًا مَا تَرَكْتُ بَعْدَ نَفَقَةِ نِسَائِى وَمَئُونَةِ عَامِلِى فَهُوَ صَدَقَةٌ» [۶۴۰].
ترجمه عبارتها مختصراً ذکر شده.
۱- اموال بنی نضیر که بنام صدقه مدینه ذکر شده از اموال ویژه پیامبر جبنا به نص صریح قرآن آیه ۶-۷ سوره حشر بوده و گفتار صریح ابوبکر الصدیق و عمر فاروق و عثمان و عبدالرحمن بن عوف و الزبیر و سعید بن ابی وقاص و علی و عباس آن را تأیید مینماید
۲- عباسس، عمرسرا با «امیرالمؤمنین» خطاب میکند که در بین من و این کاذب و مجرم و غدار و خائن، که علیسباشد، در رابطه به اموال ویژه پیامبر جقضاوت فرما.
۳- عمرسعباس و علیسرا سوگند میدهند مبنی بر این که آنها درباره حدیث آگاهی کامل دارند. «لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ» پس هر دو در حضور پنج نفر حاضر و در مجلس اعتراف میکنند که رسول الله جچنین فرموده است.
۴- همچنین عثمان و عبدالرحمن بن عوف و الزبیر و سعد بن ابی و قاص را هم سوگند میدهد که آیا شما حدیث: «لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ» را میدانید؟ آنان هم اعتراف میکنند که آری، رسول الله جچنین فرموده است.
۵- عمرسبه علیسو عباسسمیگوید: که شما در حق ابوبکر و من، گمان کذب و خیانت را داشتید در حالی که ما نسبت به حق شما و این اموال صادق و تابع حق هستیم و عمل ما مطابق عمل رسول خدا جبوده است.
۶- عمرساز علی و عباس تعهّد میگیرد و اموال صدقه مدینه را به آنها میدهد که مطابق عمل رسول خدا و ابوبکر عمل کنید. آنان در حضور مجلس اعتراف و تعهد میکنند که ما به روش رسول خدا عمل میکنیم.
۷- علیساین پیمان را نقض کرده و اموال را در ملکیت خود قرار میدهد و عموی بزرگوار خود را که پیامبر جدر حق او: «صنو (مثل) أبیه» گفته محروم میکند و تا زمان زید بن حسن در نسل علیسمیماند و بصورت ملکیت در آن تصرف میکنند.
۸- تمام ازواج مطهرات به حدیث: «لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ» اعتراف و عمل و از میراث خود صرف نظر میکنند.
۹- امّا فاطمهلاین حدیث پدر گرامی خود را قبول نمیکند. این عمل پارة تن پیامبر جو برخورد علیسدلیل صریح و روشنی است بر عدم عصمت ایشان است و امام ترمذی حدیث: «لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ» در [باب ما جاء في ترکه رسول الله ج، کتاب السير، حدیث شماره ۱۶۰۸-۱۶۱۰] از ابو هریره به دو شیوه و از مالک بن اوس روایت نموده است و میگوید: در این باب از عمر و طلحه و الزبیر و عبدالرحمن بن وعوف و سعد و عائشهشروایت شده و در [مسند احمد ص ۴، ج ۱ و ص ۶، ج ۱ و ص ۹، ج ۱]. از عائشهلروایت نموده و در [ص ۲۵، ج ۱ ص ۴۷ و ص ۴۸ و ص ۴۹ و ص۶۰] از مالک بن اوس از عمرسروایت کرده است و همچنین در [ص ۴۷، ج ۱، ص ۴۸، ج ۱ و ص ۴۹، ج ۱ و ص ۶۰، ج ۱ و ص ۱۶۲، ج ۱ و ص ۱۷۹، ج ۱ و ص ۱۹۱، ج ۱] از مالک بن اوس از عمر بن خطاب روایت نموده است.
و در [ابوداود کتاب الخراج والامارة والفيء، باب في صفايا رسول الله من الأموال] حدیث مالک بن اوس از عمرسمفصلاً روایت کرده است حدیث [شماره ۲۹۶۳ و حدیث شماره ۲۹۶۶-۲۹۶۵ و حدیث شماره ۲۹۶۷ و حدیث شماره ۲۹۶۸-۲۹۷۲ با سند ضعیف ۲۹۷۳ با سند حسن] و از ابوهریره «عن النبي جقال: لاَ تَقْتَسِمُ وَرَثَتِي دِينَاراً وَلاَ دِرْهَماً مَا تَرَكْتُ بَعْدَ نَفَقَةِ نِسَائِى وَمَؤُونَةِ عَامِلِى فَهُوَ صَدَقَةٌ». روایت شده است و شماره حدیث ۲۹۷۴ و در حدیث شماره ۲۹۷۵ به عبارت: «کلّ مال النبي جصدقة إلا ما أطمعه أهله وکساهم وإنا لانورث». به روایت ابوالبختری و روایت مراجعه ازواج مطهرات را از عائشهلدر شماره ۲۹۷۶ و ۲۹۷۷ روایت نموده است و به همین معنی در شماره ۲۹۶۷ روایت کرده است.
و همچنین مالک [در موطا، کتاب الکلام، باب ما جاء في تركة النبي ج]، از عائشه روایت کرده است ص ۹۹۳، ج ۲ و همچنین حدیث: «لاَ يَقْتَسِمُ وَرَثَتِى دَنَانِيرَ مَا تَرَكْتُ بَعْدَ نَفَقَةِ نِسَائِى وَمُؤْنَةِ عَامِلِى فَهُوَ صَدَقَةٌ». به روایت ابو هریره روایت کرده است [ص ۹۹۳، ج ۲] «عَنْ عَمْرِو بْنِ الْحَارِثِ قَالَ مَا تَرَكَ رَسُولُ اللَّهِ جدِينَارًا وَلاَ دِرْهَمًا وَلاَ عَبْدًا وَلاَ أَمَةً ، إِلاَّ بَغْلَتَهُ الْبَيْضَاءَ الَّتِي كَانَ يَرْكَبُهَا ، وَسِلاَحَهُ ، وَأَرْضًا جَعَلَهَا لاِبْنِ السَّبِيلِ صَدَقَةً» [۶۴۱]. [عن عائشهلو ابن ماجه کتاب الوصايا، باب هل أوصي، حدیث شماره ۲۶۹۵]، حدیث: «لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ». به اجماع امت و به اعتراف علی و عباسبصحیح و ثابت است و غیر از ابوبکر الصدیقسدیگران هم آن را روایت کردهاند. چنانچه در صفحات گذشته نقل گردید و هیچ اختلافی با قرآن ندارد؛ زیرا این یک مسئله استثنائی و مختصّ اشرف و افضل و امام پیامبران است. مثل معراج با جسد عنصری در یک شب، شفاعت کبری در صحرای محشر، و جایزبودن همسرداری بیش از چهار زن که از اختصاصات پیامبر است.
پس همچنین که خطاب ﴿فَٱنكِحُواْ﴾برای امّت است. خطاب ﴿يُوصِيكُمُ ٱللَّهُ فِيٓ أَوۡلَٰدِكُمۡ﴾[النساء: ۱۱]. از پیامبر جمستثنی است و همچنین آیه (۱۲) نساء توسط این آیه برای پیامبر استثناء میشود.
﴿وَٱمۡرَأَةٗ مُّؤۡمِنَةً إِن وَهَبَتۡ نَفۡسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنۡ أَرَادَ ٱلنَّبِيُّ أَن يَسۡتَنكِحَهَا خَالِصَةٗ لَّكَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[الأحزاب: ۵۰].
چون آیه پیامبر را از امت استثناء میکند و بر ایشان، ازدواج با چنین زنی که خود را به پیامبر بخشیده بدون مهریه درست نیست.
و همچنین آیه:
﴿لَّا يَحِلُّ لَكَ ٱلنِّسَآءُ مِنۢ بَعۡدُ وَلَآ أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنۡ أَزۡوَٰجٖ وَلَوۡ أَعۡجَبَكَ حُسۡنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتۡ يَمِينُكَ﴾[الأحزاب: ۵۲].
خاصّه پیامبر جاست و برای امّت نیست و آیه:
﴿وَلَآ أَن تَنكِحُوٓاْ أَزۡوَٰجَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦٓ أَبَدًاۚ إِنَّ ذَٰلِكُمۡ كَانَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمًا﴾[الأحزاب: ۵۳].
این حکم برای پیامبر جاست و امتش را شامل نمیشود. اگر ورثهی انبیاء از اموالش میراث برند برای منکرین نبوت ایجاد شبهه و بدگمانی پیدا میشود که انبیاء برای جمعآوری و بدست آوردن اموال و ثروت مردم را به طرف خود دعوت مینمودند. چنانچه پیامبر جبرای رفع و دفع چنین بدگمانیهایی از نسل خود و جانشینانش کسی را ولی عهد و جانشین خود نکردند.
و همچنین آیه دوازدة سوره نساء چنین میفرماید:
﴿وَلَهُنَّ ٱلرُّبُعُ مِمَّا تَرَكۡتُمۡ إِن لَّمۡ يَكُن لَّكُمۡ وَلَدٞۚ فَإِن كَانَ لَكُمۡ وَلَدٞ فَلَهُنَّ ٱلثُّمُنُ مِمَّا تَرَكۡتُم﴾[النساء: ۱۲].
این آیه اهل بیت پیامبر جرا شامل نمیگردد و همچنین آیه شش، سی و سی و یک سوره احزاب اختصاص به ازواج مطهرات پیامبر جدارد نه دیگران. جناب حجت الاسلام در صفحه ۳۶۱ میگوید: از اصحاب پیامبر کسی جز ابوبکر از چنین حدیثی اطلاع نداشت و این مطلبی است که محققین و مورخین اهل سنت آن را تایید نمودهاند که بعنوان نمونه به سه گفتار در این زمینه اکتفا میکنیم:
۱- ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه.
۲- سیوطی در تاریخ الخلفاء.
۳- ابن حجر در صواعق محرقه.
جواب:
ابن ابی الحدید به گفته خود نجمی معتزلی مسلک است سیر تفکرات ایشان برخلاف اهل سنت است. سیوطی در تاریخ خلفاء برخلاف آنچه نجمی گمان کرده است میگوید: صد و چهار حدیث با سند از ابوبکر الصدیق نقل شده است و از جمله آن احادیث، حدیث شماره ۲۹: «لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ» است [۶۴۲]. و همچنین میگوید: «روي عنه عمر وعثمان وعلي وابن عوف، وابن مسعود، وحذيفه، وابن عمر وابن الزبير وابن عمرو وابن عباس وأنس وزيد بن ثابت والبراء بن عازب وأبوهريرة وعقبة بن الحارث وعبدالرحمن ابنه وزيد بن ارقم وعبدالله بن مغفل وعقبة بن عامر الجهني وعمران بن حصين وأبوبرزة الأسلمي وابوسعيد الخدري وأبوموسي الاشعري وابوالطفيل الليثي وجابر بن عبدالله وبلال و عائشة وأسماء ابنتاه ومن التابعين أسلم مولي عمر وواسط بعلي وخلائقش». و نووی در تهذیب میگوید: «ابوبکر الصدیق ۱۴۲ حدیث روایت نموده است» [۶۴۳]. ابن حجر در «الصواعق الـمحرقة» همان حدیث صحیح بخاری را با تفصیل از عائشه از ابوبکر الصدیقسنقل کرده است: «لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ إِنَّمَا يَأْكُلُ آلُ مُحَمَّدٍ مِنْ هَذَا الْمَالِ» [۶۴۴]. محققین و مورخین اهل سنت تنها این دو نفر نیستند: الان خوانندگان عزیز قضاوت بکنند که جناب نجمی کارش فقط تلبیس و کتمان حق و واقعیت بوده و هست شاید کسانی که در مجلس بحث میراث بودند از این حدیث خبری نداشتند امّا عباسسو علیسبعداً به ثبوت و صحت حدیث مذکور اعتراف نمودند چنانچه در صفحات گذشته نقل گردید.
[۶۲۶] البخاري: ج ۱، ص ۴۳۵، کتاب الجهاد باب فرضي الخمس و مسلم باب حکم الفي: ج ۲، ص ۹۲. [۶۲۷] البخاري: ج ۱، ص ۴۳۵. [۶۲۸] بخاری: ج ۱، ص ۴۳۶، باب فرض الخمس. [۶۲۹] رواهما البخاري: کتاب الـمناقب، ج ۱، ص ۵۲۶ و مسلم باب حکم الفيء ص ۹۱ و مسند احمد: ص ۹-۱۰. [۶۳۰] بخاری: کتاب الـمغازي، ص ۵۷۶، باب حدیث بنینضیر. [۶۳۱] ج ۲، ص ۶۰۹. [۶۳۲] بخاری: ج ۲، ص ۱۰۸۶-۱۰۸۵، و مسلم مختصراً، ج ۲، ص ۸۹ و ابوداود: باب قضايا رسول الله، في الاصول. [۶۳۳] ج ۲، ص ۸۹ و از ابوهریرة مختصراً روایت شده است. [۶۳۴] بخاری: کتاب المغازي باب حدیث بنینضیر، ج ۲، ص ۵۷۵. [۶۳۵] مسلم: ج ۲، ص ۹۰-۹۱. [۶۳۶] مسلم: باب حکم الفي، ج ۲، ص ۹۲ و مسند احمد: ج ۱، ص ۶. [۶۳۷] موطا مالک: ج ۲، ص ۹۹۳، کتاب الکلام، مسند امام احمد: ج ۲، ص ۲۶۲. [۶۳۸] بخاری: کتاب المغازي باب حدیث بنینضیر، ج ۲، ص ۵۷۶. [۶۳۹] همان منبع: ج ۲، ص ۵۷۶. [۶۴۰] مسلم: ج ۲، ص ۹۲ – موطا امام مالک: ج ۲، ص ۱۹۳، «عن أبيهريرة عن النبي جقال: لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ»، مسلم: ج ۲، ص ۹۲. [۶۴۱] بخاری: حدیث شماره ۴۴۶۱، کتاب الـمغازي باب مرضي النبي جو وفاته، ج ۹، ص ۷۷۵، ج ۹، فتح الباري: و کتاب الجهاد، باب من لم يري کسر السلاح و عقرالدواب عند الـموت، حدیث شماره ۲۹۱۲، ص ۴۹۵، ج ۷، فتح الباري و نسائی: کتاب الاحباس، حدیث شماره ۳۵۹۴-۳۵۹۵-۳۵۹۶-۳۶۲۱-۳۶۲۲-۳۶۲۳. [۶۴۲] تاريخ الخلفا: ص ۸۹، سیوطی. [۶۴۳] همان: ۸۶. [۶۴۴] صواعق الـمحرقة: ابن حجر، ص ۲۵.