نقدی بر کتاب سیری در صحیحین

فهرست کتاب

آیا پیامبر جبعد از بعثت، در نبوت خویش تردید داشت؟

آیا پیامبر جبعد از بعثت، در نبوت خویش تردید داشت؟

اما عتراض ردیف اول بعد از بعثت آیا پیامبر جدر نبوت خویش تردید داشت؟

جواب:

خیر، بیان واقعیت برای فردی دیگر نشانه تردید نیست و کلمه تردید و شک در هیچ روایتی از کتب حدیثی اهل سنت نیامده، بلکه این کلمه تردید توسط حجت الاسلام تراشیده شده است. و در احادیث صحیحین فقط بیان اصل ماجرا توسط پیامبر برای خدیجه و ورقه بن نوفل آمده است و ایشان و ورقه بن نوفل هم به بعثت و مشکلاتی را که برای پیامبر جپیش می‌آید به او خبر دادند؛ زیرا ورقه بن نوفل تجربه و علم به تورات و انجیل داشت و سرگذشت انبیا را می‌دانست و پیامبر جدر آن وقت از کتب گذشته چنان اطلاعی نداشت، به همین دلیل ایشان از خبر ورقه تعجب کردند و فرمودند: آیا مرا از شهر خودم بیرون خواهند کرد؟ ورقه گفت: بلی، البته در ابتدای امر. پیامبر جدر آن زمان نمی‌دانست که آن فرشته جبرئیل خواهد بود و قرآن را بر وی نازل خواهد کرد و گمان هم نمی‌کرد که خاتم پیامبران خواهد بود و به جهت عدم مطالعه کتب گذشته، مشخصات خود را نمی‌دانست.

واقعه خاتم الانبیاء با واقعه موسی÷فرق می‌کند در آنجا اولین کلمه اینست:

﴿...يَٰمُوسَىٰٓ ١١ إِنِّيٓ أَنَا۠ رَبُّكَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَيۡكَ إِنَّكَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى ١٢ وَأَنَا ٱخۡتَرۡتُكَ فَٱسۡتَمِعۡ لِمَا يُوحَىٰٓ ١٣[طه: ۱۱-۱۳].

«ای موسی، من پروردگار توام کفشهایت را بیرون آور که تو در سرزمین مقدس (طوی) هستی (۱۲) و من تو را (برای مقام رسالت) برگزیدم: اکنون به آنچه برتو وحی می‌شود گوش فرا ده (۱۳)».

و برای پیامبر جچنین مقدمه‌ای بیان نشده بود و جبرئیل بدون مقدمه به او گفت: «اقرأ» و همچنان واقعه مریم و عیسیإبا این واقعه فرق می‌کند زیرا در آنجا الله تعالى مستقیماً به عیسی÷الهام ‌کرد که بگوید:

﴿قَالَ إِنِّي عَبۡدُ ٱللَّهِ ءَاتَىٰنِيَ ٱلۡكِتَٰبَ وَجَعَلَنِي نَبِيّٗا ٣٠[مریم: ۳].

«من بنده خدا هستم که به من کتاب داده و مرا، پیامبر قرار داده‌است».

«این کار خداست که هر چه بخواهد همان را می‌کند، با موسی و عیسیبا آن گونه و بر خاتم الانبیاء این گونه وحی نازل می‌کند».

یکی را صراحتاً و با مقدمه از رسالتش با خبر می‌سازد و بر دیگری نمونه دیگر وحی را نازل می‌کند. ﴿إِنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِير[فصلت: ۳۹]. ﴿فَعَّالٞ لِّمَا يُرِيدُ ١٦[البروج: ۱۶]. پس مفهوم مخالف حدیث که جناب حجت الاسلام پیش کشیده هیچ ربطی با این واقعه ندارد و استنباط او لازمی است نه متعدی. و اگر نه جناب نجمی با آیه ۹۴-۹۵ سوره یونس به بن بست می‌رسد.

﴿فَإِن كُنتَ فِي شَكّٖ مِّمَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ فَسۡ‍َٔلِ ٱلَّذِينَ يَقۡرَءُونَ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكَۚ لَقَدۡ جَآءَكَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِينَ ٩٤ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٩٥[یونس: ۹۴-۹۵].

«و اگر در آنچه بر تو نازل کرده‌ایم تردیدی داری از کسانی که پیش از تو کتاب آسمانی را می‌خواندند بپرس بیقین حق از طرف پروردگارت به تو رسیده است بنابراین هرگز از تردیدکنندگان مباش و از آنها مباش که آیات خدا را تکذیب کردند که از زیانکاران خواهی بود».

بر حجت الاسلام لازم است که این دو آیه را مثل روایت ابو هریره و بخاری انکار بکند زیرا این دو آیه شأن و منزلت پیامبر جرا زیر سوال می‌برد.