نقدی بر کتاب سیری در صحیحین

فهرست کتاب

شبهاتی در مورد آوازخوانی در مجلس پیامبر ج

شبهاتی در مورد آوازخوانی در مجلس پیامبر ج

جناب نجمی در ص ۲۶۰ گفته نسبت‌های ناروا به مقام نبوت: اعتراض شماره ۱: آواز خوانی در خانه پیامبر ج.

جواب:

در دین اسلام آواز خوش در خواندن قرآن یا اشعاری که در تعریف اسلام و مسلمین مجاهدین باشد جائز و پسندیده است و اسلام از مطلق آوازخوانی نهی نکرده بلکه از عشقی ناجائز که محرک الشهوت است و در حضور زنان اجنبی باشد منع کرده است. اعراب اکثراً گفتگوی خود را با نظم و هم قافیه ادا می‌کردند، مثل کتاب اشعار مثنوی و حافظ شیرازی و سعدی و خیام و ..... و خود پیامبر جشاعری مشهور داشتند که با اشعار خود از اسلام و پیامبر دفاع می‌کردند حتی بر سر منبر رسول اللهجاشعار می‌خواندند، امروز هم مردم به شعر و شاعری فخر می‌کنند، مثل مدّاحان شما در مجالس روضه‌خوانی و عزاداری و شعر شاعران را از صدا و سیما منتشر می‌کنند و به آنها جائزه می‌دهند. فکر می‌کنم که حجت الاسلام از زمان انقلاب در غارهای رهبانیت به اعتکاف نشسته و چیزی ندیده و نشنیده و الآن از خواب بیدار شده و بدون هیچ دلیلی قلم بدست گرفته و در مرحله اول چشمش به صحیح بخاری افتاده و خانة پیامبر جرا آن هم با حضور رسول خدا هدف گرفته است. ثانیا در همین حدیثی که نقل کرده‌اید آمده که دو دختر از دختران انصار در خانه عائشه اشعار جنگ بغاث را با آواز می‌خواندند ولی آنان خواننده نبودند. این جمله که آنان خواننده نبودند مسئله را حل کرده نه اعتراضی دارد و نه نیاز بجواب است از طرف دیگر آن دختران، کم سن سال بودند و اگر آنان بازی بکنند چه ایرادی دارد، مگر نزد کسی که بی‌علم و متعصب باشد نه عالم و فهمیده. و همچنان آیه ۲۲۴-۲۲۷ سوره الشعراء را بخوانید و نگاه کنید که شعر را دو قسم کرده است.

اعتراض شماره ۲: آیا رسول خدا همسر خویش را به تماشای رقاص‌ها دعوت می‌کرد. (ص ۲۶۴) این عنوان را جناب نجمی برای عوام فریبی از خود ساخته و در کتب حدیثی اهل سنت چنین عنوانی نیامده و استنادهایی که نجمی به صحیحین کرده و عبارت آنها را نقل کرده بر خلاف این عنوان می‌باشند. عبارت حدیث اول: «وَالْحَبَشَةُ يَلْعَبُونَ فِى الْمَسْجِدِ». «حبشی‌ها در مسجد بازی می‌کردند». جمله اصحاب الحراب یعنی صاحبان نیزه‌ها و در مسلم آمده که در بازی که گناه نباشد. در حدیث دوم همین جمله آمده و در حدیث سوم که در حقیقت مفسر کلیه روایات می‌شود چنین آمده: «وکان يوم عيد يلعَب السودانُ بالورق والحِرابِ». «سودانی‌ها با سپر و شمشیر و نیزه‌ها بازی می‌کردند». بخاری باب «الحراب والورق وکتاب الجهاد باب الورق».

این بازی همان آموزش جنگی است که مجاهدین اسلام در روز عید آموزش خود را به صورت بازی تعلیم می‌دادند و یاد می‌گرفتند و از نظر اسلام هیچ عیب و ایرادی ندارد. چنانچه در عصر حاضر در تمام دنیا آموزش ورزشی در مردم عوام و نیروهای نظامی و انتظامی رواج دارد آن هم در ملأ عام که تمام زن‌های جوان و مردان تماشا می‌کنند و از صدا و سیما پخش می‌شود و همچنان زن‌های جوان آراسته روبروی مردان جوان و آراسته نشسته‌اند و مسابقه علمی و هنری که به نام ستاره‌ها است یا به نام‌های دیگری است انجام می‌دهند و از صدا و سیمای ایران پخش می‌شود و همچنان دختران جوان و آراسته با مردان جوان آراسته در دانشگاه‌های هنری، با سازهای مختلف و محرک الشهوت روبه‌روی هم ایستاده و موسیقی یاد می‌گیرند و یاد می‌دهند و همچنان دختران بسیجی مثل مردان و با مردان آموزش جنگی می‌بینند و آموزش می‌دهند باز هم پیامبر جپدر روحانی امت و عائشه مادر امت مسلمه و مومنه هستند پس در این حدیث اعتراض کردن دیوانگی است و بس و در روایت آخر از ابوهریرهسجمله زیر آمده است. «يَلْعَبُونَ عِنْدَ النَّبِىِّ جبِحِرَابِهِمْ». «حبشی‌ها در حضور رسول خداجشمشیر بازی می‌کردند» [۵۴۱]. و رسول الله جایشان را ترغیب می‌داد آن هم در مسجد مدینه. جای تأسف و تعجب و حسرت بر حجت الاسلام است که بر عمل رسول خدا عیب می‌گیرد و بنام بخاری تمام می‌کند تا مردم متوجه نشوند.

اعتراض سوم: آیا رسول خدا در مجالس عروسی زنانه شرکت می‌نمود. ص ۲۶۷ حجت الاسلام با این عنوان ساختگی خود به خاتم الانبیاء توهین و بی‌احترامی نمود، و چنین چیزی در میان اهل سنت نیامده، امام بخاری بابی دارد برای ثبوت دایره زدن. ربیع دختر معوذ بن عفراء می‌گوید: در عروسی من چند دختر که به سن بلوغ نرسیده بودند دایره می‌زدند و رسول خدا بر سر فرش من نشسته بود و ایشان را منع نکرد و کلمه فرش به آنچه زیر پا باشد گفته می‌شد و ممکن است حصیری باشد یا شالی و چه اندازه فاصله داشت خدا می‌داند. و برای عصمت انبیاء دلیل قطعی آمده که ایشان از اراده هرگونه آلودگی پاک‌اند و برای آن زن (ربیع) مانند پدر است و اگر زنی بر سر فرش پدر بنشیند، هیچ عیب ندارد پیامبر جاز پدر اگر بالاتر نباشد پایین‌تر نیست.

و در حدیث دوم: ابواسید الساعدی رسول خدا را با چند نفر صحابه به عروسی خود دعوت نمود آن هم در روز بعدی عروسی و خدمت‌کار هم نداشتند، پس همان زن یعنی ام اسید برای مهمانان غذایی آورد و در آخر به رسول خدا جشربت خرما داد که بنوشد و عنوان این دعوت چنین است: «باب حق إجابة الوليمة والدعوة». یعنی قبول کردن دعوت ولیمه صحیح و ثابت است و همچنان اگر صاحب خانه خدمت‌کاری نداشت زنش می‌تواند که با رعایت حجاب در حضور شوهرش پذیرائی بکند. این بود اصل ماجرا. ولی حجت الاسلام از کاهی کوهی می‌سازد و از حق باطلی می‌تراشد و کردارش بر خلاف گفتارش است.

عنوان جعلی و تلبیس شماره (۴): علاقه پیامبر جبه خوانندگی و وسائل موسیقی. جمله وسائل موسیقی در حدیث نیامده و این ساخته حجت الاسلام است. درمیان انصار طبعا اشعار و دف (دایره) مروج بوده و در اسلام از شعرخوانی که در آن خلاف اسلام نباشد و یا از دایره زدن نهی نشده، بلکه پیامبر جبه چنین اشعاری و زدن دف (دایره) اجازه داده در بخاری هم کلمه (لهو) که همان اشعار جائز و دفّ (دایره) است آمده و در روایت ابن ماجه جمله: «أَتَيْنَاكُمْ أَتَيْنَاكُمْ فَحَيَّانَا وَحَيَّاكُمْ». که تفسیر همان لهو است آمده، البته حدیث غزل از نظر مصطلح الحدیث یا علم درایه منکر است و به درجه صحت نرسیده است. اسلام دین اعتدال و وسیع النظر است و مطلق شعر را منع نکرده و حدیث سوم هیچ ربطی با عنوان نجمی ندارد و مثل اشعار روایت دوم اشعاری در تعریف و محبت رسول خدا می‌خواندند. زن‌ها و بچه‌ها از عروسی برگشته بودند وقتی که پیامبر جرا دیدند گفتند: «نَحْنُ جَوَارٍ مِنْ بَنِى النَّجَّارِ يَا حَبَّذَا مُحَمَّدٌ مِنْ جَارِ».

«ما دختران قبیله نجار هستیم، محمد جچه نیکو همسایه‌ایست». رسول خدا جفرمود: «الله يعلم أنّي لأحبکنّ». «خدا می‌داند که من شما را شدیداً دوست دارم». زیرا ایشان بچه‌های انصار بودند، پیامبر جفرمود: من شما را دوست دارم نه بخاطر اشعارشان، رسول خدا جچنین اشعاری را جائز می‌داند ولی نجمی بعد از هزار چهار و صد سال گفته که ناجایز است. و در جلوی چشمش نیروی انتظامی و نظامی وقتی که رژه می‌روند یا جشن داشته باشند و از همه آلات موسیقی و طبل و پایه کوبی و خواندن در حضور رهبر انقلاب استفاده می‌کنند و خود شما هم تماشا می‌کنید اما نمی‌گویید که این عمل حرام و ناجائز است و بر پیامبر جو امام بخاری اعتراض می‌کنید و اعجبا. این بود احادیث صحیح صحیحین که جناب نجمی همه آن وقایع را تحریف و تلبیس کرده بود و از طرف خودش عنوان ساختگی و جعلی درست نموده و نسبت‌های نامناسب به مقام نبوت را بر سر زبان و قلم خود جائز می‌داند. مثلا دو دختر نابالغ و کوچک چند کلمه اشعاری را در روزهای عید می‌خوانند جناب نجمی آن را به اسم آوازه خوانی و موسیقی در خانه پیامبر جتعبیر می‌کند در حالی که آن دو دختر خواندن بلد نبودند، و خود نجمی عبارت عربی را ترجمه کرده و می‌گوید: آهنگ را با آواز می‌خواندند ولی آنان خواننده نبودند بلکه دختران خردسالی بوده‌اند که با عروسک‌ها بازی می‌کردند و همچنان حبشی‌ها با سپر و شمشیر و نیزه به صورت ورزش و آموزش جنگ، خود را سرگرم می‌کردند، جناب نجمی آنها را به نام رقاصه تعبیر می‌کند و ام المؤمنین را با جملات بی‌ادبانه و توهین‌آمیز خطاب کرده و به ساحت مقدس پیامبر جتوهین می‌کند و می‌گوید: عائشه از بالای شانة پیامبر جبه رقاصان حبشی نگاه می‌کرد. و می‌گوید: تا چشم همسرش از تماشای نامحرمان سیر گردد.

و اگر پیامبر جتوسط کسی برای عقد عروسی دعوت شود آن را با عبارت «رسول خدا در مجالس عروسی زنانه شرکت می‌نمود» تعبیر می‌کند و یا می‌گوید: پیامبر جبه خوانندگی و وسائل موسیقی علاقه داشته در حالی که در احادیث صحیحین چنین چیزی و چنین عنوان باطل و ساختگی نیست و نیامده. تعصب و بغض و کینه، بینائی و بصیرت عقل و فهم را از بین می‌برد و باعث می‌شود که خواندن دختران کم‌سن و دائره زدن آنها را با صدای نی و قبل از اسلام به عنوان خواندن دختران خواننده و از جمله غنا و موسیقی محرم حساب می‌کند و برای حرمت آن از آیه(۶) سوره لقمان دلیل می‌گیرد و یا از آیه ۶۴ سوره اسراء و یا از روایات مرفوع و اقوال صحابه که برای حرمت غناء محرک الشهوت مطالبی گفته‌اند، دلیل می‌گیرد. این استدلال از عالم فهمیده بعید است و اهل سنت بر حرمت غناء خلاف اسلام و محرک الشهوت و استعمال آلات موسیقی و خود موسیقی متفق‌اند. البته مساجد محل عبادت است و آموزش جنگی برای جهاد فی سبیل الله افضل‌ترین عبادت حساب می‌شود و این عمل را نباید با دخول اطفال و مجانین (دیوانه) و طالبان اشیای گم شده مقایسه نمود اما نگاه کردن زن به مردان نامحرم با نیت بد درست نیست زیرا زن‌ها برای نماز جماعت و نماز عید می‌آمدند و مردان را می‌دیدند همچنان که در اداء مراسم حج زن مردان نامحرم را می‌بینند. اما حدیث ام سلمه و میمونه که برای ابن ام مکتوم حجاب رعایت بکنند در صحت و سقم این روایت اختلاف است و در صورت صحت، بر ورع و تقوی حمل می‌شود و مسئله برادر شوهر و تحریم خلوت با زن نامحرم مسئله جدائی‌ست و با حدیث نگاه کردن حبشیها فرق دارد و قیاس آن با این قیاس باطلی ا‌ست و همچنان نهی از مجسمه و مجسمه‌سازی با عروسک بازی و بازی بچه‌ها زمین تا آسمان فاصله دارد. امروزه تمام خانواده‌ها در دنیای اسلام و کفر عروسک دارند و بچه‌های کوچک بازی می‌کنند کسی نگفته است که این حرام است.

[۵۴۱] بخاری: کتاب جهاد و سیر، باب «اللهو بالحراب».