زیر سوال بردن حدیث همبستر شدن حضرت سلیمان با ۱۰۰ زن در یک شب
جناب نجمی در ص ۲۰۷ اعتراض شماره (۲) میگوید: هم بستر شدن حضرت سلیمان با نود و دو همسرش.
در این داستان چند اشکال به نظر میرسد.
۱- اختلاف در متن که تعداد - (۱۰۰) زن - (۹۹) – ۹۰ - ۷۰ - ۶۰ نفر هم آمده است.
۲- انسان هر چه نیرومند و قوی هم باشد در مقابل چنین عملی عاجز است.
۳- برای سلیمان روا نیست که ان شاء الله گفتن را ترک کند و اگر نسیان و فراموشی را هم برای وی جائز بدانیم چگونه ممکن است با تذکر و یادآوری ملائکه ان شاء الله نگوید.
جواب:
اولاً: باید خدمت نجمی عرض بکنم که ایشان در این اعتراض از عبدالحسین شرف الدین تقلید کردهاند.
ثانیا: کلمه «وَنَسِی» را حذف نمودهاند.
ثالثا: در حدیث، کلمه «مائة امرأة» و کلمه «ونسي» آمده و در یک طریق دیگر «کانَ لَهُ ستون امرأة» آمده و هیچ اختلافی در متن نیست. سلیمان÷زنان و کنیزان بسیاری داشته و عدد اقل منافی اکثر نیست و اقل در اکثر داخل است چنانچه مدت روز قیامت در سوره الحج آیه ۴۷ هزار سال آمده:
﴿وَإِنَّ يَوۡمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلۡفِ سَنَةٖ مِّمَّا تَعُدُّونَ﴾[الحج: ۴۷].
و در سوره معارج پنجاه هزار سال آمده است:
﴿كَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِينَ أَلۡفَ سَنَةٖ﴾[المعارج: ۴].
جناب نجمی باید براساس همان قاعده و قانون خودش یعنی جعلیبودن، به یکی از این دو آیه معتقد باشد و آیه دیگر را انکار کند.
در جواب اعتراض دوم باید عرض بکنم که شما چگونه نمیتوانید طبق روایات صحیح بخاری بپذیرید که تعداد زوجات و کنیزها صد و زیاده نفر بوده اما روایات اهل تشیع برای سلیمان÷را میپذیرید که بیان میکنند و او هزار همسر و کنیز را در یک قصر جمع کرده و با سیصد همسر و هفتصد کنیز در یک شبانه روز جماع میکرد [۵۱۳]. هشام از امام صادق نود و نه همسر و کنیز را بیان کرده و در قصص الجزائری ص ۴۰۸ آمده که: در قصر هزار خانه و در هر خانه یک منکوحه بوده است. در کتاب [اللئالی محمد نبی التوسیر و کافی: ج ۱ ص ۱۰۰ و انوار النعمانية: ۳/۱۸۲ باب: نور الحب] و درجاته آمده که سلیمان در یک شب و روز با همه هزار زن و کنیز خود جماع میکرد. همانند روایت امام بخاری، در [الـمحجة البيضاء الکاشاني: ۶/۲۸۲ باب بيان اقسام ما به العجب و تفصيل علاجه] آمده است. و در [الوسائل: ۱۴/۱۸۰ کتاب النکاح] آمده که هشام بن سالم از امام صادق روایت کرده که جبرئیل از جنت یک ظرف غذای هریسه که حورالعین آن را درست کرده بودند و مخصوص پیامبر جو علی و فاطمه و حسن و حسین بود آورد. ایشان این غذا را خوردند و به پیامبر جقوه چهل نفر مرد برای جماع با همسران در یک شب داده شد. و همچنان صاحب [الخصال: ۲/۵۴۱ ابواب الأربعين و مافوقه و الروضه رقم ۴۴۹ و الکمال الدين: ص ۱۱۶] از علی بن الحسین روایت نمودهاند که وقتی که صاحب الزمان ظاهر بشود الله تعالى دلهای شیعه ما را مثل یک تکه آهن میکند و به هر کدام قدرت جماع چهل نفر را میدهد.
اما در جواب اعتراض سوم که گفته برای سلیمان÷روا نیست که ان شاء الله گفتن را ترک کند و نسیان و فراموشی را هم برای وی جائز نمیدانیم، میگوییم:
با اینکه فرشته به او تذکر داد اما سلیمان÷هم بشر است و امکان خطا و نسیان برایش وجود دارد به همین دلیل ان شاءالله نگفت. خداوند میفرماید: ﴿وَأَلۡقَيۡنَا عَلَىٰ كُرۡسِيِّهِۦ جَسَدٗا ثُمَّ أَنَابَ﴾[ص: ۳۴]. «ما سلیمان÷ را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم، سپس او توبه کرد».
به هر حال پیغمبران از نسیان معصوم نیستند زیرا قرآن میفرماید:
﴿سَنُقۡرِئُكَ فَلَا تَنسَىٰٓ ٦ إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُ﴾[الأعلی: ۶-۷]. «ما بزودی بر تو میخوانیم و تو فراموش نمیکنی مگر آنچه را خدا بخواهد».
و در سوره الانعام میفرماید:
﴿وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّكۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾[الأنعام: ۶۸]. «و اگر شیطان از یاد تو برد پس از یاد آمدن با این گروه ستمگر منشین».
و قرآن درباره موسی و همراهش در آن قصه عجیب و غریب میگوید:
﴿ فَلَمَّا بَلَغَا مَجۡمَعَ بَيۡنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَٱتَّخَذَ سَبِيلَهُۥ فِي ٱلۡبَحۡرِ سَرَبٗا ... قَالَ أَرَءَيۡتَ إِذۡ أَوَيۡنَآ إِلَى ٱلصَّخۡرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ ٱلۡحُوتَ وَمَآ أَنسَىٰنِيهُ إِلَّا ٱلشَّيۡطَٰنُ أَنۡ أَذۡكُرَهُۥۚ وَٱتَّخَذَ سَبِيلَهُۥ فِي ٱلۡبَحۡرِ عَجَبٗا ٦٣﴾[الکهف: ۶۱ و ۶۳].
«هنگامی که به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و ماهی، راه خود را در دریا پیش گرفت (و روان شد). و بعد رفیق موسی÷میگوید: من فراموش کردم جریان ماهی را بازگو کنم و فقط شیطان بود که آن را از خاطر من برد و ماهی به طرز شگفت آوری راه خود را در دریا پیش گرفت».
(جناب نجمی) این قصه ماهی پخته شده و رفتن آن به دریا با آن حالت شگفتآور و فراموشی همراه موسی برخلاف عقل بشری است و از واقعه سلیمان هم عجیبتر است، و با عقل شما باید به خاطر این داستان هم بر قرآن عثمانی اعتراض کرد و همچنان این قرآن عثمانی به پیامبر خاتم الانبیاء و امام الرسل میگوید:
﴿وَلَا تَقُولَنَّ لِشَاْيۡءٍ إِنِّي فَاعِلٞ ذَٰلِكَ غَدًا ٢٣ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾[الکهف: ۲۳-۲۴].
«و هرگز در مورد کاری نگو، من فردا آن را انجام میدهم (۲۳) مگر اینکه خدا بخواهد (یعنی بگو ان شاء الله) و هر گاه فراموش کردی (گفتن انشاء الله را) (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور (و بگو انشاء الله)».
جناب نجمی: شأن نزول این آیه را در [تفسير القمي: ۲/۳۱-۳۲ و ۳۴ و فروع الکافي: ۷/۴۴۸ کتاب: الايمان و النذور و الکفارات] نگاه کنید و در همه جا مقلد عبدالحسین و فلان و فلان و فلان نباشید. باز هم افراد اهل سنت بشر اند و از خطا و نسیان معصوم نیستند.
[۵۱۳] فروع کافی: ج ۵، ص ۵۶۷ و البرهان: ج ۴، ص ۴۹ و قصص الانبياء: جزائری، ص ۴۰۷ و الانبياء حياتهم و قصصهم، ص ۴۲۹ و تفسير البرهان، ج ۴، ص ۴۳.