نقدی بر کتاب سیری در صحیحین

فهرست کتاب

آیا رسول خدا مؤمنان را لعنت می‌نمود؟

آیا رسول خدا مؤمنان را لعنت می‌نمود؟

اما اعتراض شماره (۴) بعد از بعثت، آیا رسول خدا بر مؤمنان لعنت می‌نمود، ص ۲۳۷: این عنوان تلبیس شد و ظاهری عوام فریب دارد و اصل ماجرا چیزی دیگر است و حرف «فا» در «فایما» و در فَاجعل، جزائیه، است و شرط محذوف دارد، «أي رب! إن کنت سببت مؤمنا فاجعل ذلك له قربة إليك» یعنی: «ای خدا همانا من بشرم اگر به کسی در حالت غضب کلمه زشتی گفته‌ام آن را برای او رحمت و پاکی و سبب نزدیکی به طرف خودت بگردان». عبارت مسلم این است: «أَوَمَا عَلِمْتِ مَا شَارَطْتُ عَلَيْهِ رَبِّى قُلْتُ اللَّهُمَّ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ فَأَىُّ الْمُسْلِمِينَ لَعَنْتُهُ أَوْ سَبَبْتُهُ فَاجْعَلْهُ لَهُ زَكَاةً وَأَجْرًا» [۵۲۴].

یعنی: «ای عایشه مگر تو ندانسته‌ای که من با پروردگار خود چه شرط کرده‌ام، بدان که شرط کرده‌ام که چون من بشرم اگر کسی را از مسلمین -و در عبارت بخاری کسی را از مؤمنین- لعن و سب کردم آن را برای او پاکی و سبب اجر بگرداند». و در بخاری آمده: «فَاجْعَلْ ذَلِكَ لَهُ قُرْبَةً إِلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ». «باب قول النبي جمن آذيته فاجعله له زکاة ورحمة، کتاب الدعوات» [۵۲۵]. و در روایت جابر بن عبدالله آمده: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ وَإِنِّى اشْتَرَطْتُ عَلَى رَبِّى عَزَّ وَجَلَّ أَىُّ عَبْدٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ سَبَبْتُهُ أَوْ شَتَمْتُهُ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ لَهُ زَكَاةً وَأَجْرًا». در روایت عائشهلدر صحیح مسلم آمده که دو نفر با رسول الله جسخن گفتند و رسول الله جرا به خشم آوردند، پس رسول اکرم آن دو را لعن و سب نمود و بعد از استفهام عائشه آن جملات گذشته را بیان فرمودند.

و به روایت ام سلیم به یتیمه که فرمود: «لاَ كَبِرَ سِنُّكِ». و بعد از استفهام ام سلیم، رسول خدا همان جملات را ارشاد نمودند و به روایت ابن عباس پیامبر به معاویه فرمودند: «لاَ أَشْبَعَ اللَّهُ بَطْنَهُ» [۵۲۶]. جناب نجمی عبارت صریح صحیح بخاری را تحریف نموده زیرا در بخاری آمده: «أَوَلَمْ تَسْمَعِى مَا قُلْتُ رَدَدْتُ عَلَيْهِمْ ، فَيُسْتَجَابُ لِى فِيهِمْ ، وَلاَ يُسْتَجَابُ لَهُمْ فِىَّ» [۵۲۷]. «مگر نشنیدی آنچه من گفتم (در جوابشان)و به آنان جواب دادم (یعنی گفتم علیکم) دعای من بر علیه آنان قبول می‌شود و دعای آنان بر علیه من قبول نمی‌شود». جناب نجمی این حدیث را غلط ترجمه کرده و نوشته: مگر تو نشنیدی من به تو چه گفتم: جمله «رَدَدْتُ عَلَيْهِمْ» را اصلاً ترجمه نکرده و کلمه «مَا قُلْتُ» را بر عکس ترجمه نموده است. و معنی «فَاحِشًا وَلا مُتَفَحِّشًا» را هم نفهمیده است «فاحِشاً» یعنی زیاده‌روی در بدگویی و بدزبانی و «متفحشاً بالتکلف» هم یعنی فحش و ناسزا به صورت زیاد و بی‌رویه و کلمه سبّاباً و لعّاناً کلمات مبالغه‌اند. واضح است که پیامبر جچنین نبوده و احیانا به چند نفری انگشت شمار کلمات تندی گفته‌اند، چنانچه در صحیح مسلم برای چهار نفر آمده و در بخاری برای یهود کلمه «عليکم» و برای یک فرد دیگر کلمه: «بِئْسَ أَخُو الْعَشِيرَةِ ، وَبِئْسَ ابْنُ الْعَشِيرَةِ». آمده است [۵۲۸]. جناب حجت الاسلام تمام این نکات و عبارات را کتمان و زیر پا نموده و عبارت بخاری را عمداً تحریف نموده و معنی: «لعّاناً وسبّاباً وفاحشاً ومتفحشاً». را با معنی: «لعنته وسببته (احيانا) وعند الغضب». یکی دانسته است. در بخاری کلمه: «فأيما مؤمن». و در مسلم کلمه: فَأَىُّ الْمُسْلِمِينَ، فَأَيُّمَا رَجُلٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ، فَأَىُّ الْمُؤْمِنِينَ آذَيْتُهُ فَأَيُّمَا مُؤْمِنٍ آذَيْتُهُ، فَأَيُّمَا عَبْدٍ مُؤْمِنٍ سَبَبْتُهُ، فَأَيُّمَا مُؤْمِنٍ، أَىُّ عَبْدٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ، فَأَيُّمَا أَحَدٍ دَعَوْتُ عَلَيْهِ مِنْ أُمَّتِى بِدَعْوَةٍ لَيْسَ لَهَا بِأَهْلٍ». با روایات مختلف آمده است [۵۲۹]. کلمه «اي» عام است برای همه مسلمین، اما جناب حجت الاسلام، بنا به دشمنی ذاتی و تعصب مذهبی خود بدون هیچ دلیلی، معاویهسرا از کلمه عام مستثنی نموده و بر امام مسلم اعتراضی جاهلانه کرده که چرا اسم معاویه را درین باب روایت کرده است.

آری روایات: «اللَّهُمَّ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ، اللَّهُمَّ إِنِّى أَتَّخِذُ عِنْدَكَ عَهْدًا لَنْ تُخْلِفَنِيهِ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ، اللَّهُمَّ إِنَّمَا مُحَمَّدٌ بَشَرٌ يَغْضَبُ كَمَا يَغْضَبُ الْبَشَرُ وَإِنِّى قَدِ اتَّخَذْتُ عِنْدَكَ عَهْدًا لَنْ تُخْلِفَنِيهِ، إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ وَإِنِّى اشْتَرَطْتُ عَلَى رَبِّى (برواية جابر) يَا أُمَّ سُلَيْمٍ أَمَا تَعْلَمِينَ أَنَّ شَرْطِى عَلَى رَبِّى أَنِّى اشْتَرَطْتُ عَلَى رَبِّى فَقُلْتُ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ أَرْضَى كَمَا يَرْضَى الْبَشَرُ وَأَغْضَبُ كَمَا يَغْضَبُ الْبَشَرُ فَأَيُّمَا أَحَدٍ دَعَوْتُ عَلَيْهِ مِنْ أُمَّتِى بِدَعْوَةٍ لَيْسَ لَهَا بِأَهْلٍ أَنْ تَجْعَلَهَا لَهُ طَهُورًا وَزَكَاةً وَقُرْبَةً يُقَرِّبُهُ بِهَا مِنْهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [۵۳۰]. تمام این روایات صحیح از راویان مختلف دلیل صریحند بر اینکه پیامبر جاگر احیاناً در حالت غضب کسی از مسلمین را نفرین بکند، آن نفرین از دل نیست، بلکه به سبب غضب بشری بوده لذا از خداوند می‌خواهد که آن نفرین را بر آن فرد مسلمان سبب رحمت و پاکی و قرب دربار الهی بگرداند، قرآن هم به پیامبر جهشدار می‌دهد:

﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ أَوۡ يَتُوبَ عَلَيۡهِمۡ أَوۡ يُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ ١٢٨[آل‌عمران: ۱۲۸].

«هیچ‌گونه‌ اختیاری برای تو نیست مگر اینکه خدا بخواهد آنها را ببخشد، یا مجازات کند، زیرا آنها ستمگرند».

نبی کریم جگروهی از صحابه را که از قاریان قرآن بودند برای جهاد فرستاد اما قبایل رعل و ذکوان و لحیان آنان را در منطقه‌ای به نام بئر معونه با وضعی فجیع به شهادت رسانیدند.

پس پیامبر جبه مدت یک ماه در نماز بعد از رکوع این قوم کفّار را دعای بد نمودند بعد این آیه نازل گردید: ﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ[الأنعام: ۵۲] [۵۳۱]. خداوند همچنان در سوره الانعام آیه (۵۲) می‌فرماید:

﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِكَ عَلَيۡهِم مِّن شَيۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَكُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٥٢[الأنعام: ۵۲].

«و کسانی که صبح و شام پروردگار خود را می‌خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند از خود طرد (دور) مکن نه چیزی از حساب آنها بر توست و نه چیزی از حساب تو بر آنها، اگر آنها را طرد کنی از ستمگران خواهی بود».

و همچنان قرآن می‌فرماید:

﴿عَبَسَ وَتَوَلَّىٰٓ ١ أَن جَآءَهُ ٱلۡأَعۡمَىٰ ٢ وَمَا يُدۡرِيكَ لَعَلَّهُۥ يَزَّكَّىٰٓ ٣[عبس: ۱-۳].

«چهره در هم کشید و روی بر تافت (۱) از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود (۲) تو چه می‌دانی شاید او پاکی و تقوا پیشه کند».

از این آیات به صراحت ثابت گردید که پیامبر جبنا به طبیعت بشری در حالت ناراحتی و غضب و یا بخاطر خدا احیاناً بعضی کسان را نفرین و دعای بد می‌کرد و یا به بعضی کم‌توجهی از خود نشان می‌داد، پس وقتی که خدا این تذکرات را به او داد، فرمود: «بار الها اگر من به کسی از مسلمین احیاناً نفرین کرده‌ام آن را برای او سبب رحمت و قرب و پاکی بگردان». متاسفانه حجت الاسلام از داخل قرآن و مضامین آن چندان خبری ندارد و احادیث را کاملاً نگاه نمی‌کند و اگر نگاه بکند آن را قطع و بریده می‌گرداند و از خود حدیث می‌تراشد و فقط به مسیر تقلیدی خود ادامه می‌دهد، کسی که هنوز حرف شرط و جزا را نمی‌داند و معنای «فأيما مؤمن»، «لعاناً»، «سبّاباً» «لعنته»و «سببته» را نمی‌داند و نمی‌تواند بین آنها از لحاظ معنی فرق بگذارد، چگونه بر صحابهشو ائمه بزرگ حدیث اعتراض می‌کند؟!! انتظاری بیش از این هم از فردی عجمی و مغرض نمی‌توان داشت.

[۵۲۴] صحیح مسلم: ج ۲، ص ۳۲۳، چاپ پاکستان. [۵۲۵] بخاری، ج ۲، ص ۹۴۱. [۵۲۶] صحیح مسلم: ج ۲، ص ۳۲۳-۳۲۵. [۵۲۷] بخاری: ج ۲، ص ۸۹۱. [۵۲۸] بخاری: ج ۲، ص ۸۹۱. [۵۲۹] مسلم: ج ۲، ص ۳۲۴. [۵۳۰] به روایت مسلم: ج ۲، ص ۳۲۴، باب من لعنه النبي ج. [۵۳۱] بخاری: کتاب التفسير، سوره آل عمران، باب غزوة الرجيع و ...، ج ۲، ص ۵۸۷ و ص ۶۵۵.