غم مخور - راز شاد زیستن

فهرست کتاب

احساس سعادت اصحاب ش به وجود محمد ج

احساس سعادت اصحاب ش به وجود محمد ج

پیامبر جبا دعوت الهی به سوی مردم آمد؛ او، جاذبه‌هایی مادی نداشت؛ خزانه و گنجی به او داده نشده بود؛ باغی نداشت که از آن بخورد و در کاخ مجللی سکونت نمی‌کرد؛ دوستداران او در حالی به او روی آوردند و با او بیعت کردند که زندگی سختی می‌گذراندند و در نهایت مشقت و دشواری قرار داشتند. روزهایی بود که آنها اندک بودند و می‌ترسیدند مردم اطراف، آنها را نابود کنند، اما با این حال، صحابه ش ، محمد جرا به شدت دوست داشتند.

پیروان محمد جدر شعب ابی طالب محاصره شدند؛ از نظر خوراک و غذا در تنگنا قرار گرفتند؛ علیه نام و شخصیت آنان تبلیغ شد؛ خویشاوندان، با آنها به جنگ و مبارزه برخاستند و مردم، آنها را آزار دادند؛ اما با این حال آنان، محمد جرا به شکل بی‌نظیری دوست داشتند.

برخی از آنان روی زمین داغ و سوزان با بدنی برهنه کشیده شدند؛ بعضی در زیر آفتاب و در فضای باز زندانی گشتند؛ کافران، برخی از آنها را به انواع گوناگون شکنجه دادند، با این حال صحابه ش ، پیامبر جرا از صمیم دل دوست داشتند.

اصحاب ش ، سرزمین، خانه، خانواده و اموالشان را از دست دادند؛ از چراگاه‌هایی که دوران کودکی را در آن گذرانده بودند و از جاهایی که در دوران جوانی در آنجا به بازی و سرگرمی و شادی می‌پرداختند، رانده شدند؛ اما با این همه، پیامبر جرا با تمام وجود دوست داشتند.

مؤمنان، به خاطر دعوت پیامبر جبه انواع بلا و مصیبت گرفتار شدند، سخت آشفته گشتند، دل‌هایشان به حنجره‌ها رسید و در مورد خدا گمان‌هایی بردند؛ اما با حال پیامبر جرا دوست داشتند.

بهترین جوانان اصحاب در معرض شمشیرهای آخته قرار گرفتند و شمشیرها، همانند درختی پربرگ و شاخ، بالای سر آنها سایه افکنده بود.

وکأن ظل السیف ظل حدیقة
خضــراء تنبت حولنا الأزهارا

«و سایه شمشیر، همچون سایه باغی سرسبز بود که پیرامون ما گل می‌رویاند».

مردان آنها قدم در میدان نبرد گذاشتند و چنان به سراغ مرگ رفتند که گویا برای تفریح رفته‌اند یا جنگ، برای آنها مراسم شب عید است. چون آنها پیامبر جرا در حد کمال دوست داشتند.

اما براستی آنان چرا چنین شیفته پیامبر جبودند و در پناه رسالت او، احساس سعادت می‌کردند و در آغوش آیین او، احساس آرامش و راحتی می‌نمودند و از آمدنش شادمان بودند و همه رنج‌ها، سختی‌ها و مشقت‌ها را در مسیر اطاعت از او فراموش کردند؟! آنان، در وجود پیامبر جهمه مفاهیم خیر و شادمانی و تمام نشانه‌های نیکی و حق را می‌دیدند.

پیامبر جدر کارهای بلند و والا نشانه ای برای جویندگان بود؛ مهرورزی و صمیمیت پیامبر ج، سوز و گداز دل آنها را خنک می‌کرد و سخنانش به آنان آرامش می‌بخشید و رسالتش، ارواح آنها را سرشار از شادی می‌نمود. پیامبر جرضامندی را به دل‌ها تزریق نمود؛ از اینرو آنان به دردهایی که در راه دعوت پیامبر جمی‌دیدند، توجه نمی‌کردند. رسول خدا جوجودشان را چنان سرشار از یقین کرده بود که همه ناراحتی‌ها و تلخ کامیها را از یاد برده بودند.

پیامبر جدرون و ضمیر آنها را با رهنمودهای خویش صیقل داده و با نور و درخشش خود بصیرت آنان را روشن گردانیده بود؛ آنان را از بارهای گران جاهلیت و بت پرستی که بر دوش آنان سنگینی می‌کرد، سبک دوش نمود و طوق‌های شرک و گمراهی را از گردنشان بیرون آورد؛ آتش کینه ورزی و دشمنی را که در ارواح آنان شعله ور بود، خاموش گرداند و بر احساسات، آب یقین ریخت و بدین سان روح و تن آنان آرام گرفت و دل‌هایشان آرامش یافت و خونسرد شدند. آنان، لذت زندگی درکنار پیامبر جو نیز آرامش در جوار او، شادمانی از بابت قرار گرفتن در آستان او و احساس امنیت از جهت پیروی از او را دریافتند. اصحاب ش ، نجات را در اطاعت از اوامر پیامبر جو توانگری را در اقتدا به او می‌دانستند.

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧[الأنبیاء: ۱۰۷] «تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم». ﴿وَإِنَّكَ لَتَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ٥٢[الشوری: ۵۲] «و بی‌گمان تو به راهی راست رهنمون می‌گردی». ﴿يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ[البقرة: ۲۵۷] «آنان را از تاریکی‌ها به سوی نور و روشنایی بیرون می‌آورد». ﴿هُوَ ٱلَّذِي بَعَثَ فِي ٱلۡأُمِّيِّ‍ۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٢[الجمعة: ۲] «او، ذاتی است که در میان بیسوادان، پیامبری از خود آنان مبعوث کرد که آیات خدا را بر ایشان می‌خواند و آنان را تزکیه می‌نماید و کتاب و حکمت را به آنها می‌آموزد؛ گرچه قبل از آن در گمراهی آشکاری بسر می‌بردند». ﴿وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ عَلَيۡهِمۡۚ[الأعراف: ۱۵۷] «و طوقها و زنجیرهایی را که بر آنها بود، از گردن آنان پایین می‌آورد». ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمۡ لِمَا يُحۡيِيكُمۡۖ[الأنفال: ۲۴] «هرگاه خدا و پیامبرش، شما را به آنچه شما را زنده می‌گرداند، فرا خواندند، اجابت کنید». ﴿وَكُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنۡهَاۗ[آل عمران: ۱۰۳] «و شما در لبه پرتگاه جهنم بودید؛ شما را از آن نجات داد».

اصحاب پیامبر جدر کنار پیشوا و الگوی خود احساس خوشبختی می‌کردند و واقعاً حق هم داشتند که احساس سعادت نمایند و شادمان گردند.

یا لیلة الجـزع هلا عدت ثانیة
سقی زمانک هطّال من الدّیم

«ای شب پریشانی! آیا دوباره باز نمی‌گردی؟ زمان تو را بارانی سیل آسا و مداوم آبیاری کرده است».

درود و سلام خدا بر پیامبر رحمت باد؛ پیامبری که عقل‌ها را از طوق‌های انحراف آزاد کرد و انسانها را از مهلکه‌های گمراهی نجات داد. خدایا!از یاران بزرگوار به پاداش آنچه در راه تو تقدیم نموده‌اند، راضی و خوشنود باش.