غم مخور - راز شاد زیستن

فهرست کتاب

حقيقت دنيا

حقيقت دنيا

معیار سعادت، در کتاب بزرگ خدا بیان شده و میزان و اندازه تمام چیزها در پند حکیمانه او روشن و واضح گردیده است.

خداوند متعال، ارزش هر چیز و بازتاب آن بر بنده را در دنیا و آخرت بیان نموده است: ﴿وَلَوۡلَآ أَن يَكُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ لَّجَعَلۡنَا لِمَن يَكۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُيُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَيۡهَا يَظۡهَرُونَ ٣٣ وَلِبُيُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَيۡهَا يَتَّكِ‍ُٔونَ ٣٤ وَزُخۡرُفٗاۚ وَإِن كُلُّ ذَٰلِكَ لَمَّا مَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۚ وَٱلۡأٓخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلۡمُتَّقِينَ ٣٥[الزخرف: ۳۳- ۳۵] «اگر مردم، یک ملت نمی‌شدند، برای کسانی که به خداوند مهربان کفر می‌ورزند، سقف‌های خانه‌هایشان را از نقره می‌نمودیم و پله‌هایی قرار می‌دادیم که بر آن بالا می‌رفتند و برای خانه‌هایشان درهایی قرار می‌دادیم و تخت‌هایی که بر آن تکیه می‌زنند و زیبایی‌های دیگری. همه اینها چیزی جز کالای دنیا نیست و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزکاران بهتر است».

حقیقت زندگی و کاخ‌ها و خانه‌ها و طلا و نقره و مقام دنیا، همین است. نشانِ بی‌ارزشی دنیا، این است که بطور کامل به کافر داده می‌شود و مؤمن از آن محروم می‌گردد تا ارزش زندگی دنیا، برای مردم روشن گردد.

عتبه بن غزوان، صحابی معروف در حال سخنرانی، اظهار تعجب می‌نماید که چگونه او و سایر اصحاب به همراه پیامبر جدر جهاد در راه خدا برگ درختان را می‌خوردند وآن روزها شیرین‌ترین روزهای زندگی و بهترین لحظات عمرشان بود! عتبه پس از وفات پیامبر ج، امیر و فرماندار یک منطقه شد. آری! واقعاً زندگی و حیاتی که بعد از وفات پیامبر جبه او روی آورد، از دید خودش زندگی کم ارزشی بود:

أری اشقيـاء الناس لايسـأمونها
علی أنـهم فيـها عـراة وجوع

«افراد بینوا را می‌بینم که از زندگی بیزار و خسته نمی‌شوند، با اینکه آنها، عریان و گرسنه‌اند».

أراها وإن كانت تسر فإنها
سحـابة صيـف عن قلـيل تقشع

«به نظرم دنیا با اینکه انسان را شاد می‌کند، ‌مانند ابر تابستان است که بعد از اندکی پراکنده و دور می‌شود».

سعد بن ابی وقاصس، وقتی بعد از وفات پیامبر جفرمانروایی کوفه را بر عهده می‌گیرد، متعجب و شگفت زده می‌شود. زیرا او نیز به همراه پیامبر جبرگ درختان را می‌خورد و پوست حیوانات را می‌پخت و سپس آن را با آب، قورت می‌داد. از اینرو معتقد بود که کاخ‌ها وخانه‌هایی که بعد از وفات پیامبر جروی آورده‌اند، ارزشی ندارند: ﴿وَلَلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لَّكَ مِنَ ٱلۡأُولَىٰ ٤[الضحی: ۴] «و آخرت برای تو بهتر است از دنیا».

پس این قضیه، رازی دیگر دارد و آن، اینکه دنیا، ناچیز و بی‌ارزش است.

﴿أَيَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِينَ ٥٥ نُسَارِعُ لَهُمۡ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِۚ بَل لَّا يَشۡعُرُونَ ٥٦[المؤمنون: ۵۵- ۵۶] «آیا گمان می‌برند که ما بوسیله مال و فرزند آنها را یاری می‌کنیم؟ ما در هیمن دنیا خوبی‌ها را به آنان می‌دهیم و آنان نمی‌فهمند».

در حدیث آمده است: «سوگند به خدا، من، از این نمی‌ترسم که شما فقیر شوید».

یک بار عمرسنزد پیامبر جرفت و دید که آن حضرت جروی حصیر خوابیده و اثر آن بر پهلوهایش مانده و در خانه‌اش جز مقداری جو چیزی نیست. چشمان عمر پر از اشک شد.

واقعاً وضعیت عجیبی بوده و انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. زیرا پیامبر خدا جو پیشوای تمام مردم چنین وضعیتی داشته‌اند. ﴿وَقَالُواْ مَالِ هَٰذَا ٱلرَّسُولِ يَأۡكُلُ ٱلطَّعَامَ وَيَمۡشِي فِي ٱلۡأَسۡوَاقِ[الفرقان: ۷] «و گفتند: این پیامبر را چه شده که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود».

سپس عمر به پیامبر جمی‌گوید: تو خودت ای پیامبر خدا، می‌دانی که قیصر و کسری در چه حالتی هستند! پیامبر جفرمود: «آیا تو شک داری ای پسرخطاب! آیا نمی‌پسندی که آخرت، از آن ما باشد و دنیا بهره آنان؟»

بدون تردید معادله روشن و قسمت منصفانه‌ای است و هرکس، می‌پسندد، بپسندد و هرکس نمی‌پسندد، نپسندد. هرکس می‌خواهد سعادت را در درهم و دینار و خانه و ماشین بجوید، همین کار را بکند، اما بداند که هرگز به سعادت دست نخواهد یافت.

﴿ مَن كَانَ يُرِيدُ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِيهَا وَهُمۡ فِيهَا لَا يُبۡخَسُونَ ١٥ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَيۡسَ لَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا ٱلنَّارُۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَٰطِلٞ مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٦[هود: ۱۵- ۱۶] «هرکس زندگانی دنیا و زینت آن را می‌خواهد، پاداش کارهایش را در دنیا به تمام و کمال به او خواهیم داد و چنین کسانی کم داده نمی‌شوند. ایشان، کسانی هستند که در آخرت بهره ای جز آتش ندارند و آنچه در دنیا کرده‌اند، نابود و باطل می‌شود».

عفاء علـی دنـيا رحلـت لغـيرها
فـليـس بـهـا للـصالحين معرج

«کار دنیایی که ازآن به جایی دیگر کوچ می‌کنم، تمام است و صالحان، راه خود را به سوی آن کج نخواهند کرد».