غم مخور و سعی کن با نیکی کردن به دیگران از خود نام نیکی به یادگار بگذاری
یکی از سخاوتمندان به یکی از شعرا نیکی کرد؛ آن شاعر در تعریف آن سخاوتمند شعری سرود:
غلام رمـاه الله بالحسـن یافعا
علی وجهه من کل مکرمة سور
«او جوان زیبایی است که به سن رشد رسیده و چهرهاش، از انواع زیباییها به شدت میدرخشد».
ولمـا رأی المجد أستعیرت ثیابـه
تـردی رداء واسع الثـوب واتـزر
«او بدانگاه که مشاهده نمود که نااهلان، به دروغ لباس بزرگواری بر تن کردهاند، ردای فراخ بزرگواری از تن افکند و ازاری پوشید».
کـأن الثـریـا عـلـقـت بجـبـینـه
وفي جیده الشعری وفي وجهه القمر
گویا ستاره ثریا به پیشانیش آویخته و در گریبانش، ستارهای در خشان و در چهرهاش، ماه میدرخشد».