غم مخور - راز شاد زیستن

فهرست کتاب

از عشق و دلدادگی بپرهیز

از عشق و دلدادگی بپرهیز

از عشق بپرهیز؛ چون عشق، اندوهی همیشگی و مستمر است. یکی از نشانه‌های خوشبختی مسلمان، این است که از آه و فغان و دلباختگی و عشق شاعران و شکایتشان از هجران و فراق و وصال بدور باشد. چون گرفتار شدن به چنین اموری، نشانه تهی بودن قلب است؛ ﴿أَفَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ وَأَضَلَّهُ ٱللَّهُ عَلَىٰ عِلۡمٖ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمۡعِهِۦ وَقَلۡبِهِۦ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِۦ غِشَٰوَةٗ[الجاثیة: ۲۳] «هیچ دیده‌ای کسی را که هوا و هوس خود را معبود خویش قرار داده و خداوند، او را با وجود دانش و آگاهی، گمراه نموده و بر شنوایی و قلبش مهر زده و بر بینایی او پرده‌ای قرار داده است؟»

وأنا الذي جلب المنیة طرفه
فمن المطالب والقتیل القـاتل

«من، کسی هستم که نگاهش، مرگ را به سوی خود کشانده است؛ پس خوانده کیست و مقتول قاتل چه کسی می‌باشد»؟

یعنی من سزاوار رنج‌ها و دردهایی هستم که چشیده‌ام. چون من، بزرگترین عامل اتفاقاتی هستم که برایم رخ داده‌اند.

شاعر اندلسی به کثرت عشق و دلباختگی خود افتخار می‌کند و می‌گوید:

شکا ألم الفراق النّـاس قبلي
وروّع بالجـوي حي ومیـت

«مردمان پیش از من نیز از درد فراق و جدایی شکایت کرده‌اند و مرده و زنده، به خاطر عشق و دلباختگی، هراسان گشته‌اند».

وأمـا مثلمـا ضمت ضلوعي
فـإني مـا سمـعت ولا رأیت

«اما مانند آنچه در درون من است، نشنیده و ندیده‌ام».

اگر در درون این شاعر، پرهیزگاری و ذکر و روحانیت و ربانیت، جای می‌گرفت، به حق می‌رسید، دلیل را می‌شناخت، راه هدایت را می‌دید و صراط مسقیم را در پیش می‌گرفت. ﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ[الأعراف: ۲۰۰] «و اگر از سوی شیطان وسوسه‌ای، به تو رسید، به خدا پناه ببر». ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ ٢٠١[الأعراف: ۲۰۱] «همانا پرهیزگاران، هنگامی که گرفتار وسوسه‌ای از شیطان می‌شوند، به یادِ (عداوت شیطان و عقاب و ثواب پروردگار) می‌افتند (و در پرتو یاد خدا و به خاطر آوردن کینه شیطان) بینا می‌گردند».

ابن قیم در کتاب «الداء والدواء» و نیز در کتاب «الجواب الکافي لمن سأل عن الدواء الشافی»، به صورت کامل و رضایت بخش به این قضیه پرداخته است؛ علاقمندان می‌توانند به این کتاب‌ها مراجعه نمایند. برخی از عوامل و زمینه‌های عشق و دلباختگی، عبارتند از:

۱- تهی بودن قلب از محبت خداوند و از ذکر و شکر و عبادت او.

۲- چشم چرانی و نگاه به نامحرمان؛ باید دانست چشم چرانی، غم‌ها و رنج‌های زیادی برای دل، به ارمغان می‌آورد؛ ﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ[النور: ۳۰] «به مؤمنان بگو: چشمان خود را پایین بگیرند». در حدیث آمده است: «نگاه، تیری از تیرهای شیطان است».

وأنت متی أرسلت طرفك رائداً
إلی کل عین أتعبتـك المنـاظر

«هرگاه چشم خود را به هر سو خیره نمایی، منظره‌ها و چشم اندازهایی که می‌بینی، تو را در رنج و خستگی خواهند انداخت».

رأیت الــذي لا کلـه أنت قادر
علیه ولا عن بعضه أنت صابر

«بدین سان چیزی می‌بینی که نه توان همه‌اش را داری و نه می‌توانی بر قسمتی از آن، صبر کنی».

۳- کوتاهی در عبادت و ذکر و دعا و نمازهای نفلی؛ ﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ[العنکبوت: ۴۵] «بی‌گمان نماز، انسان را از کارهای بد و از زشتی‌ها باز می‌دارد

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿كَذَٰلِكَ لِنَصۡرِفَ عَنۡهُ ٱلسُّوٓءَ وَٱلۡفَحۡشَآءَۚ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُخۡلَصِينَ ٢٤[یوسف: ۲۴] «تا اینگونه بدی و زشتی را از او دور کنیم. بی‌گمان او، از بندگان مخلص ما بود».

برای درمان عشق و رهایی از دلباختگی، راه‌های زیادی وجود دارد؛ از جمله:

۱- خود را به نشان بندگی برآستان مولی انداختن و از او طلب رهایی و بهبودی نمودن.

۲- حفظ شرمگاه و کنترل چشم‌ها؛ ﴿وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ[النور: ۳۰] «و شرمگاه‌های خود را حفظ نمایند». ﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٥[المؤمنون: ۵] «و کسانی که شرمگاه‌های خود را حفظ می‌کنند».

۳- ترک شهر و دیار و خانه و یاد کسی که دلبسته‌اش شده‌اید.

۴- مشغول شدن به اعمال صالح و کارهای شایسته؛ ﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ[الأنبیاء: ۹۰] «بی‌گمان آنها، در انجام کارهای خوب شتاب می‌ورزند و با بیم و امید ما را می‌خوانند».

۵- ازدواج؛ ﴿فَٱنكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ ٱلنِّسَآءِ[النساء: ۳] «با زنانی که برای شما حلالند و دوست دارید، ازدواج کنید». ﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡكُنُوٓاْ إِلَيۡهَا[الروم: ۲۱] «و از نشانه‌های او، این است که برایتان از خودتان همسرانی آفریده تا در کنارشان بیارامید». در حدیث آمده است: «ای گروه جوانان! هرکس از شما توانایی دارد، ازدواج کند».