طب القلوب - آسیب شناسی شخصیت انسان

فهرست کتاب

منزلت قلب:

منزلت قلب:

قلب فرمانروایی است که بر همه اعضاء و استعدادهای جسمی و معنوی انسان فرمان می‌راند، و آن‌ها را به خدمت گرفته و نقش محوری و مرکزی را در میان آن‌ها بر عهده دارد.

قلب مهمترین عضو وجود آدمی، ستون فقرات حیات و زندگی، و سرچشمه‌ی روح حیوانی و صفات غریزی است.

قلب معدن و جایگاه عقل، علم، حلم، کرم، شجاعت، شکیبایی، تحمل‌پذیری، عشق، اراده، خشم و خشنودی و دیگر صفات بشری است.

تمامی اعضا و استعدادهای ظاهری و باطنی، سربازانی مطیع و فرمانبردار قلب‌اند.

چشم پیشقراول و راهنمای او برای کشف دیدنی‌ها است و هرگاه چشم چیزی را ببیند به او گزارش می‌دهد و به سبب پیوند و ارتباط استوار میان آن دو هرگاه چیزی در آن مستقر شود. در دیگری نمایان می‌گردد و در واقع چشم آیینه‌ای است که می‌توان از خلال آن آنچه را که در قلب قرار دارد، دید.

همچنین زبان ترجمان و بازگوکننده آن چیزهایی است که در دل جای دارند.

به همین سبب است که خداوند متعال در بسیاری از موارد آن سه را در کنار یکدیگر ذکر فرموده است:

﴿إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا ٣٦[الإسراء: ۳۶].

«به راستی در مورد شنیدن و دیدن و دل همه مسؤولند (و مورد بازخواست قرار می‌گیرند)».

همچنین در آیه‌ای دیگر دل و دیدن را در کنار یکدیگر قرار داده و فرموده است:

﴿وَنُقَلِّبُ أَفۡ‍ِٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ ١١٠[الأنعام: ۱۱۰]. «ما دل‌ها و چشم‌های ایشان را واژگونه و حیران می‌گردانیم».

شنیدن نیز کار ارسال پیام‌ها و سخنان دیگران را به دل آدمی برعهده دارد، و زبان نیز همچنان که گفته شد، مکنونات دل را به دیگران منتقل می‌نماید.

در مجموع می‌توان گفت که دیگر اعضای ظاهری و باطنی وجود آدمی کارگزار و فرمانبردار قلب‌اند، و رسول خدا جفرموده‌اند:

«أَلاَ وَإِنَّ فِى الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ كُلُّهُ، وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ كُلُّهُ، أَلاَ وَهِىَ الْقَلْبُ» [۴].

«بدانید که در جسم عضوی قرار دارد که هرگاه اصلاح گردد همه وجود آدمی اصلاح می‌شود، و هرگاه تباه شود، تمامی وجود انسان فاسد و تباه می‌شود، متوجه باشید که آن عضو قلب است».

ابوهریرهسمی‌فرماید:

«قلب فرمانروا و اعضای ظاهری و باطنی سرابازن اویند، اگر فرمان روا پاک باشد، فرمانبرداران نیز راه پاکی را در پیش می‌گیرند، اما اگر او ناپاک گردد، فرمانبردارانش نیز راه ناپاکی را برمی‌گزینند» [۵].

از آنجا که قلب به حیات و ضد آن توصیف می‌شود، سه حالت و وضعیت خاص را پیدا می‌نماید.

[۴] رواه البخاری (۵۲) و مسلم (۱۵۹۹). [۵] مفتاح دارالسعادة: ج ۲، ص ۱۶.