خلاصه کلام
در مورد قلب صحیح و سلیم باید گفت که همه هم و غم او در توجه به خداوند است، و تمامی محبت و نیت، توان مادی و معنوی، خواب و بیداری و کردار و گفتارش را در راستای رضایت او مرتب مینماید، و همه اندیشهها و دلمشغولیهایش در ارتباط با معرفت، عبادت و کسب رضایت اوست.
صاحب چنان قلبی خلوت با خداوند را بر معاشرت با مردم ترجیح میدهد. مگر آن که بودن با مردم را راهی برای رضایت خداوند بداند. او لذت و آرامش و امنیت خود را در تبعیت از هدایت خداوند مییابد. و هرگاه به غیر او اندک التفاتی بنماید، این کلام هدایتگر الهی را به خاطر میآورد که:
﴿يَٰٓأَيَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ ٢٧ ٱرۡجِعِيٓ إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةٗ مَّرۡضِيَّةٗ ٢٨﴾[الفجر: ۲۷- ۲۸].
«ای انسان آرامشیافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که خوشنودی و خداوند نیز از تو خوشنود است».
او این کلام الهی را مدام بر نفس خویش میخواند و احساس میکند که آن را از خداوند متعال میشنود، و این ایمان و اطمینان باعث میشود که قلب احساس کند که در حضور خداوند قرار دارد، و با حال و هوای عبودیت خود را به خداوندش نزدیک میگرداند، و عبودیت و اطاعت خداوند جز و صفت و طبیعت آن میشود، و از روی محبت و شوق نه اجبار و اکراه به اطاعت خداوند روی میآورد.
هرگاه امر و نهی خداوندش به او یادآوری شود، در دل خویش ندای نداگری را میشنود که میگوید: خداوندا! ما مطیع و فرمانبرداریم، و به خاطر این راهنمایی تو را سپاسگزاریم و بابرترین حمد و تعریف تو را میستابیم.
هرگاه با مشکلی مواجه شود ندایی را از قلب خویش میشنود که میگوید: خداوندا! من عبدی محتاج و نیازمند و تو پروردگاری صاحب عزت و محبتی! اگر شکیبایم نگردانی، شکیبایی خود را از دست خواهم داد. و اگر مرا قوت و توان نبخشی خود از قدرت و توانی برخوردار نخواهم بود! هیچ پناهگاهی و فریادرسی جز رویآوردن به بارگاه با عظمت تو و یار بخواهی از تو حلال مشکلاتم نخواهد شد، هیچگاه از بارگاهت رویگردان نخواهم بود و از پیشگاهت گریزان نخواهم گردید.
او به تمامی خود را به خداوند دانای بینای توانا خواهد سپرد. و به او تکیه و توکل خواهد کرد، اگر با مشکلی و سختی مواجه شود، صادقانه خواهد گفت که خداوندا! این رحمتی است که آن را به من ارزانی داشتهای و دارویی است که از روی دلسوزی برای من دردمند تجویز کردهای و چنانچه چیزی را که دوست میدارد، از او دور گرداند. با کمال رضایت میگوید که قطعاً آن چیز برای من مضر بوده است، و میگوید: خداوندا! «کم نبودهاند اموری که میخواستهام آنها را انجام بدهم، اما مرا بر آن داشتهای که از آنها دست بردارم و تو همچنان از خودم با من نیکوکارتر و مهربانتری».
به هرگونه سرور و شادمانی یا غصه و نگرانی که دچار شود، آن را راهی برای رسیدن و نزدیکتر شدن به خداوند و دری برای وصول به بارگاه او میگرداند.
همانگونه که شاعری میگوید:
ما مَسّني قدرٌ بكُرْهٍ أو رضى
إلا اهتديت به إليك طريقاً
أمْضِ القضاء على الرضى منى به
إني وجدتك في البلاء رفيقاً
«هیچ چیز ناخوشایند و خوشایندی برایم پیش نیامده، مگر آن که آن را راهی برای رسیدن به تو گردانیدهام، قضا و قدر تو این است که من از آن خوشنود باشم، به راستی در مصایب و بلایا تو را رفیق راه خویش یافتهام».
خوشا به سعادت صاحبان آن چنان دلها و نهانیها و لذتهایی که در آن قرار دارند و گنجها و گوهرهایی که در قلوب آنها ذخیره شدهاند. چه پاک است پنهانیها و چه زیباست اسرار آنها به ویژه زمانی که اسرار و نهانیها عیان میشوند!
سوگند به خداوند پرچم بزرگ و هدایتگری برای آنها برافراشته شده و با تمام توان به سوی آن میروند و در صراط مستقیمی که برای آنان نمایان شده استوار گام برمیدارند، و غیر خداوند بسیار او را به سوی خود خواندهاند، اما گوش خود را بر ندای ایشان بسته و ایمان و اطاعت از خداوند را بر هرچیز و کسی ترجیح میدهند.