طب القلوب - آسیب شناسی شخصیت انسان

فهرست کتاب

۱- اطلاع از معایب نفس:

۱- اطلاع از معایب نفس:

یکی از فواید و مصالح محاسبه نفس آگاهی از عیوب آن است. هرکسی که از معایب نفس خویش مطلع نباشد نمی‌تواند آن‌ها را از میان بردارد، اما هرگاه از نقایص و بیماری‌های آن آگاه گردد، به خاطر کوتاهیش در عبودیت خداوند آن را مورد ملامت و محاسبه قرار خواهد داد.

امام احمد از ابودرداءبنقل می‌نماید که فرموده است:

«فقه و معرفت انسان زمانی کامل خواهد شد که دیگران را به خاطر کوتاهی در ادای وظایف دینی و بندگی خداوند اندرز نموده و مورد ملامت قرار دهد، اما به نفس خویش هم توجه کند و به خاطر ضعف‌ها و کوتاهی‌هایش آن را بیش از دیگران مورد ملامت قرار بدهد».

مطرف بن عبدالله گفته است:

«اگر به خاطر معرفت نفس خویش نبود با مردم قطع رابطه می‌کردم».

همچنین او در دعایی که در عرفات می‌خواند، می‌گفت:

«خداوندا! به سبب من مردم را از خود مران!»

بکر بن عبدالله مزی می‌گوید:

«وقتی به صحنه‌ی عرفات نگه می‌نمودم، فکر می‌کردم اگر من در میان ایشان نبودم. همه آن‌ها مورد مغفرت خداوند قرار می‌گرفتند».

ایوب سختیانی گفته است:

«هرگاه از صالحان سخن به میان می‌آید، شرم دارم خود را از ایشان به شمار بیاورم».

هنگامی که سفیان ثوری در لحظات پایانی مرگ قرار داشت، ابوالأشهب و حماد بن سلمه به عیادت او رفتند، حماد گفت: ابوعبدالله مگر از آنچه که از آن هراس داشتی مصون نمانده‌ای؟ تو به پیشگاه پروردگاری ارحم الراحمین می‌روی که به رحمت و مغفرت او امیدواری؟

گفت: ای ابوسلمه! فکر می‌کنی کسی همچون من از آتش دوزخ رهایی پیدا خواهد نمود؟

گفت: آری، سوگند به خداوند امیدوارم که اهل نجات باشی!»

یونس بن عبید می‌گوید: «یکصد صفت از خصال خیر را می‌شناسم که حتی یکی از آن‌ها را در نفس خود نمی‌یابم».

محمد بن واسع گفته است: «اگر گناه باعث وزیدن باد و طوفان می‌شد، هیچکس نمی‌توانست خود را بر روی زمین نگاه دارد».

نزد یکی از حاکمان کسی از داود طایی به نیکی یاد می‌کرد، او گفت: «اگر مردم از بعضی از آنچه که ما در آن قرار داریم باخبر می‌شدند، هیچگاه هیچکس کلامی را در تعریف ما بر زبان نمی‌آورد».

ابوحفص می‌گوید: «هرکس در هر اوقات و احوالی نفس خود را متهم نکند و مورد ملامت قرارش ندهد و در هر شرایطی با آن مخالفت ننماید و او را به آنچه که برایش سخت است وادار نکند! دچار زیان و خسران می‌گردد، و هرکس یکی از خصال نفسانی خود را مورد تحسین قرار بدهد، نفسش او را نابود خواهد کرد».

طبیعت نفس بشری به گونه‌ای است که او را به سوی پرتگاه هلاکت می‌کشاند، دشمنانش را یاری می‌دهد، به سوی همه زشتی‌ها روی می‌آورد، از همه پلشتی‌ها پیروی می‌کند، و خوی آن به گونه‌ای است که مدام در راه مخالفت گام می‌گذارد.

نعمت و سعادتی که با هیچ نعمت و سعادت دیگری قابل مقایسه نیست، نجات از دام‌های نفس و بردگی آن است، زیرا بدترین و بزرگ‌ترین مانع میان خداوند و انسان نفس است. هر انسانی که بیشتر آن را بشناسد. بیشتر مورد سرزنش و ملامتش قرار می‌دهد.

یونس بن حبیب می‌گوید: ابوداود از صلت بن دینار و او از بقیه بن صهبان هنانی نقل نموده که از ام المؤمنین عایشهلدر مورد معنای آیه زیر سؤال شد:

﴿ثُمَّ أَوۡرَثۡنَا ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَيۡنَا مِنۡ عِبَادِنَاۖ فَمِنۡهُمۡ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ وَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞ وَمِنۡهُمۡ سَابِقُۢ بِٱلۡخَيۡرَٰتِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ[فاطر: ۳۲].

«سپس کتاب (قرآن) را به بندگان برگزیده خود (امت محمدی) عطا کردیم، اما برخی از آنان بر خود ستم می‌کنند و گروهی از ایشان میانه‌روند، و دسته‌ای از آنان به خاطر توفیقات الهی در نیکی‌ها پیشتازند».

حضرت عایشهلفرمود:

«فرزندم! آنان اهل بهشتند! پیشگامان در خیر و نیکی کسانی بودند که در عصر رسول خدا جزندگی می‌کرده و رسول خدا جبه بهشتی‌بودن و برخورداریشان از نعمت‌های آن شهادت داده است، اما «مقتصدین» آن عده از اصحابی هستند که تا پایان عمر از راه و رسم و سنت رسول خدا جتبعیت نمودند، اما ستمگران بر نفس خویش کسانی مثل من [۱۶]و شما هستند».

ملاحظه می‌کنید که حضرت عایشهلخود را جزو ستمگران بر خود به حساب آورده است. امام احمد روایت نموده که عبدالرحمنسنزد ام سلمهلبود، او گفت: از رسول خدا جشنیدم که می‌فرمود: «برخی از این مردم پس از مرگم برای همیشه مرا نخواهند دید».

عبدالرحمن با نگرانی از نزد او خارج شد! پس از ساعاتی بار دیگر بازگشت و به ام سلمهلگفت: تو را به خداوند سوگند می‌دهم بگو که آیا من از آنان هستم یا نه؟!

ام سلمهلگفت: نه اما غیر از تو نمی‌توانم هیچکس دیگر را تبرئه کنم» [۱۷].

از استاد خویش شنیدم که می‌گفت:

«منظور ام سلمهلاین بوده که من این باب را بر روی خود نمی‌گشایم و در مورد هیچکس داوری نمی‌نمایم، منظور او این نبوده که از میان اصحاب تنها عبدالرحمنسبهشتی بوده است».

[۱۶] البته این یک نوع تواضع و فروتنی از جانب ام المؤمنین می‌باشد. (مُصحح) [۱۷] بروایت امام احمد در المسند ج ۶ – ۲۹۸.