پناهبردن به خداوند از شر نفس:
این بخش همچون پایه و قاعدهای برای بخشهای بعدی است.
لازم به یادآوری است که «نفس اماره» منشأ تمامی بیماریهایی است که قلب به آنها مبتلا میشوند. و تمامی عوامل فاسدکننده قلب به آن برمیگردند، و به دیگر اعضاء و پیش از همه آنها به قلب سرایت مینماید.
رسول خدا جدر مقدمه صحبتهایش غالباً میفرمود:
«إنَّ الْحَمْدَ لِلَّهِ نَسْتَعِينُهُ ونستهديه وَنَسْتَغْفِرُهُ وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا وَسَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا...» [۱۱].
«ستایش خاص خداوند است، از او یاری میطلبیم و هدایت میجوییم، و طلب بخشش مینماییم و از شر و شرارت نفس خویش و کردارهای بدمان به خداوند پناه میبریم...»
در مسند ترمذی از حُصین بن عبید روایت شده که:
«پیش از مسلمانشدنم رسول خدا جبه من فرمود: «حُصین چند خدا را میپرستی؟»
گفتم: هفت خدا در زمین و یک خدا در آسمان.
فرمود: «از کدامیک از آنها امید و هراس داری؟»
گفتم: به آن خدایی که در آسمان است.
فرمود: «اسلام را قبول کن! تا چیزهای مفیدی را به تو بیاموزم».
پس از آن که ایمان آوردم، فرمود:
«بگو: خداوندا! راه رشد و صراط مستقیم را به من بنمایان، و مرا از شر نفسم مصون بدار».
رسول خدا جبه طور کلی از شر نفس و از شر و زیانهای کردار و گفتاری که از آن پدید میآیند و پیامدها، سختیها و مجازات آنها به خداوند پناه میبرد. این که از شر نفس و اعمال هردو به خداوند پناه میبرد، به خاطر دو احتمال بوده است.
یکم: از باب اضافه نوع به جنس خویش است، یعنی خداوند از شر این نوع از اعمال به تو پناه میبرم.
دوم: منظور از آن مجازات اعمالی است که صاحب آن را دچار مشکل و زیان میگردانند.
براساس احتمال اول، رسول خدا از صفت و خلصت نفس و عملکرد آن به خداوند متوسل شده است.
و بر پایهای احتمال دوم، از مجازاتها و اسباب آنها به خداوند پناه برده است.
بدین صورت کردار بد نیز جزء شر نفس به شمار میآید.
آیا این دعای او بدان معناست که خداوندا! از مجازات اعمالم که مرا ناخوشایند است. به تو پناه میبرم. یا از نفس کردارهای بدم؟
ظاهراً معنی اول مرجح است، زیرا استعاذه از کردار بد پس از وقوع آن، چیزی به جز پناهبردن به خداوند از مجازات و عواقب آن نیست، هرچند که عین امر واقع و موجود را نمیتوان رفع و برطرف کرد.
[۱۱] ابوداود (۲۱۱۸) و اصحاب سنن.