علامتهای سلامت قلب:
اما قلب سلیم، امور مفید و شفابخش را بر امور مضر و نابودکننده – برخلاف قلب بیمار – ترجیح میدهد.
- مهمترین و بهترین غذای قلب آگاهی و ایمان است.
- و مفیدترین و مناسبترین دارو، آیات شفابخش قرآن میباشد که هریک از آنها هم غذاست و درمان.
یکی دیگر از نشانههای قلب سالم و زنده این است که از دنیاپرستی میگریزد و به آخرتگرایی گرایش پیدا میکند، و به گونهای به دنیای پس از مرگ یقین و باور دارد و برای آن تلاش مینماید و توشه خویش را تهیه میکند که انگار اساساً وطن و مسکن او در آنجاست.
صاحب قلب سلیم خود را در این جهان همچون مسافری غریب به شمار میآورد که تنها به اندازه احتیاج به آن توجه دارد، اما دلمشغولی او دوری از وطن آخرت و بازگشت به وطن اصلی خویش است.
همانگونه که رسول خدا جخطاب به عبدالله بن عمربفرمودند:
«كُنْ فِى الدُّنْيَا كَأَنَّكَ غَرِيبٌ أَوْ عَابِرُ سَبِيلٍ، وَعُدَّ نَفْسَكَ مِنْ أَهْلِ الْقُبُورِ».
«در دنیا به گونهای باش که انگار غریب و یا رهگذری و خود را از اهل قبور به شمار بیاور!».
فحي على جنات عدن فإنها
منازلك الأولى وفيها المخيم
ولكننا سبي العدو، فهل ترى
نعود إلى أوطاننا ونسلم
«برای رفتن به باغهای بهشت ماندگار خود را آماده کن، زیرا منازل و محل اقامت اولیه تو در آنجا است، اما اسیر دام دشمنیم، گمان میبری که سالم به میهن خویش بازمیگردیم».
حضرت علیسفرمودهاند:
«دنیا در حال رفتن و پشتکردن و آخرت در حال آمدن و رویآوردن است، و هریک از آنان را اهل و ساکنانی است، تلاش کنید از اهل آخرت باشید و به دنیا دل نبندید، زیرا امروز روز تلاش بدون محاسبه و فردا روز محاسبه است و مجالی برای سعی و تلاش وجود نخواهد داشت».
به هر میزان که بیماری دل بهبودی پیدا کند، به سوی دنیای دیگر گام برخواهد داشت و خود را به آن نزدیک خواهد کرد، و آن وطن را محل آرامش و سکونت خود خواهد دانست.
اما به هراندازه که دل دچار بیماری شود و میزان آن بیشتر گردد، بیشتر به دنیا روی خواهد آورد و آن را بر آخرت برتری خواهد داد و آن را وطن خویش خواهد شمرد و به صورت اهل دنیا درخواهد آمد.
یکی دیگر از علامات سلامت قلب: آن است که مدام صاحب خود را مورد ملامت قرار خواهد داد و تا بازگردانیدن او به بارگاه با عظمت خداوند و رویآوردن به رحمتش از او دستبردار نخواهد بود. همچون عاشقی مسلوب الاراده مجذوب معشوق خویش خواهد گردید، و حیات، سعادت، سرور و امنیت خویش را تنها در کسب رضایت، انس، الفت و قربت او خواهد دانست. آرامش و آسودگی را به بودن در کنار معبود و معشوق حقیقی و شادمانی و پشت گرمی و اطمینان خاطر و امید و هراسش تنها به او خواهد بود.
قوت خود را در ذکر و غذای خویش را در اطاعت و حیات، نعمت، لذت و مسرت خود را در عشق و محبت او خواهد جست. و درمان همه دردهای خویش را به توجه به او و اسباب همه بیمارهای خویش را به التفات و رجوع به غیر او خواهد دانست.
هرگاه به جوار بارگاه با عظمت رب خویش برسد احساس آرامش و آسودگی مینماید و پریشانی و نگرانیش برطرف میشود، و همه نیازهای خود را حاصل شده میداند.
زیرا دل را نیازی است که هیچ چیزی به جز محبت، معرفت و عبادت خداوند آن را برطرف نخواهد نمود.
و در آن نیازی است که به غیر از رویآوردن به خداوند هیچ چیزی آن را مرتفع نخواهد کرد.
و از عیب و نقصی رنج میبرد که هیچ چیزی به غیر از توحید در عبادت و اخلاص آن را برطرف نخواهد کرد.
قلب سلیم مدام صاحب خود را مورد بازخواست قرار میدهد و تا زمانی که در جوار محبت و عبادت معبود خویش آرامش و اطمینان پیدا نکند، او را تنها نخواهد گذاشت. و تنها آن زمان است که با روح و حقیقت حیات همنشین و همراه خواهد شد و لذت آن را خواهد چشید، و از زندگانی برخوردار خواهد گردید که با زندگی غافلانی که از اهدافی که برای آنها آفریده شدهاند، رویگردان شدهاند – اهدافی که بهشت و جهنم برای آنها ساخته شده و پیامبران مأموریت پیدا کرده و کتابهایی نازل گردیدهاند – متفاوت خواهد بود.
اگر او به غیر از نفس وجود خویش اجر و پاداش هم نداشت، همین برای عذاب او کفایت میکرد، و به خاطر از دستدادن آن به بدترین حسرت و مجازات دچار میگردد. برخی از عارفان گفتهاند:
«دنیاپرستان بیچاره« در حالی دستشان از دنیا کوتاه گردید که از مهمترین و با ارزشترین نعمت و لذت آن محروم ماندند!
از ایشان سؤال شد که بهترین و با ارزشترین نعمت دنیا چی بود؟
گفت: محبت عبادت و اطاعت خداوند و عشق و شوق به ملاقات با او که با هیچ نعمت و لذت دیگری قابل مقایسه نیست».
یکی دیگر از عارفان گفته است:
«گاهی حالاتی بر من میگذرد که در آن میگویم:
اگر به درستی بهشتیان هم از این نوع حیات پر از نعمت و لذت برخوردار باشند، به راستی اهل سعادتند!»
دیگری نیز گفته است: «سوگند به خداوند! دنیا جز با عبادت، اطاعت و محبت او ارزشی ندارد و بهشت هم بدون رؤیت او لذت و اهمیتی ندارد!»
ابوالحسن وراق گفته است:
«حیات قلب به ذکر و عبادت حی لا یموت و عشق به زندگی آرام و مطمئن در حضور و بارگاه با عظمت خداوند بستگی دارد».
به همین خاطر مرگ قلب و محرومیت از معرفت و عبادت حضرت احدیت بر عارفان به مراتب از مرگ طبیعی سختتر و گرانتر است، زیرا محرومیت از معرفت و عبادت خداوند، بریدن از حق و حقیقت و مرگ طبیعی بریدن از مردم و طبیعت است، و تفاوت میان این دو تفاوتی بسیار عظیم است.
یکی دیگر از عارفان میگوید:
«اگر دلمغشولی و شادمانی هرکسی به عبادت و معرفت خداوند باشد، همه چیز و همه کس دلبسته او میشوند و از وجود او شادمان میگردند. اما کسی که همه دلمشغولی او معرفت و اطاعت خداوند نباشد، داغ و حسرت دنیا دل او را پاره پاره خواهد نمود».
یحیی بن معاذ میگوید:
«هرکس از اطاعت و خدمت خداوند شادمان شود، همه چیز و همه کس از خدمت به او شادمان خواهند گردید و هرکس از معرفت خداوند مسرور گردد همه کس از دیدن او مسرور خواهند شد».
یکی دیگر از نشانههای سلامت قلب: آن است که از ذکر خداوند کوتاهی نمیکند و از خدمت به او خسته نمیشود، و به غیر او الفت و انس نمیگیرد، مگر کسی و چیزی که او را به قرب و ذکر خداوند هدایت کند.
یکی دیگر از نشانههای سلامت قلب: این است که هرگاه ذکر و نمازش از دست برود – از آدمی بسیار حریص و دنیا دوست که دنیای خویش را از دست بدهد – بیشتر احساس درد و ناراحتی مینماید.
یکی دیگر از علامات قلب سلیم این است که همچون اشتیاق آدمی گم شده و بسیار گرسنه به غذایی لذیذ، به عبادت و اطاعت خداوند از خود شوق و رغبت نشان میدهد.
یکی دیگر از نشانههای سلامت دل این است که هرگاه نمازش را آغاز کرد، همه هموم و دلمشغولیهای دنیوی خود را فراموش میکند، و پایانیافتن نماز بر او گران میگردد، لذت و آرامش خود را در آن مییابد و از آن احساس سرور و شادمانی مینماید.
یکی دیگر از نشانههای قلب سلیم این است که شوق و دل مشغولی صاحب آن به عبادت و اطاعت خداوند محدود و منحصر میشود.
نشانهی دیگر آن در مورد ضایعنشدن وقت و عمر خویش با آدمهای بخیل و مالدوست از خود بیشتر حرص و طمع نشان میدهد.
یکی دیگر از علامتهای آن این است بیش از اهتمامی که به عمل و عبادت دارد، به اصلاح آنها اهتمام میدهد، و به تحقیق اخلاص و اتباع و اصلاح آنها از خود شوق و رغبت نشان میدهد، و در عین حال رحمت و نعمت هدایت خداوند و کوتاهی و ضعف خویش را در برابر او فراموش مینماید.
این سه منزلت و مقام است که تنها قلبهای سلیم و زنده به آن میرسند.