قرآن شفای بیماری شهوات:
قرآن از طریق هدایتهای حکیمانه و موعظههای خردمندانه و تشویقکننده و ترساننده و ترغیب به زهد دنیوی و دلبستگی اخروی و امثال و حکایتهایی که حاوی عبرتها و اندرزها هستند، به معالجه بیماری شهوت قلب میپردازد، و صاحبان قلبهای سلیم را که بصیرت خود را باز یافتهاند تشویق مینماید که برای به دستآوردن همه آنچه برای معاش و معاد آنان مفیدند تلاش نمایند و از هرآنچه برای دنیا و آخرت ایشان مضرند دوری کنند، تا در نهایت قلوب آنها دوستدار رشد و تکامل شوند و از گناه و گمراهی گریزان گردند.
قرآن برطرفکننده بیماریهایی است که سبب فساد قصد و اراده میشوند، قرآن قلب را اصلاح میکند تا خواست و اراده انسان اصلاح بگردد. و به فطرتی که براساس آن به وجود آمده بازگردد و کردارها و گفتارهای ارادی و اختیاریش اصلاح و رو به راه شوند، همانگونه که جسم پس از بهبودی از بیماری صحت و سلامت دوباره خود را بازمییابد و به وضع طبیعی برمیگردد.
قلب در حالت صحت و سلامت به جز حق هیچ چیزی را نمیپذیرد. همانگونه که نوزادی تازه به دنیا آمده به جز شیر مادر چیز دیگری را نمیخورد.
وعاد الفتي كالطفل، ليس بقابل
سوى المحض شيئاً واستراحت عواذله
«آن جوانمرد دوباره همانند کودکی گردید که به جز شیر خالص پذیرای چیز دیگری نیست و ملامتگران او آسوده شدند».
قلب آنچه را که باعث تغذیه و تقویت، تزکیه، و سرور و شادمانی میگردد و حاکمیت آن را تثبیت مینماید، تنها از قرآن میتواند بهره بگیرد. همانگونه که بدن آنچه را که سبب رشد و تقویتش میشود. از غذاها میگیرد.
قلب و بدن هردو برای رسیدن به کمال، صلاح و سلامت به رشد و تکامل احتیاج دارند، همانگونه که جسم برای رشد و کسب قوت به تغذیه مناسب و حمایت در برابر امور مضر نیازمند است، و جز از طریق فراهمکردن آنچه که برای آن مفید است و تنها بدین وسیله است که تزکیه خواهد شد و تقویت خواهد گردید، و هیچ راهی هم برای تحقق این هدف به غیر از مراجعه به قرآن وجو ندارد. اگر از غیر قرآن چیزی را در این راه یافت، به غیر از امری اندک که هیچگاه او را به تمامی هدف خود نمیرساند، نخواهد بود.
محصول کشاورزی هم به همین صورت است و با تحقق آن دو موضوع (جلب منفعت و دفع مضرت) است که رشد نموده و کامل خواهد شد و به بار خواهد نشست.
از آنجا که تنها از طریق تزکیه و طهارت است که قلب به حیات و نعمت و سعادت خواهد رسید. چارهای جز واردشدن به بحث «تزکیه و طهارت» قلب وجود ندارد.